افرند
افرند

افرند

حمله

مدت نسبتا طولانی است که در این مرحله به سر می برم. به اصطلاح رسیدم به غول مرحله آخر... در مرداد ماه با استاد به جمع بندی رسیدم که پایان نامه ام در چه زمینه ای باشد. در مهرماه هم از پروپوزالم دفاع کردم اما الان که به اواخر فروردین رسیده ایم هنوز کاری نکرده ام. هنوز می ترسم که به جنگ این غول بی شاخ و دم بروم. انتخاب استاد راهنمایم هم که داستان طولانی داشت و یادم نیست اینجا در موردش توضیح داده ام یا نه... اما خب چون می خواستم نام استاد اسم و رسم داری پای پایان نامه ام حک شود با استادی پروژه برداشتم که به غایت اهل ناز و تهدید و ارعاب است. اگر اسمش را بدون لفظ دکتر خطاب کنی تا دو ماه قهر می کند و اگر یک ماه سراغی از او نگیری یک نمره از پایان نامه کم می کند! خلاصه اینکه درگیری فکری شدیدی دارم. حتی روزهای خوبم هم با فکر پایان نامه تلخ می شود. می دانم پایان نامه مرحله سختی نیست، می دانم این مرحله هم می گذرد، می دانم که می شود و می توانم اما چیزی که الان بیش از همه اذیتم می کند کمبود وقت است. روزها دو کار را همزمان انجام می دهم و شب که به خانه می رسم جنازه متحرکی بیش نیستم. به شدت به دنبال وقت اضافه می گردم. اما می دانم که باز هم تبلی می کنم.

خلاصه اش این می شود که می دانم مشکل چیست، می دانم اگر بیشتر تلاش کنم به نتیجه می رسم، اما دوست داشتم الان این مرحله را رد کرده بودم...

نظرات 7 + ارسال نظر
عارفه پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 16:51

پستت به من حس دوران کنکور رو داد نمی دونم چرا
بگو من حتمااا می خواهم در پایان نامه ات حضورداشته باشم
ما همه بهت ایمان داریم امیرحسین

میخوای حضور داشته باشی؟!
من به خودم ایمان ندارم :(

خورشید پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 19:00

دوست داشتم الان این مرحله را رد کرده بودم..

:(


می گذره..به خیر ان شاالله

ایشالا :)

شب نم پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 22:57

بچه ها امیر حسین میخواااااااد به همه عیدی بده .!!

عیدی؟! واسه چی؟ اونم تو این شرایط سختی که من قرار دارم؟!

حسام جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 09:51 http://joyayekar90.blogsky.com/

سلام؛
انشااله همه چیز زودتر درست میشه..

سلام
ممنونم :)

علیرضا جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:43 http://ghasedak68.blogfa.com

دقییییییییقا....والا بخدا این فکرش مثه بختک افتاده وسط زندگیم.واقعنم نه وقت دارم بهش برسم نه نیروی بدنی برام میمونه روزا...

میفهم...میفهمم...میفهمم!

عارفه جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 15:21

من که می دونم اگه من بیام توو چهههه قدر خوش حال خواهی شد.
امیررر مهم اینه من بهت ایمان دارم دهههه همین کافیه

خیلی خوشحال خواهم شد!!

سهره دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 10:32 http://sohre1370.blogsky.com

واااای یادی این دوسم افتادم داره رو پایان نامه ارشدش کار میکنه اونم دانشگاه صنعتی اصفهان رشته صنایع ، شهریور پارسال شروع کرده میگه ایشالا تابستون تحویل میدم :||| انقدم استرس داره که حد نداره ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد