افرند

یک موضوع را واقعا نمی تونم درک کنم. یکی از تصویرهایی که هر روز موقع رفت و برگشت به دفتر می بینم، سربازی است که به دنبال گرفتن موتورسوار بی کلاه کاسکت است و از آن طرف هم موتور سوارانی که با خلاقیت های لحظه ای سعی در فرار از دست سربازان نیروی انتظامی دارند. این خلاقیت ها شامل حرکت با سرعت بالا در خلاف جهت ماشین های رو به رویی، پیاده شدن از موتور و فرار با موتور خاموش در پیاده رو، حرکت انتحاری با سرعت زیاد به سمت سرباز و ویراژ نهایی یک لحظه قبل از رسیدن به سرباز و غیره می شود.

آخه واقعا گذاشتن یک کلاه کاسکت بر روی سر این قدر سخت است که مردم حاضر هستند این حرکت های محیر العقول را انجام دهند؟ در این موقع از سال که هوا کمی خنک شده، نمیشه یک کلاه روی سر گذاشت و در عوض مثل مجرم دستگیر نشد؟ بعضی از مردم یک دنده بودن و لجبازی با هر نوع قانون را به هر چیز دیگری ترجیح می دهند...

چند روز پیش دقیقا پشت سر موتور سوار بی کلاهی در حال حرکت بودم که یکی از این سربازان به او اشاره کرد که بایستد. موتور سوار با سرعت زیاد سرباز را کنار زد و به راهش ادامه داد. چند متر جلوتر ایستاد و با غضب به پلیس نگاه کرد و بعد با همان سرعت از چراغ قرمز گذشت...

بعضی چیزها تا صد سال بعد هم درست بشو نیست.

امیرحسین جمعه 17 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 18:10

نظرات 6 + ارسال نظر

سیاوش جمعه 17 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 19:23

سلام، نمیدونم که آیا شما خودتون موتور سوار شدید یا نه ولی من این تجربه رو داشتم توی تابستان واقعا خیلی پر درد سر، گرم و اعصاب خورد کنه خصوصاً با وجود موبایل و درد سرای جواب دادنش با وجود کلاه کاسکت، مردمی که موتور سوار میشن غالباً از نظر اقتصادی ضعیفن زندگیهاشون پر از استرسه، همش عجله دارن وگرنه حتی امورات اولیه زندگی شونم نمیتونن بگذرونن دیگه کشش یه فشار دیگه رو ندارن اکثراً مجبوراً مکرراً از موبایل استفاده کنن که با کلاه خیلی سخته، بنظر من بعیده آدم از امنیت بدش بیاد، فکر میکنم برای درست شدن این مسائل اول باید معیشت آدما خوب شه، راستی چند درصد ما واقعا موقع رانندگی جواب موبایلامون و نمیدیم؟ و بنظر شما چرا؟

سلام دوست عزیز... من خودم موتورسوارم. یعنی هر روز با موتور سرکار میرم. اتفاقا کل طول تابستون را هم کلاه کاسکت سرم میگذاشتم. درسته که هوا گرمه ولی میشه دو نوع کلاه کاسکت داشت و برای فصل های گرم از کلاه هایی استفاده کرد که جلو باز هستند. به نظرم نمیشه همه اش را به مشکل معیشت ربط داد.
موقع موتورسواری هم اغلب اوقات صدای موبایلم را نمیشنوم چه برسه به جواب دادن :)

عارفه شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 08:41

موتور خر است با منم بحث نکن
من می ترسم از موتور

شب نم شنبه 18 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 20:22

منم موتور دوست ندارم.فکر کنم آخرین بار که مجبور شدم سوار شم تازه صبر کردم شب بشه و کسی نبیندم حدود 15 سال قبل بود .

من از موتور سوارایی که الکی میان خیابون و تک چرخ واز این قرتی بازیا اونم بدون کلاه انجام میدن به شدت بیزار و فراری ام .

مریم دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 13:06

..موتووووووور ؟؟؟؟؟!!!!!
واااااااااای نه...نه
دیشب بی -بی- سی از هلند نشون میداد و دوچرخه سواری مردمش که تقریبا همه از کوچیک و بزرگ دوچرخه داشتن و خیابونا کاملا برای دوچرخه سواری خط کشی و آماده شده بود...خیلی خوشم اومد...آرزو کردم کاش مام میتونستیم این فرهنگ رو رواج بدیم....
خیلی خوبه که شما اینقدر مقید هستی و رعایت میکنی..
سلامت باشید و در امان................................

علیرضا دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 14:44 http://ghasedak68.blogfa.com

موتور رو دوست ندارم...به قول دامادمون بیشتر از اونی که موتور ما رو نگه داره ما موتور رو نگه می داریم و محافظشیم...
ولی موتور یه چیزیش خوبه...میشه باهاش خاطره های خوبی ساخت....وقتی عزیزترینت بشینه پشتت و سفت دستاشو قلاب کنه دورت...موتور سواری اون موقع خیلی لذتبخشه...:)
و اما فرهنگ سازی موتور سواری برای این مردم مثل فرهنگ سازی هر چیز دیگه ای سال ها طول می کشه...چون یاد گرفتیم همیشه زرنگ بازی دربیاریم و قانون رو یه جوری دور بزنیم...حتی اگه به ضرر خودمون هم باشه

مسافر جمعه 24 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 11:15

یک بار تو تلویزیون یک موتور سوار حرفه ای مسابقات می گفت این کلاه کاسکت های ارزون تو بازار خطرش بیشتر از نپوشیدنش هست..اگر کسی می خواد محافظت بشه باید اصلشو بگیره که مسلما گرون هست ...کلا موتور سوارها از هیچ قانونی طبعیت نمی کنند..خیابان یک طرفه و چراغ قرمز هم براشون مفهومی نداره