افرند
افرند

افرند

گز

استاد ِ شوخی داریم که هیچ کدوم از بچه های کلاس را به اسم و فامیل صدا نمیزنه. بلکه به اسم شهر محل تولد صدا میزنه. برای همین هم من شدم آقای اصفهانی

اولین جلسه ای که با این استاد کلاس داشتیم خیلی از بچه ها نیومده بودند و در اون جلسه من تنها پسر کلاس بودم. استاد هم گفت من نیاز به یک مبصر دارم که کارهای کلاس را انجام  بده و رابط بین من و بچه ها باشه. طبیعتا گزینه دیگری غیر از من نبود و من شدم مبصر کلاس.. آخر سر برای اینکه با استاد هماهنگ باشم شماره اش را بهم داد

جلسات قبل از عید استاد محترم مرتب به اصفهانی بودن من گیر میداد و می خواست وصله ای که به ما نمی چسبه را بچسبونه :)  آخر سر گفت اینقدر که به من به این آقای اصفهانی گیر میدم دو حالت داره. یا جلسه دیگه با یک گونی گز میاد که ثابت کنه اصفهانی ها دست و دلباز هستند یا کلا میره این درس را حذف میکنه

هفته آخر قبل از عید ،شب قبل از کلاس استاد مسیج داد که فردا بچه ها میان؟! جواب دادم که قرار بوده بیان اما من خبر قطعی را فردا بهتون میدم. فردا بچه ها توافق کردند که کلاس ها را بپیجونیم و بریم برای تعطیلات عید. 

به استاد مسیج دادم که بچه ها نیستند و کلاس کنسل میشه . اما قسمت نشد و گرنه براتون گز آورده بودم. استاد باور نکرد و نوشت " ای اصفهونی خالی بند :) "

من هم برای اینکه حقانیت اصفهانی ها را نشون بدم دو جعبه گزی را که برای استاد آورده بودم تحویل مسئول آموزش دادم و گفتم فردا که استاد تشریف آوردن این جعبه را بهشون بدین و یک جعبه اش هم ما خودتونه....


هفته اول بعد از عید که رفتم مسئول آموزش گفت که استاد قبل از عید دیگه دانشگاه نیومده و گزها تو دانشگاه مونده بود... خب بهترین موقعیت برای کلاس گذاشتن و خودشیرینی کردن جلوی استاد و بچه ها خود به خود مهیا شد...

نظرات 16 + ارسال نظر
مریم انصاری یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:03

پس ساختینشون حسابی.

گز آردیِ «90» درصد می بردین که از فکر وصله در بیاد استادتون.

ساختمشون اونم چه جور
گز درصد بالا بردم اما آردی برای کلاس خوب نیست...لقمه ای بهتره و گرنه تمام جونت با آرد یکی میشه

م . ح . م . د یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:27

امیرحسین من آخر فامیلیم " اصفهانی " دارم !
حالا بماند هرکی به فامیل صدا میکنه یا به نام کمیلی میشناسه یا به نام اصفهانی اما خب چون تلفظ کمیلی سخته خیلی ها هستن که منو به نام آقای اصفهانی میشناسن !

اینجا که درس میخونم چون همه واسه اراکیم فامیلیه من خیلی خودنمائی میکنه !! ینی هر استادی که میرسه میپرسه اصفهانی هستی ؟! منم با کمال افتخار کللمو تکون میدم و میگم آره ! هرچند اراک به دنیا اومدم اما مهم اصالتمه که واسه اصفهانه ! خب منم مثه تو خیلی متهم میشم به خسیس بودن و این حرفا ! به خاطر همین یکم کار سخته واسه اثبات کردن !!! اما خب بچچه ها که منو میشناسن میگن کللن این فرضیه رو تو ذهن ما از بین بردی که اصفهانی ها خسیسن ! اما خب اگه بخوام به استادا و کلل کلاس ثابت کنم رسمن ورشکست میشم !

بله میدونم اسم و فامیل کاملت را...تو شبکه های مجازی ضاله هم با افتخار پسوند اصفهانیت را نوشتی
حالا خوبه ما اصفهانی ها راهی داریم که اثبات کنیم خسیس نیستیم. به نظرت قزوینی ها باید چکار کنند که بگن این وصله ها بهشون نمی چسبه؟!

م . ح . م . د یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:28

هرچند با تیم شهرتون اصلن حال نمیکنم و به نظرم همراه با تیم شهر تبریز پر رو ترین تیم های دنیا هستن اما جدای از این اصفهانی ها خیلی خوبن ! خیلی با حال و با صفان

مهم اینه که رو استقلال تفاهم داریم دادا... به خصوص فرهاد مجیدی

عاطفه یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:29 http://mysix-young.blogfa.com

سلام و درود...خداروشکر ثابت شد این وصله ها به اصفهانیا نمیچسبه که!!!!!

حالا با این تعداد علامت تعجب آخر کامنتتون من نفهمیدم برای شما هم ثایت شد یا دارید طعنه می زنید آیا؟!

لرمانتف یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 17:54

من از اصفهانی ها فقط یک چیز دیدم ...
سنگ تموم گذاشتن !

فوق العاده آدم های مهمون نوازی هستن . امکان نداره مهمونشون باشی و بهت بد بگذره.

فقط ، من سر در نمیارم این امیرحسین چرا به اصفهانی ها نرفته ...!

+ از کمکت ممنون رفیق

اصفهانی ها در همه چیز تک هستن

شرمنده که نشد کاری برات بکنم

فالگیر یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 18:22

سلام
حالا یه جعبه گز هم بفرست واسه ما ببینیم واقعا دست و دلباز شدی یا شایعه ای بیش نبوده؟!.... قزوینی ها رو کشف کن اخوی تو از همه بهشون نزدیک تری!

حالا منفعت این که به تو ثابت کنم چیه آیا؟!

مریم انصاری یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:16

خب آخه امیرحسین جان. به خاطر همین گفتم «آردی» دیگه.

یه دلِ سیر، به آردهای دور لب و روی سیبیل و ریششون می خندیدین.

جونشون که آردی بشه، دیگه هوس وصله چسبوندن نمی کنن.

اتفاقا اینا هیچ کدوم ریش و سبیل ندارند

جزیره یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:17

والا ما که تا نبینیم باور نمیکنیم:دی
ادرسمو برات خصوصی بزارم؟لدفن آردی باشه صددرصد و پرمغز لدفن

البته فک کنم در خساست کسی به بستنی فروشا دامغانی نمیرسه. چند وقت پیش گذرمون افتاد به این شهر گل و بلبل و هوس کردیم بستنی سنتی بخوریم، یعنی ببین واسه تزئینش هم نکرده بودن 4تا پسته بریزن توش.ببین یعنی هیچیااااااااااااااااااااااااااااا. خلاصه حواست باشه گزت اینجوری نباشه:دی

آردی و صد در صد؟!؟!؟!؟ خب جزیره برو یک کیلو پسته بگیر بخور

جزیره یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:22

البته اینو یادم رفت بگم که بستنی بی مغز هیچی از ارادت من به دامغانی ها کم نمیکنه آ. همینقدر سربسته بگم که بنده "زنده موندنم" رو مدیون یه دامغانی هستم

دیگه زیرآبشون را زدی

آذرنوش دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:06 http://azar-noosh.blogsky.com

ما که هرچی دوست اصفهانی داریم آدمای خیلی لارجین

والا ما هممون لارجیم

علیرضا دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:58 http://www.ghasedak68.blogfa.com

چیزی که عیان است از همون اول عیان بود دادا...نیاز نبود خودتو به زحمت بندازی....

نه دادا
این زحمت ها با صرفه است

آوا دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:04

خب من همینجا لازمه که از اصالت خودم دفاع کنم
ببخشید صابخونه .می دونم کامنتدونی جای چت
نیس اماجزیرهء عزیز:جززززززززززززززززززززززززیره
دامغانیا کجاخسیسن؟ بستنی ِبی مغز وبامغز!
! وا !!! خب سنتی همه جورش هست عزیزم.
بستنی هاشمی دامغان اگه برید بستنیهای
پر مغز و خوبی داره عزیزم.بعدم برای تخمین
میزان دست و دلبازی هر جایی باید بامردم
اون ناحیه معاشرت داشت و صرفا با اینا
نمی شه کسی رو سنجید عزیزم.بهرحال
توی هرفصلی که بری،نشده مسافربره و
لنگ جا باشه و بخوان باهاش سر کرایه
خونه یه شب دو شب چک و چونه بزنه و
نمونه های عینیش رو دیدم که رایگان
خونه هاشون رو در اختیار مردم میذارن
....نه مثل خیلی از شهرها که...حتی
من در مورد باقی شهرها هم میگن
بهیچ عنوان یک صفت رو نباید تعمیم
دادبه اهالی یه مکان.آقادفاع ماتموم
شدوجناب صابخونه دست و دلبازی
مردم اصفهان واسه خیلیا مسجله.
اصفهانیا فقط پولشون رو بیهوده
خرج نمی کنن.اوهوووووووم
یاحق...

ما نسبت به دامغانی های عزیز هم ارادت داریم

جزیره دوشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:56

اولن امیرحسین منظورم صددرصد اردی بود.

آوا جان مخلص شماییم ما،ما نمک گیر دامغانیا هستیما،در کل هم نمکدون نمیشکنیم. من که نگفتم دامغانیا،من گفتم بستنی فروشاشون.در اصل شوخی کردم
اتفاقا قرار بود بریم همون بستنی فروشی بعد نمیدونم چی شد رفتیم یه جا دیگه!!!!!
ما مخلص دامغانیا و تمامی استان سمنانی ها هستیم. البته بیشتر ارادتم بابت دامغان و شاهروده آآآآآآآآآآآآآآآآ.

ند نیک سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:29 http://blue-sky.persianblog.ir

کجا میری دانشگاه ؟ چی میخونی؟
منم گز میخام. خیلی خوشمزه است.

نیلو سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:56 http://for-me2025.blogfa.com

واقعا که !!!
تا اینجا گز آوردی یه توک پا نمیتونستی بیاری در حوابگاه ؟!!! این بود دوستی ؟!! این بود رفاقت ؟!! :((( تو نمیدونی من عاشق گزم ؟!!!!

اتفاقا چند تاش را جلوی خوابگاه شما خوردیم. همه هم نگاهمون می کردن :دی چقدر هم که خوشمزه بود گزها :دی

نمی دونستم دوست داری و گرنه برات میاوردم

نیلو پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:49 http://for-me2025.blogfa.com

باشه جواب نده :((((((((((((((((((

این هفته بیارم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد