افرند
افرند

افرند

تو بارون که رفتی


تو بارون که رفتی
شبم زیر و رو شد
یه بغض شکسته
رفیق گلوم شد
تو بارون که رفتی
دل باغچه پژمرد
تمام وجودم
توی آینه خط خورد


اینقدر سیاوش گفت تو بارون که رفتی چه اتفاق ها افتاد که تصمیم گرفتم تو بارون برم ببینم چی میشه.

پنجشنبه شب ، تهران، تو بارون رفتم ولی نتیجه اش این شد که سه روزه تو خونه افتادم...والا با این ترانه هاشون

نظرات 4 + ارسال نظر
فافا یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 17:38

خخخ چ جالب منم پست بارونی گذاشتم

اومدم اینجام بارونیه

اول شعر رو خوندم فکر کردم قضیه عشق و عاشقیه اخرش خندم گرفت نوشتی با این ترانه هاشون!

+باو به نظر من کار درستی کردی از کجا معلوم دیگه بارون بیاد:))

مراقب خودت باش ایشالا زود خوب میشی:)

سوگلی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 17:45

سلام.من مدتیه که خواننده ی وبتون هستم.مطالب خوبی میذارید.
تا الان فقط میخوندم ولی خواستم از خاموشی در بیام!

منم با فافا جان موافقم.اولش فک کردم قضیه ی عاشقیه.آخه تا حالا پست عاشقونه ازتون ندیده بودم:|
_خوشحال میشم منو هم ب جمع دوستانتون اضافه کنید.
_-هوای تهران این روزها عالیه...

لرمانتف یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 18:47

این کارا مال ِ جووناســــــــت !
تو برای چی رفتی پیرمرد ؟!

اگه سیاوش عشقش می کشید بجای لفظ ِ بارون از لفظ ِ‌" چاه " استفاده کنه ...بازم می خواستی شیرجه بزنی ؟! :))

سوگلی سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 00:35

کامنتا تاییدی نیستن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد