افرند
افرند

افرند

برای رفیق

 نمی شناختمش وقتی اولن بار برایم کامنت گذاشت. اولین کامنتش برای پست پر معنی من این بود :


 - سه شنبه 28 اردیبهشت1389 ساعت: 22:44

والا ما با این مخ دو مثقالیمان هیچ برداشتی نکردیم ازین پست

...


احتمالا آن موقع ها پست های من نامفهوم بوده یا چون با هم غریبه بودیم از پستم چیزی برداشت نمی کرد. بعدها سر بازی تشخیص هویت بیشتر با هم آشنا شدیم . یک بار یواشکی شماره ام را خواست. وقتی زنگ زد آدرسم را گرفت تا بسته ای برایم ارسال کند. نام و نشانی اش را ازش خواستم. گفت روی بسته ای که برایت می فرستم همه مشخصاتم هست. فکر می کنید روی آن بسته چه نوشته بود:


جاده مخصوص کرج ، شرکت فلان ، مهندس اسحاقی


از آن روز تا حالا در کف این مانده ام که او در این شرکت چه سمت مهمی دارد که یک مهندس اسحاقی کافی است تا همه او را بشناسند ( احتمالا مدیر عامل یا عضو هیئت مدیره است!). از آدرس هم مشخص بود که شرکت معتبر و مهمی است. خلاصه از این که نام و نشانی کــــــــامل چنین فرد مهمی را داشتم به خودم می بالیدم. البته بماند که دو سه روز قبل از رونمایی عمومی از نامش پی بردم که او را بابک صدا می زنند.


از آن روز تا حالا ارتباط و رفاقتمان بیشتر شده اما با این حال توجه شما را جلب می کنم به تعدادی از کامنت هایی که بعد از دو سه سال از شروع آشنایی برایم می گذارد ( احتمالا دیگر با هم غریبه نیستیم !!):


 - یکشنبه 28 آبان ماه سال 1391 ساعت 4:08 PM 

من نفهمیدم چرا این اسم رو واسه این پست انتخاب کردی امیر حسین


 - جمعه 28 مهر ماه سال 1391 ساعت 11:52 AM

منم متوجه نشدم


 با تمام این حرف ها و با اینکه به قول خودم و خودش نه در یک محدود سنی و مکانی هستیم و نه از لحاظ میزان درک و شعور در یک رده هستیم ، اما هر روز بیشتر از روز قبل به داشتن اولین دوست مجازی - حقیقی ام که یکی از با مرام ترین وب نویس هاست افتخار می کنم. 




این پست بنا به درخواست ژولیت نوشته شده و ارزش دیگری ندارد

نظرات 25 + ارسال نظر
ژولیت چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:36 http://migrenism.blogsky.com


هول نشو!!
یه دنیاااااااااا ممنون:*

قابلی نداشت

فرشته چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 23:10

ممنون بابت قدردانی..

آذرنوش چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 23:18 http://azar-noosh.blogsky.com

دمشون گرم

yasna چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 23:52 http://delkok.blogfa.com

بیچاره بابک الان فکر میکنه با این پست بیشتر قصد خرابکارکردنش رو داشتی!!
ولی تو بسته چی بود حالا(آیکون یسنای فضول محله!)

یه کتاب بود
قبل تر تو یه پست کتاب را معرفی کردم

تلاش چهارشنبه 6 دی‌ماه سال 1391 ساعت 23:58

اتفاقا منم از وبلاگ بابک باهات آشنا شدم ..
بابک به نظرم یکی از بهترین وبلاگ نویس هاست!
دقیقا سر همون پست تشخیص هویت بود..

می گم خوبی؟
جواب اون آزمایشت خوب بود؟
چرا دیگه به وب من سر نمی زنی؟..
خجالت نمی کشی؟!!!

خوب یادمه. اومدی و تبریک گفتی برای برنده شدن در بازی تشخیص هویت
جواب آزمایش خوب بود
چشم . سر میزنم

علیرضا پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:36 http://www.ghasedak68.blogfa.com

ولی من بر خلاف تلاش از تو با بابک آشنا شدم.....تو وب شبنم هم گفتم.....از اینکه مرد عمله و حضور فعال داره خوشم میاد.....
رفاقتتون پایدار و مستدام

اصل موضوع هم همینه که از وب من به وب بابک برسی

محمد مهدی پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:21 http://mmbazari.blogfa.com



سلام

دمتون گرم ...

سلام

شبــ نم پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:32

منم مثل علیرضا از وب تو با بابک آشنا شدم ...
فقط با همین یه جمله که در مورد ؛نان و شراب ؛نوشته بودی توی پست ؛پیشنهادستان؛

؛ خوندن این کتاب را هم مدیون کیامهر باستانیم . از همین جا ازش تشکر می کنم؛

آفرین بر تو و علیرضا که از وب من به وب بابک رسیدین
چه خوب یادته...
همین کتاب بود که برام فرستاد

عارفه پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:59

منم اصلا با همتون قهرم حرف هم نمی زنم

الان این آیکون قهره ؟!

راد پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 http://mmrad.blogfa.com

چه آشنای قدیمی :)
چه قشنگ نوشته ای :)

شما هم خوب نوشتید

جزیره پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:05

بابک حالا هی بگو من ازت دفاع نمیکنم. اخه بابک جان تو به چیه این امیرحسین دل خوش کردی که واسش بسته(کادو بود؟چی بود واقعن؟) فرستادی؟الان واقعن تو این پست داشتی از بابک تعریف میکردی امیرحسین جان؟
باور کن بابک اگه رو بسته برا من فرستاده بودی روزی دوبار پست مینوشتم و ازت تشکر میکردم.

درهرصورت امیرحسین جان دستت درد نکنه بابت این پست تخریبی:دی
راستی امیرحسین امروز داشتم رادیو جوگیریات 5 رو گوش میدادم، اون متنی که خونده بودی رو که گوش دادم فک کردم تنها اصفهانیِ جمع توئی(البته اخرش هم بابک گفت که تو بودی) ولی برام یه سوال پیش اومد اون هم اینکه لهجه تو چیکار کردی؟عمل کردی لهجه تو؟لهجه به اون شیکی رو چیکارش کردی اخه؟خدا هم نمیدونه نعمتاشو به کی بده:دی

پست من بیشتر فرازی بود از یک متن رئال به سورئال تا فراکاوی باشه از ابعاد ناشناخته بابک!
لهجه هم دارم. خوبش هم دارم. اما برای هر کسی که رو نمی کنم

عارفه پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 13:02

حالا چون امیر اومد از طرف همه اتون منت کشی باهاتون آشتی می شوم.
چون می دونم هویجوررررررررر خیلیییی عاشقمین و دوستم دارین و مجازیستان بی من صفا ندار و همه اتون دپرس می شین ها
اه امیر کوشییییی . باز چرا رفتی تو لاک خودت . پاشو بیا ببینم.
امیر نیای برنامه ریزی یه کودتا می کنم ها

منت کشی؟!؟!؟!
کودتا؟!؟!؟!

عارفه پنج‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:56

این چهههههههه وضعشه.
پاشووو بیا ببینم امیر .

اومدم. حرفیه؟!

یه مریم جدید جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:01 http://newmaryam.blogsky.com

البته این پست ارزش های زیادی دارد یه دنیا دوستی و صفا که از پشت کلماتش حس می شود.
ممنون

شبــ نم جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 19:43

امشب اینجا کــــــــــــــــــــــــــودتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــا میشود ...
اگه امشب کامنتا جواب داده نشود دیگر کسی اینجا کامنت نمیگذارد ....

هی واااااااااای من

علیرضا جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:11 http://www.ghasedak68.blogfa.com

من کامنت میذارم ....حتی اگه جواب کامنتام داده نشه....حتی اگه نیاد واس وبم کامنت بزاره....بعععله شبنم جان...ما رو قاطی نکن..ما رفاقتمونو نمیفروشیم و اینا

آفرین بر تو
درود و صد درود بر تو یار قدیمی

عارفه جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:11

نه اخه شبنم می دونی از چی لجم می گیر کلا هر چی می گی انگار داری گل لگد می کنی. صدمی اهمیت نمی ده.
هی شوخی شوخی با ملایمت بهش می گم انگار نه انگار.
خدایی تا امشب درست حسابی و کامل ها دقت داشته باشین کامل جواب دادی امیر. خان که هیچ وگرنه حالا حالا عمرا دیگه برات نظر بگذارم.

اومدم دیگه
چه خبرتونه شماها؟!
گل لگد کنی هم بد نیستا... وزن کم می کنی

شبــ نم جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 20:28

علی ؟؟!!!!!

حالا میبینیم .....!!!!

داره جنگ راه میفته

تلاش شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 00:29

خوبه دیگه دست شما درد نکنه منی که از وب باباک باهات آشنا شدم حساب نیستم؟!!
به قول عارفه الان می رم معتاد می شم..

گرچه اون راه پسندیده تره اما هدف آشناییه که رخ داده
تصور تلاش معتاد هم جالبه ها. حالا میخوای به چی معتاد بشی؟! خود من الان معتادم. معتاد به چایی ، موسیقی و ...

عارفه شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:26

نه تلاش جوووون شما نرو سراغ این چیز ها. شما هلیا رو داری. زشته . بچه یادمی گیره.
خوآفرین که اومدی. منت گذاشتین سر ما بعد سه جلد نظری که خصوصی براش گذاشتم و فکی که این جا زدم می گه چه خبرتون اومد دیگه.
من لاغر کنم نکنم خاطر خواه دارم. یعنی تنها هدفت به جان خودم از پرسیدن وزنم همین بودا . ول کنم نیست. خوبه منم به عینک آفتابیت گیر بدهم

مثلا وزنت را نمی پرسیدم نمیدونستم که ابعادت چقدره؟!
خواطرخواهات تو حلقم

شبــ نم شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:04

صد باریکلااااااااااااااااااا به خودم ....
این جذبه دومین باره که اینجا جواب میده ...

یه کم نوشابه واسه خودتون باز کنید
دومین بار؟!

عارفه شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:08

مان که نقش گلابی بودیم شبنم جوون.

مدرسه ها تعطیل شده آیا؟! پاشو برو سر درس و مشقت

علیرضا شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:29 http://www.ghasedak68.blogfa.com

اینکه جواب آرمایشا خوب بوده خیلی خیلی خوشحالم کرد.....منتظرم خودت بیای برام بگی...

خوب بوده...خدا را شکر...

عارفه شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:51

ته دلتون برام اخه تنگ می شه.

امتحان زبانت چطور شد؟!

عارفه شنبه 9 دی‌ماه سال 1391 ساعت 08:59

جواب آزمایشت چی شد؟

سلام رسوند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد