برنامه بعدی

شاید این پست کمی تاریخ گذشته و سوخته باشد. به خصوص بعد از اتفاقات پاریس و بحث اینکه آدم های کجای دنیا مهم تر هستند! اما خب هفته پیش به علت نمایشگاه مطبوعات مجبور شدم  چند روزی در سفر باشم و نشد زودتر از این بنویسم. حتما شنیدید که علی ضیا به خاطر شعری که در مورد سرمربی استقلال تو یک جشن خوند، توبیخ و ممنوع التصویر و غیره شد. چقدر هم سر و صدا به پا کرد و خبر هر سایت و روزنامه ای شد. بعد از اون هم فیتیله ای ها به خاطر شوخی که در مورد آذری زبان ها در برنامه انجام دادند مجبور به خداحافظی با تلویزیون شدند و چند مدیر توبیخ و از کار بیکار و تظاهرات و غیره به راه افتاد... نمی دونم کی اولین بار گفته باید این قدر سفت و سخت و خشن و خشک و رسمی باشیم؟! مگه شوخی کردن چه تیر زهرآلودی به همراه دارد که بیانیه بدیم و تظاهرات کنیم؟ مگه کم در مورد اصفهانی ها جک ساخته میشه؟ والا بعید میدونم اگه این رخداد در مورد اصفانی ها بود آب از آب تکون میخورد.

چند وقت پیش هم که سریال در حاشیه این قدر حرف و حدیث داشت و بعد هم درش تخته شد.الان هم باز همون برخورد انجام میشه. که چی؟ نه؛ واقعا ته این قضایا کجاست؟! اگه کسی کشف کرد به من هم بگه


یک چیز دیگه... اگر به خاطر یک شوخی میریزیم تو خیابون و تظاهرات راه می ندازیم برای مسائلی که یک درجه بدتر هستند باید چکار کنیم؟ ( میخوام اگه تو اون موقعیت قرار گرفتم بدونم برنامه بعدی چیه!)

چند روز پیش، با وکیلی هم صحبت بودم که پرونده های زیادی را به اتمام رسانده بود و در بخش های مختلف حقوقی فعالیت کرده بود. میان صحبت هایش گفت " همیشه یک طرف پرونده های حقوقی یک فرد کثیف قرار دارد" گرچه شاید این  حرف بی پروا باشد اما مدام ذهنم درگیر این موضوع است که مثال نقض درست و حسابی برای آن گیر بیاورم. یکی دیگر از دوستانم می گفت پرونده های خانوادگی و طلاقی وجود دارند که هر دو طرف افراد روشنفکری باشند و دلایل معقول خود را داشته باشند. اما بیایید پرونده های خانوادگی را کنار بگذاریم. در باقی مسائل چطور؟ ...

یک عده ای هم هستند که این روزها به نظرم ضدیخ می خورند. در حالی که دمای هوا 10 درجه کاهش داشته، همچنان با یک تی شرت آستین کوتاه در خیابان ها قدم بر می دارند! آن عده ای هم که با لباس تابستانی سوار موتور می شوند را نمی دانم دقیقا چه چیزی می نوشند یا می خورند که هوا تاثیری روی آن ها ندارد...!