افرند
افرند

افرند

جا تر بود اما ...

دیروز پدرم  امر فرمودند که طبق سنت هر هفته ، به باغ بروم و پمپ آب را روشن کنم تا استخر پر بشود و یکی دو روز بعد برویم باغ برای آبیاری.  همه چیز به صورت روتین بود، اول باید غذای سگی که اطراف باغ پرسه می زند را بدهم و بعد درب باغ را باز کنم ، فیوز پمپ را بزنم بالا و آب با فشار هر چه تمام تر از ته چاه به استخر پمپاژ شود.

رسیدم باغ ، درب باغ که به خاطر شکستگی لولا با صدای گوشخراشی باز می شود را باز کردم. رفتم داخل باغ ، دستم را به سمت فیوز بردم اما فیوز نبود! دقت کردم و دیدم سر لخت سیم هست و فیوز نیست. زنگ زدم به پدر و پرسیدم  شما بار قبلی که باغ را آبیاری کردید فیوز را برداشتید ؟ پدر هم با تعجب گفتند نه. نتیجه این بود که دزدی آمده و چیز به درد بخوری پیدا نکرده در نتیجه فیوز پمپ چاه را برده. قرار شد بی خیال فیوز شوم و سیم ها را به صورت یک سره به هم وصل کنم. تلفن را قطع کردم. رفتم کنتور برق را به جهت جلوگیری از برق گرفتگی قطع کردم. به سمت سیم ها برگشتم تا به هم متصلشان کنم و پمپ  را راه بیندازم. اما فقط یک سر سیم وجود داشت و سر سیم دیگری نبود که من آنها را به هم وصل کنم. مانند سر یک رشته از نخ ، به دنبال سیم برق گشتم که دیدم خبری از سیم نیست. به سمت چاه رفتم. قفل چاه شکسته شده بود و این بار خود پمپ هم نبود...

 

تو این یکی دو ماه، هفته ای نبوده که دزد راحتمان گذاشته باشد. ساختمان در حال ساختی داریم که هر هفته مورد رحمت دزدان قرار می گیرد. هر کدام هم مشخصا به میزان یک بار نشئگی می دزدند. هفته پیش سر ناهار هم نگهبان ساختمان خبر داد که یکی از آن ها را گرفته...

نظرات 16 + ارسال نظر
فرشته شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:04 http://houdsa.blogfa.com

ای بابا...

فافا شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:17

کلا بعضی وقتا که همه چیز مثل قبل تصورمیکنی تغییر کرده‎:-D‎‏.تا اونجایی که شنیدم پول خوبی با فروش سیم و فیوز به جیب میزنند!‎:-|‎به اندازه۱بارنشئگی؟یعنی به نظرت همه دزدا معتادن؟!اول شدم؟

اولا اول نشدی
همه شون نه. اما خیلی هاشون به این دلیل این کار را می کنند

سارا شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:36 http://rade-paye-shab.blogfa.com

وانیا شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:10

چه بد خدا لعنتشون کنه

اوهوم

فرشاد شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:13

اونقدر از این دزدی ها شده که نگو..به طور مشابه بگدرگیری فی ذاته با ساختمان سازی دارن خانواده گرامی...همین باعث شده از بچگی که سیمان ها رو میدزدیدن به شنیدن این اخبار عادت کنم...اما جالبیش اینجاست که غالب دزد ها اینطرف خود نگهبان ها بودن...تلخه ولی واقعیته..اعتیاد برای ادم هیچی نمیگذاره..ابرو و اعتبار که سهله فعیرت طرف رو هم میبینی به باد فنا میده..حرف زیاده..ولی اول صبحی و خواب الود حالش نیست:-)..باشه یک پست دیگه:دی

دو تا نوع دزد هستند که به هیچ وجه نمیشه ازشون گذشت: کسانی که بی دلیل دزدی می کنند و کسانی که به خاطر این اعتیاد کوفتی دله دزدی می کنند

علیرضا شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:10 http://www.ghasedak68.blogfa.com

ای بابا....مرتب صدقه بدین....مواظب خودتون باشین...

صدقه میدیم... من نگران اینم که این تبدیل به یک امر عادی و مرسوم بشه

نیلو شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 15:42 http://for-me-21.blogfa.com

انگار این چیزا دیگه خیلی عادی شده ..

اوهوم

الی شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 15:49 http://khooshegandom.blogfa.com/

عجب...
ایشالا ک تکرار نشه!

بعیده اما ایشالا که کمتر میشه

مسافر شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:09

هر که مالش بیش دزدش بیشتر :))

:((

طاها شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 22:09 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام
هر دم از این باغ بری می رسد...
نمی دونم چی بگم؟!می ترسم وضع اینجوری پیش بره همه ی صفحات روزنامه ها بشه صفحه ی حوادث
امیدوارم دزدها راه خونتون رو گم کنن
شاد باشین و سلامت

سلام
ایشالا که صفحات حوادث کمتر و کمتر بشوند

ممنون

شبــ نم یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:17

چه بد ...حالا تکلیف باغ بی آب چیه؟؟!!!

فعلا اوضاع بدجوری به هم ریخته

علیرضا یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 22:45 http://www.ghasedak68.blogfa.com

عایا شما چای رو با پارچ میخورین که انقدر یه چایی خوردن طول میکشه؟؟؟:|

حالا با هر چی بخوریم...حرفیه ؟!

علیرضا یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 23:16 http://www.ghasedak68.blogfa.com

اره خیلی حرف هست....اگه بیای دو دیقه بشینی تو...

نشستم اما فعلا دیگه نمیتونم بحرفم! بقیه اش باشه برای صبح...

ند نیک دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:17 http://blue-sky.persianblog.ir

پس سگو چکارس؟ ی سگ دیگه استخدام کنین. این یکی را عذرش بخوایید

این سگ مال باغ کناری ما میشه و شب ها تو باغشه. اینطور که پیداشت اون شب هم زیاد پارس کرده اما کسی محل نگذاشته

عارفه دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 13:29

در مورد دزدی بخواهم بگم که خودت می دونی ید طولایی داریم.
این جا خونه دایی جان اومدم استراحتتتتتتتتت

فالگیر دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 15:27

سلام
داستانها دارید با این باغ و زمین تون. یه بابایی رو بکارید اونجا ماهی یه مقدارم بهش بدید لاجرم!یا یک عدد سگی که دل نشه رو بزارید اگر کسی خواست بره دل دزدی حالش رو بگیره.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد