افرند
افرند

افرند

عزیزم تولدت مبارک

امروز تو کانال تلگرام همکاران، مسئول روابط عمومی اعلام کرد که تولد خانم فلانی است . حالا من می خواستم به خانم فلانی تبریک بگم اما نمیدونستم چه شکلی تبریک  بگم که هم تکراری نباشه و هم رسمی باشه! خلاصه تو اینترنت سرچ کردم" تبریک تولد رسمی". نتایجی که به دست آمد عاشقانه ترین جملاتی بود که یک نفر می تونست به دیگری بگه. رسمی ترینش این بود: " عزیزم تولد مبارک"! اصن یه وضی!

نظرات 15 + ارسال نظر
عارفه شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 16:12 http://roznamechi.blogsky.com

اول بگو ببینم ازدواج کرده یا نه
اگه ازدواج نکرده کیس خوبی بوده یا نه
بعد یکی از همون تبریک ها رو می فرستادی دیگه
خلاصه تمرین کن پس فردا خواستی چهارتا کلمه عاشقانه بزنی به چه کنم نیافتی والا

بله. ازدواج کردند و چند تا هم فرزند دارند!
نخواستیم چهار کلمه عاشقانه یاد بگیریم کی را باید ببینیم؟!

علیرضا شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 20:10 http://www.chakaavak68.blogsky.com


مرتیکه از این عزیزما برا تولد من خرج نمی کردیا....

قربونم بری که که

شب نم شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 20:37

سمتش چی بود ؟
کارت پیشش گیره که باید حتما تبریک میگفتی ؟!!

مسئول دفتر سردبیر!

شب نم شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 20:43

با اجازه امیر حسین .
عارفه جان وبت چی شده ؟ نگرانت شدم .خیلی وقته میخوام کامنت بذارم اینجا اما مگه این بلاگ اسکای کد میده !!

وبش هم به خودش رفته...والا

دل آرام شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 21:15 http://delaramam.blogsky.com

چقدر مناسب!
چیزی هم پیدا شد برای تبریک گفتن یا نه؟

متن خوب پیدا نکردم. همین طور رسمی تبریک گفتم

عارفه شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 21:28 http://roznamechi.blogsky.com

سلام شبنم بانو جانم
حذف موقت کردم
یعنی دیگه کم مونده بود بقال سر کوچه بیاد در مورد وبم اظهار نظر کنه
یکی دیگه باز کردم شاید در امان بمونه این

بقال سر کوچه عاشقت شده؟! چند سالشه؟ کیس خوبی هست یا نه؟!

عارفه یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 09:01

علیرضا اخه امیر بیاد عزیزمش و خرج تو کنه چه سودی؟
حالا اگه تو دوست های خانمی تونستی یه لقمه براش بگیری اون وقت یه چیز

بیا برو در خونتون بازی کن

عارفه یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 15:33

یاد اون موقع ها افتادم که تو یه پست ده بیست ها فقط کامنت از من بود
چه حوصله ای داشتم.
به یاد قدیم ها اینم چهارمیش

اشکم را در آوردی عارفه... یاد قدیم ها افتادم و رنج هایی که کشیدم

علیرضا دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 00:12 http://www.chakaavak68.blogsky.com

اونوخ شما خانوما که به هم میرسین همو تف مالی می کنین و جیغ جیغی میشین و بالا پایین می پرین و صدای میسی عچقم قلبونت بلم بلا طلا و ... هاتون تا شیش کوچه اونور تر میره چه سودی داره مثلا؟؟؟؟
اتفاقا خانومی بدش نمیومد.یه چندباری همون اولا پیشنهادشو داد.طرف هم معرفی کرد بهم که من معرفی کنم.من زیر بار نرفتم...الکی که نیس.خانومی کلاس دوستاشو هی میذاشت.منم متقابلا هی می گفتم برو بابا...امیر بیاد اینو بگیره؟؟؟امییییییر؟؟؟؟!!!سی ساااااال...

علیرضا؟! شما تو خونه صحبت دیگه ای ندارید بکنید که در این موارد صحبت می کنید و می برید و می دوزید؟! هی وای من
|:

مریم دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 13:37

فکر میکردم نویسنده ها و روزنامه نگارها خدای این جمله بندیان !!

مگه من نویسنده مجله زردم آِیا؟!

عارفه دوشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 23:22

یه سودهایی می بریم که بین خودمونه اما مهم ترینش اینه دلمون شاد می شود.
بابا کجا این بچه سی سالشه. من همش مشکل دارم بااین سال تولد ها هر موقع خرداد ۹۵ بیاد می شود سی سال
ای من جیغم در می اید سن و بالا می برن.
حالا شاید امیر خوشش اومد تو چی کار داری والا
امیر روش نمی شود شاید به تو بگه من زبونشم اخه می دونی

یعنی تو یه چیزی میگی، علی یه چیز دیگه، بعد روی برداشت هایی که از فضا دارید، میایید یه جواب های دیگه ای به هم میدین!! منم صبح به صبح کامنت ها را تایید می کنم. همچین جمعی هستیم ما

علیرضا سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:41 http://www.chakaavak68.blogsky.com

من کی گفتم امیر سی سالشه؟؟؟منظورم این بود که سی سال سیاه امیر بره شوهر فلانی بشه مثلا...که چی بشه؟؟؟چار روز دیگه خود دختره سرکوفت میخوره هر جا میرن همه میگن پسره چقدر سرترهوالا
امیر به من روش نمیشه بگه،اونوخ میاد به تو میگه؟؟؟؟لابد به حساب همکار بودنتون باهات راحته

من به خودمم روم نمیشه بگم

عارفه سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 23:54

والا ما می گیم صد سال، دیگه نمی دونم چرا شما ها می گین سی سال سیاه
ای قربون آدم چیز فهم اخه می دونی علیرضا جان فیلسوف ها عموما همه چی رو پیچیده می کنند، برای همین صرف نمی کند که به اون ها این جور مسائل رو بگن.
خیلی خوشحالم که امیر تا الان سکوت کرده وگرنه الان من و شسته بود گذاشته بود کنار تابلو است داره خود خوری می کن چهارتا نثارم نکنه ها

من تا الان سکوت نکرده بودم، وقت نکردم بیام داد و بیداد کنم!

علیرضا چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 23:53 http://chakaavak68.blogsky.com

هم سی سال کارایی داره هم صد سال
بند آخر کامنتشو

باید دوباره بحث را ببرم سمت سیاست و اقتصاد تا 2 تا کامنت داشته باشم...

فافا پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 20:47

اخی چقدر این پست خوب بود بچه ها زیرش کلی کامنت گذاشتن

یاد اون روزا بخیر:))

ی تبریک تولد دارم برای این جور مواقع:

تبریک دست خالی مرا با سخاوت بی حدت بپذیر

تبریکش اصفهانیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد