افرند
افرند

افرند

رصد

چند وقتی بود به علت مشغله کاری و فکری، از هر گونه تفریح و برنامه جنبی محروم بودم! چند شب پیش با دوستان دور هم جمع شدیم و دیدارها را تازه کردیم. در همین حین بود که یکی از بچه ها به دور از بقیه بهم گفت که دوست پیدا کرده است! خب قاعدتا دوست اش از جنس مخالف بود و گرنه لازم نبود مرا به کناری بکشد و این حرف را بزند. در فکر این بودم که چه لزومی داشت این حرف را به من بزند؟ نه آن قدر صمیمی بودیم که بخواهد حرف های پشت پرده اش را به من بزند و نه اینکه من روشنفکرترین فرد جمع بودم که بخواهد از این حرف ها به من بزند... اما خودش سریع وجه تسمیه! مطلب را گفت. زیدی که دوست من پیدا کرد بود از سر اتفاق همسایه پشتی ما بود! کلی از جلال و جبروت و وجنات زیدش تعریف کرد و جلوی من هم زنگ زد و کلی حرف های عشقولانه رد و بدل کردند...

از آن شب تا به حال دارم فکر می کنم ببینم مشکل کار کجا بوده که یک نفر از دورترین نقطه شهر بیاید با دختر همسایه ما دوست بشود و من به جای رصد دخترهای همسایه، در حال رصد بورس های داخلی و خارجی هستم؟!

نظرات 6 + ارسال نظر
عارفه چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 12:00

به خودت بگو اخه امیر
من از کی بهت گفتم اخه تریدری هم شد شغل
یکم از بچه های دانشگاه ما یاد بگیر
ترم اولی دوست شدن دور دور هاشون و رفتن شکست عشقی اشون رو هم خوردن ترم دو رو دارن با یکی دیگه شروع می کنند اون وقت تو؟

برگشتی عارفه؟

عارفه چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 13:11

اره شنبه ظهر برگشتم و غیبت هامم کردم دانشگاه و مجبورم بروم ولی جوری مریض شدم از وقتی اومدم که واقعا به صورت افقی در دانشگاه حضور دارم
دیگه دل خود استاد ها می سوزه زودتر می فرستنم بروم

به سلامتی...زیارت قبول حاج خانوم
ببین دانشگاه مثل مدرسه نیست...نرفتی هم فدای سرت

مریم چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 13:26

الهیییییی....امیرحسین...
این از سربزیری و اصالت شماست امیرخان...
درسته که زمان و مکان و فضا در ایجاد رابطه دوستی دخل و تصرفی نداره...اما حالا شما یکم دوروبرا رو بیشتر بپاااا...

اصن اصالت من داره فوران میکنه...والا

طـ ـودی چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 15:35

پس در واقع نیومده بوده آمار بده، اومده بوده آمار بگیره!

می گفت اگه من را زیاد نزدیک خونه تون دیدی تعجب نکن!

دل آرام چهارشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 23:31 http://delaramam.blogsky.com

همیشه همینه دیگه. طرف تا کنار گوش آدمه، نمیبینیمش وقتی که رفت با یار دگر(!) تازه میگیم ااااا تا حالا کجا بود که من ندیده بودمش؟!

لرمانتف یکشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 11:25

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد