روزانهها
همهپیوندها
- چکاوک
- چکاوک جدید
- جوگیریات
- نوشته های قلقل السلطنه
- دنیای دل آرام
- روزهـــــــای یـــــک عمــــر
- نگاه های ِ روزانــــه ی منــــــــ
- یک دل تنگ که دوست داره حرف بزنه
- لرمانتف
- در سایه سار تنهایی
- پرسه چی
- تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
- زنبور گاوی
- هدف بزرگ من
- خدا بزرگه!
- برای تو که همیشه ام هستی...
- برای فردای حافظه ام
- یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار
- سرمایه گذاری با 100 هزار تومان
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
اردیبهشت 1400| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حریمِِ سلطانِ مخابرات
1 - خرداد ماه سال 1387 آخرین باری بود که سر جلسه امتحان می نشستم. و الان خرداد ماه سال 1392 است. دقیقا 5 سال از آخرین بار می گذرد. گرچه هیچ وقت در اوج نبودم و همیشه به نوعی مصدوم به حساب می اومدم ! اما بازگشت به میادین بعد از 5 سال دارای سختی و شگفتی و استرس و کلی حالات جسمی و روحی دیگر بود!
2 - در شرکت عریض و طویل مخابرات عده معدودی از سران رده بالا هستند که بویی از شرف و انسانیت نبرده اند. همین یکی دو هفته پیش بود که یکی از همین سران رده بالا در صدا و سیما گفت قبوض میان دوره ای فقط جهت اطلاع مشترکین ارسال میشود و الزامی در پرداخت آن نیست. چند ساعت پیش مسیجی دریافت کردم مبنی بر اینکه چون قبض میان دوره ای را پرداخت نکردم خطم یک طرفه شده. بعد هم تهدید کرده که اگر سریعا پرداخت نکنم کلا خطم قطع میشود. شیطون میگه کلا بی خیال همراه اول بشوم و خط ایرانسلم را دستم بگیرم. نظر شما چیه؟
3 - امروز راننده اتوبوس شرکت واحد سر درددلش با من باز شد. ابتدا از مسافرین خانم گله می کرد و می گفت هر جایی غیر از ایستگاه دوست دارند سوار و پیاده بشوند. بعد گله اش کلی شد و از خانم ها و رفتارشون شکایت می کرد و کم کم کار داشت به جای باریک می کشید. اما همه ی این گله ها یک طرف و حرف آخرش هم یک طرف. راننده عزیز شرکت واحد طرفدار سفت و سخت سریال حریم سلطان بود!
پی نوشت: دو پست بعدیم در رابطه با عکس خواهد بود. " چیلیک" موضوع بندی این پست هامه
میشه دقیقا توضیح بدی دچار چه حالات روحی و جسمی شدی ؟
!!!
..که اینم با اصفهانی بودنت بعید به نظر میرسه ...
خب شب تا صبح کمتر فک بزن تا قبض میان دوره ت اونقدر نیاد که زورت بیاد پرداخت کنی و بعد هم مخابرات یک طرفه ش کنه ..!!
و اینکه از این قسمت خیلی چیزها میشه فهمید .. این که طرف مقابلت همراه اول داره و شما مجبور به پرداخت هزینه برای مکالمه خارج از شبکه نیستی ...(و الا به اصفهانی بودنت شک میکردیم )
بعد هم خجالت نمیکشی؟؟!! ..نمیگی شاید طرف مقابل خط ایرانسل نداشته باشه واگه بخواد باهات تماس بگیره کلی هزینه جابجایی باید بپردازه .؟؟!!..
تازه شم به فکر اونم نباشی به فکر خودت باش که تمام شارژ شگفت انگیزه ت هدر میره و دستی دستی ریختیش دور .!!..
پس بهتره بری و خیلی محترمانه قبض همراه اولت را دو دستی تقدیم کنی ...
شما اتوبوس سوار میشی بغل دست راننده میشینی ؟؟!! اینکه از خانومها شکایت داشت ینی چی؟؟!!!!ینی توقع داشت خانومهایی که سوار میشن شکل و شمایل و رفتارخانومهای توی سریال رو داشته باشن ...؟؟!!!!
جل الخالق ..
شما کلا و از بیخ و بن ذهنت منحرفه...
یک درصد فکر نمیکنه برای تماس های علمی با اساتید قبضم زیاد شده. بعد تو از کجا می دونی که قبضم چقدر شده که میگی زورم اومده و نمی دونم خارج از شبکه و داخل شبکه و از این جور حرف ها بهم میزنی؟!
حالا چه ته اتوبوس باشم چه سر اتوبوس...چه فرقی میکنه؟! آیا ذات خانم ها درست می شود آیا؟!
شکل و شمایل خانم های تو سریال چه جوریه آیا؟!
نمیشه بیخیال امتحان بود.همه تو هر سنی با هر درجه بیخیالی که باشن استرس امتحانو دارن.با وجودی که میدونن اونقدر حیاتی نیس و استرس مسخره ایه ولی آخرش سر جلسه استرسه غالب میشه و از هوای امتحان پر میشن.
ای بابا.من چند سالی هست خط دائممو گذاشتم کنار و با ایرانسل کار میکنم.نه فقط من که خونوادگی هممون بیشتر با ایرانسل کار میکنیم.مزایاش بیشتره این دردسرا رو هم نداره.
شما کلا چرا تازگیا با راننده اتوبوس واحدا دمخور میشی یا راننده کامیونا یا راننده تاکسیا؟خبریه؟
دو نوع استرس داریم:
استرس بی خودی و استرس با خودی!
مال من از نوع اول بود!!!
چیه داااش؟! مججججلیه؟!
1 ) فکر می کنم هر چند چیز مزخرفی است اما دل آدم برای حال و هوای درس تنگ می شود.
2)اینترنت گوشیم رو فعال کردم خیالی خوش حال اون وقت قبض اومده برایم 200 تومن پول گوشی یعنی سکته کرده بودم .یعنی گفتم مامانم کله ام و می کنه مامانمم خیلی ریلکس گفت نه عزیزم اشکالی ندار خودت پرداخت می کنی. یعنی اون موقع که داشتم شماره کارتم رو وارد می کردم تا پرداخت کنم جد و آباد همراه اول رو آوردم جلو چشمش.
تازه فهمیدم باید نتم رو محدود کنم تا نجومی پولش نیاد
چرا رایتل نمی گیری ؟ایرانسلم خوب نیست من داشتم یه مدت ولی رایتل خیلی بهتر از سه تاشه. البته دوستم داره می گه اونم قبلا همراه اول داشت.
3) ولا ما ماهواره نداریم تو اینستگرام یه جوری دوست هایم از بازیگر ها و این فیلم ها حرف می زنن من سوت بلبلی می زنم. خودمم دوست ندارم داشته باشیم. فقط بعضی برنامه های من و تو رو مثل آکادمی و شعر یادت نره امیر حسین دانلود می کنه ازش می گیرم.
دل شما مگر تنگ هم می شود آبا؟!
اینترنت ماهانه همراه اول را بگیر...همون که ماهی ده تومنه
رایتل اصفهان نیومده...یعنی هنوز افتخارش نصیبش نشده!!!
اینستگرام که میگی چی هست؟!
برای تو تنگ نمی شه برای چیز های دیگه تنگ می شه.
اره همین کار رو کردم . ولی بعد از اون بار که خودم دادم انگار به مامانم مزه کرد کلا دیگه دارم خودم می دهم.
اینستاگرام همونی که فقط عکس می تونی بگذاری. از تو بازار می تونی دانلود کنی. عکس یه دوربین و داره.
چیزهای دیگر یا کسان دیگر؟!!
برای منم از این اس ام اسها میاد. هنوز پرداخت نکردم نکنه قطع شه.
از کجا رسید به حریم سلطان
اگه قطه بشه مسیج میده که قطع کردیم. فقط کم مونده آخر مسیجش اینجوری باشه:
مشترک گرامی خط شما به علت بدهی قطع شد . خخخخخخخخخ
یعنی با کله می ایم تو دیوار. تازه کلی هم از این بلاگفای داغون حمایت می کنن.
نه وب شبنم باز می کنه نه وب علی رضا
یک هفته است بلاگفا رو هواست...
دلم برای همه آدم ها و چیز های اطرافم تنگ می شود.
ولی امیر بهترینش همین که وایسا رایتل بیاد یهو دیگه رایتل بنداز. فعلا هم با این همراه اول بساز.
تازه هر روز برایم یه sms می اید از همین امروز شروع کنید کلاس های زبان هر روز 10 تا کلمه همراه اول زبان یاد بدهد .
ببین به کجا رسیدیم که همراه وال می خواهد زبان بهم یاد بده. هیع اصن یه وعضی
اوه اوه...لبخند ملیح خاص...بابا ژوکوند
دوستان من از امروز دیگر پاسخگوی هیچ تماسی نیستم و منتظر نشستم تا رایتل بیاد اصفهان
1) خرداد ماه سال 87؟ واقعاً؟ یعنی شما چند سالگی رفتین دانشگاه، به قول خودتون: «آیا»
؟
؟
توی پروفایلتون که نوشته: 25 سال دارین.
وقتی پنج سال پیش کارشناسیتون تموم شده، یعنی بیست سالتون بوده.
بیست سالگی کارشناسی رو تموم کردین، «آیا»
با یه حساب سرانگشتی، می کنه به عبارتِ شونزده سالگی رفتین دانشگاه.
واقعاً شونزده سالگی «آیا»؟
2) در مورد مخابرات هم... من اگه در شرایط شما باشم، اگه شرایطم طوری باشه که خونسرد و آروم باشم و احیاناً جوری نباشه که الکی اعصابم خُرد باشه که بخوام سر یه نفر دیگه خالی کنم... طوری که بتونم منطقی حرف و کارم رو جلو ببرم و اگه حوصله ی پی گیری کارم رو داشته باشم، ترجیح میدم به جای پرداخت «اجباری» قبض، برم مخابرات و حتی شده با رئیس اونجا صحبت کنم و ازش بخوام اون ابلاغی که بهشون شده رو یا اون بخشنامه شون رو نشونم بدن. (این کار رو در مورد مخابرات نه، ولی در مورد یه اداره دولتی دیگه انجام دادم و به نتیجه رسیدم و دروغشون رو به روشون آوردم.)
3) راجع به سومی هم... سریال حریم سلطان رو ندیدم.
اون روزی که این وبلاگ را ساختم ( با آن روزی که در این وبلاگ شروع به نوشتن کردم فرق داره!) از من سنم را پرسید و خب منم سن آن موقعم را نوشتم . حالا شما بگید که به نظرتون من چند ساله به نظر میام؟!
شرمنده. اما حوصله ندارم که برم در این اداره عریض و طویل. گر چه روش شما منطقی ترین روش به نظر میاد
من هم ندیدم
نشنفم کسی به بلاگفا چیزی گفته باشه.ریز میبینمتون
همینی که هست..
پ من چند سالمه؟
آقا بحث نکنین.هیچی ایرانسل نمیشه.تازگیام هی پیام میده:
"ما به همراه شما اول شدیم."
امیر 25 سالشه؟؟
بشین بابا چاقال!
برو با بزرگترت بیا
خاک به سرم. ایرانسل چه مسیج هایی میده!
تو هنوز بچه ای بچه!
اوا بچه ها نشستین پای مناظره ی جذاب؟
بلاگفا بای بای بلاگفا بای بای
امیر جون شما که از نظر سنی 99 به نظر می آی.
اینستاگرام رو دانلود کردی؟خیلی باحاله .
علی رضا به جان خود سهامی چیزی تو ایرانسل داری؟با می خواهی با امیر درون شبکه بحرفی؟
خب... ظاهراً اون تاریخی که شما شروع کردین اینجا به نوشتن، فروردین 91 بوده.
نمی دونم دقیقاً کِی اینجا رو ساختین!
حالا الآن غیر از بحث سن شما، یه چیز دیگه ذهن منو مشغول کرد و اون اینکه:
یه ایرادی به بلاگ اسکای و برنامه نویسش وارد هست:
برای فیلد «سن»، باید طوری برنامه نویسی می شد که به صورت «خودکار»، وقتی یک سال گذشت، به سن نویسنده ی وبلاگ، یکی اضافه بشه (حالا یا با توجه به تاریخ تولدی که وارد می کنه، در غیر اینصورت، اگه تاریخ تولد وارد نکرد، با توجه به روزی که وبلاگش رو ساخته یا روزی که اولین پستش رو گذاشته و ... یکسال بعد، سنش اضافه بشه).
نگفتین به نظر چند ساله میام؟
اما خب حرفتون درسته... اینکه فیلدی به نام سن باشه و هر کس زمانی که وب میسازه اون فیلد را پر کنه مسلما ده سال بعد هم همون سن نشون داده میشه
به نظرم سال تولد را میگرفتن بهتر بود
خب قطعاً «حداقل» 26 رو دارین (اگه فرض کنم چند ماه قبل از اولین پستتون ساخته باشین).
از روی یکی از پست هاتون هم می تونم حدس بزنم:
توی اون پستی که راجع به راننده کامیون هایی که خسته نباشید بهشون گفتین، اگه درست یادم باشه نوشته بودین به بعضیاشون می خورد که هفت هشت سال از شما کوچیکتر باشن.
الآن پدرم نیست ازش بپرسم گواهینامه پایه یک رو چند سالگی می دن یا چند وقت بعد از گواهینامه پایه دو... ولی خب اگه فرض هم کنم که مثلاً همون هجده سالگی بدن بهشون (که با توجه به چیزهایی که از گفته های پدرم یادم میاد، بعید میدونم اینطور باشه!)... و از طرفی، اون راننده هایی که شما دیدین، هنوز مُهر گواهینامه شون خشک نشده و پشت کامیون نشستن... با این حساب، میشه گفت همون طرف های 26، 27 رو دارین.
یعنی حدس می زنم که دور و برهای سال 66، یا 65 به دنیا اومده باشین.
فرضتون اشتباهه. گواهینامه پایه یک را در 23 سالگی میدن...که باید حتما یک سال از گواهینمه پایه 2 هم گذشته باشه
اما این جوان هایی که سوار کامیون ها بودند 70 درصدشون گواهینامه نداشتند!!!
مریم خانوم جان تفاوت سن من و امیر مجذور دوبرابر یکان سال تولد منه.
مجذور یا جذر؟!
واقعاً آقا علیرضا؟
)
تو رو قرآن؟
یعنی متولد 64 هست؟
یعنی حتی از من بزرگتر هستن ایشون. (البته فقط پنج ماه
خدای من! باور نکردنیه!
یعنی من تا قبل از اون کامنتم فکر می کردم دستِ کم، آقا امیرحسین چهار پنج سال از من کوچیکترن!
جل الخالق... اصلاً سابقه نداشته که یه «انصاری» گول بخوره... اونم چی! گول بلاگ اسکای!
الآن تقریباً می شه گفت من کف و خون قاتی کردم، از تعجب زیاد.
پاسختون تقریبا درست بود. اما من منظورم این نبود که از شواهد پی به سنم ببرید. منظورم این بود که نوشته هایم به نظر مربوط به فرد چند ساله است؟
آقا ببخشید. من یه اشتباهی کردم.
«مجذور» رو، «جذر» خوندم.
اشتباه حساب کردم.
من رو سر کار میذارین؟؟؟
این که در اومد 256.
تازه... سابقه نداشت کسی من رو سر کار گذاشته باشه، که این سابقه هم خراب شد.
نه شما درست گفتید
به نظرم علیرضا اشتباه لپی کرد
بابا مریم جان اون متولد 68
امیر هم دو سال بزرگ تر یعنی 66
معلومه فردا امتحان ریاضی دارم؟
بگو ببینم 66 را از چه طریقی حساب کردی آیا؟!
این پست جدید کی گذاشته میشه آیاااااااااا؟؟!!!
ما هم چنان منتظر عکس هاییم ...
تا دقایقی دیگر
امتحااااااااااان؟؟دانشجوی ارشدی مگه؟؟؟
تو خیلی از پست هام اشاره کردم که دانشجو شدم و برای همین همش در سفرم
نیمسال دوم دانشجو شدم
داشتم پستات رو میخوندم با کامنت ها کی گفته رایتل اصفهان نیمده اونم ۱خرداد؟؟؟؟؟؟؟
من یادم نی دقیقا کی بود ولی قبل از عید دمه یه مغازه دیدم زده بود فروش رایتل.
ادرس بدم بری سر بزنی؟
به سایت خود رایتل سر بزن. نوشته به رودی در اصفهان
ولی این مغازه زده بود فروش رایتل بهله من مطمئنم
میرم می پرسم اگه رد شدم ولی مطمئنم
شرط میبندما
آخه مغازه که دلیل و مدرک نمیشه. همین حالا یه سر برو سایت رایتل. اینکه راحت تره
فافا اصفهانی هستی؟!
رفتم!
نزده تحت پوشش!
اینام میفروشن ولی انتن رو نمیدونم از کجا میاد
اوهوم!
چه انلاین
دیدی چشمم زدی
آفلاین شدم :))