روزانهها
همهپیوندها
- چکاوک
- چکاوک جدید
- جوگیریات
- نوشته های قلقل السلطنه
- دنیای دل آرام
- روزهـــــــای یـــــک عمــــر
- نگاه های ِ روزانــــه ی منــــــــ
- یک دل تنگ که دوست داره حرف بزنه
- لرمانتف
- در سایه سار تنهایی
- پرسه چی
- تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
- زنبور گاوی
- هدف بزرگ من
- خدا بزرگه!
- برای تو که همیشه ام هستی...
- برای فردای حافظه ام
- یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار
- سرمایه گذاری با 100 هزار تومان
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
اردیبهشت 1400| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آمار : 294922 بازدید
Powered by Blogsky
من اینجا یک پست گذاشته بودم. تعدادی از بچه ها هم خوندن و نظر هم گذاشتند
اما نمی دونم چرا پستم حذف شده اما همچنان کامنت ها هست...
ار بلاگ اسکای بعید بود
امیرحسین
دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:42
عینک از کجا میخری دادا؟؟؟؟
از همون جا که همش بارون میاد!! چطور؟
هاااااا؟؟؟؟؟؟؟؟
همین جوری پرسیدم...دیدم تو رفتن به خیلی جاها مشترکمی.گفتم لابد عینکامونم با هم از یه جا میخریم..سر فلکه بزرگمهر
:)
من تا حالا نشده از یک جا دو بار عینک خریده باشم. هر بار از یک جایی خریدم...رو به روی صدوقی
سلام کاربرگرامی برای افزایش رتبه درگوگل چندراه وجودداردکه مایکی ازاین راه هارابرای شماساختیم وآماده کردیم وآن تبادل لینک اتوماتیک است باتبادل لینک درسایت ماروزانه صدهابازدیددریافت خواهیدکردپس بهتره هرچه زودتربه سایت مراجعه کنید ووبلاگ خودراثبت کنیدhttp://alilink.tk
صورتتو شستی؟
:((
عینک نو مبارک!:)
فقط میگن بخر بعد میزنن تو ذوقت خخخ
چرا مداوم میزنی اخه؟!:))
منم از اردیبهشت عینکی شدم به یاد ندارم استفاده کرده باشم یا زیر چونمه یا بالا سرم
علیرضا رو نگاه خخخ جو برادری بدجور شما دوتارو گرفته
چرا مداوم میزنم؟! احتمالا اون پست قبلی ها را نخوندی...یه سر به اون دو تا لینک بزن تا بدونی چرا مداوم میزنم
باز تو حسودیت شد؟! :)
عکس تمام قد با عینک بذار از خودت که ما هم نظر بدیم :) بذاااار
امر دیگری باشه؟ :)
خرداد ماهِ پارسال بود
من و مامانم رفته بودیم تهران خونۀ داداشم
ی روز که رفته بودیم بیرون از یه جایی رد شدیم که روی در مغازهه نوشته بود شهر عینک
دستۀ عینک مامانم به قول تو تجزیه شده بود
گفتم مامان بیا بریم عینکا رو ببینیم اگه از یکیش خوشت اومد عینکت رو عوض من
خلاصه با هم رفتیم و مامانم رفت یه طرف منم رفتم یه طرف و هی الکی عینکا رو امتحان میکردم
مامان یکی رو برداشته بودو به من با خنده گفت تو که عینکی نیستی مریم
که آقاهه گفت طبقۀ پاییین اینجا یه چشم پزشکیه که با قیمت مناسبی ویزیت میکنه
خلاصه منم رفتم و خانوم دکتره معاینه کرد چشمامو
در کماااااااااااااال تعجب گفت چشمام ضعیفه
خیلی برام عجیب بود...
عینک نوشت
اولا برای مطالعه و کامپیوترو تلویزیون بود
اما الان گاهی اوقات در طول روز کامل رو چشمامه
زیاد از این وضع راضی نیستم
خب این چیزی نیست که بتونی تغییرش بدی. باید بپذیریش ...
الان میگی گاهی اوقات...من 15 سال دائم روی چشمامه...فقط وقت خواب و حمام ازم جدا میشه...
به کدوم دوتا لینک؟:)
حسودی نکردم خندم گرفت یاد پسر بچه ها افتادم
می بینم که بلاگ اسکایم خخخخ
ضدحال بود:)
خوبی؟:)
اون دو تا!!! خب دیگه نیست :((
به نظر خوب میام؟! :(
تو هم وسط دعوا نمیخاد نرخ نعیین کنی :)
ا اونام با این پستت پرید؟:(
بابا حالا اتفاق خاصی نیفتاده خوب نباشی که...
طولانی نبود پستت که...
خواهرم طفلکی طومارهایی داشت ۴-۵تا پستش پرید تو بلاگفا :(
بعد کامنتاش میرفت پست های بعدی...
خیلی بد بود ....
خب اون حس را دیگه نداری که بخوای بنویسی و همین خب ناراحت کننده است.
بیا علیرضا خان تحویل بگیر بلاگفاتون را
:| پ پستتو دوباره بذار ما نمیدونیم اینا چی دیدن نظر دادن :|
دیگه ندارمش
گفته بودم که عینک جدید خریدم و خاله ام گفت چه زشته!
والا بلاگفا هنوز وقت نکرده اخبار روز صفحه اول وب خودشو به روز کنه بعد نود و قرنی...شما هی سنگ این بلاگ اسکایتون رو به سینه میزدین
هنوزم به همون بلاگفای قدیمی و دیرینه وفاداریم
بععععله..ما به سنت ها پایبندیم...
شما دادا خوب یادت نمیاد. بلاگفا اومد تغییرات بده و کامنتدونیش را عوض کرد و فونت عوض کرد و در نهایت گند زد دید اینکاره نیست و از سر اجبار برگشت به حالت قبلی...آره دادا :)))
هی..یادش بخیر..پست خوبی بود..حالا هی بگین بچه ها بیان بلاگ اسکای:)...
بچه ها بیاین بلاگ اسکای :))
:|