تو این شش هفت روز گذشته این قدر بدو بدو داشتم که حساب زندگی از دستم خارج شده. تو این مدت کارهایی کردم که شاید در حالت عادی چهار پنج نفر باید انجام بدهند. شاید باورش سخت باشه. اما شبی که خبر فوت عمویم را شنیدم ؛ آخر شب برگشتم خونه و تا ساعت 2.5 شب داشتم صفحه پس فردای روزنامه را می بستم. از یک طرف از کارگزاری مرخصی گرفته بودم و از یک طرف نصفه شب صفحه می بستم و از طرف دیگه هم یک سری تلفن ها را بی پاسخ می گذاشتم!
نمی دونم چرا امروز زمان این قدر دیر میگذره. خوب که حساب می کنم امروزم شامل پنج پروسه مختلف کاری و غیر کاری بوده. آخرین پروسه ها که غیرکاری بوده، شرکت در مراسم روز هفتم و بعد هم رفتن بر سر مزار بوده. الان هم که پست میگذارم دو ساعتی میشه بقیه اهل خانه در خواب هستند ولی من هنوز حس می کنم از دو ساعت باقی مانده هم میشه بهره برد!
یک جورایی فکر می کنم خوبه که دارم نهایت استفاده را از ساعت های زندگی می برم، از طرف دیگه هم فکر می کنم اون دنیا تک تک اعضای بدنم بر علیه ام شهادت بدهند! والا
برای این سه روز آخر هفته برنامه های زیادی داشتم. حداقل می خواستم یکی دو روزش را دست از کار بکشم و اگر تفریح هم نمی کنم حداقل کمی برای خودم وقت بگذارم. سه شنبه عصر تا ساعت 8 جلسه داشتم و وقتی برگشتم خونه فهمیدم عمویم که چند روز قبل ترش در بیمارستان بستری شده بودند، عمرشان را به شما دادند.
گاهی زندگی وقتی بخواهد اون روی خودش را نشان بدهد، زمان بندی دقیقی به کار می بندد... تایم اوت فقط در بازی وجود داره... زندگی یک تکه تا پایان می دود...
+ برای شادی روح عمویم بی زحمت فاتحه ای بخوانید. ممنون
این روزها از بس باید حواسم به ویرایش مطالبی باشه که خبرنگارها برای روزنامه میفرستن، تو کوچه و خیابون هم که راه میرم دلم میخواد با خودکار قرمز ایرادات نگارشی و املایی جملاتی که روی در و دیوار میبینم را اصلاح کنم! مثلا تو سوپرمارکت میبینم نوشته "آب معدنی موجود است". نمی دونم چرا این اصطلاح این قدر متداول شده؟ در خیلی از فروشگاه ها میشه این جمله را دید. خب چرا ننویسیم" آب معدنی هم داریم"؟
یک سری هم هستند از اون طرف بام افتادن. مثلا میخوان خیلی ادای باکلاس بودن در بیارن. در این حالت فعل هایی از خودشان ساطع می کنن که معلوم نیست از زیر کدام بوته سبز شده!! مثلا دیروز تو اینساگرام تبلیغ زده بود :" تورهای لحظه آخری و آفردار" هنوزم نمی تونم هضم کنم آفردار یعنی چی؟! در واقع کلمه ای است که از ترکیب چند زبان مختلف ایجاد شده است. اگر از معادل فارسی استفاده شوداحتمالا ارزش آن تور پایین می آید!
بعضی ها که اصلا برای خودشان نوبر هستند! یک اپلیکیشن بازی برای اندروید هست که در واقع سنجش اطلاعات عمومی به حساب میاد و باید با یک رقیب شانسی مسابقه بدی. امکان بیخودی که برای این اپلیکیشن گذاشته شده امکان چت با فرد مقابله. تو یکی از این مسابقات رقیب محترم هنوز مسابقه را شروع نکرده پیغام داده : "اصل بده"... آخه من این را کجای دلم بگذارم؟! مگه میشه یک عبارت انگلیسی که به صورت مخفف دراومده را به صورت پینگلیش استفاده کنیم؟!