الان پی بردم جمله قبلیم کج تابی داشت. خلاصه این که حق با علی بود بلاگ اسکای قاط زده بود منم نمی تونستم بروم 20:30 دیدی؟ مگه طرف جنون نداشت؟خب اونی که دیوانه ایت و جنون داره که دست خودش نیست. ولی قضیه این جا است چرا باید یه چنین فردی بتونه قمه تهیه کنه؟
فراموشی قصه ی تلخ آدم هاست....
همیشه تصمیم های کبرایشان را که میگیرند فراموش میکنند و دوباره همه چیز از اول....
متاسفانه...
کاش آدم ها فقط کمی حافظه اشون در این مواقع و این موارد قوی تر بود
الان پی بردم جمله قبلیم کج تابی داشت. خلاصه این که حق با علی بود بلاگ
اسکای قاط زده بود منم نمی تونستم بروم
20:30
دیدی؟
مگه طرف جنون نداشت؟خب اونی که دیوانه ایت و جنون داره که دست خودش نیست.
ولی قضیه این جا است چرا باید یه چنین فردی بتونه قمه تهیه کنه؟
...
باز هم دزدی
باز هم چپاول
باز هم زد و بند
باز هم اختلاس
و
سپس فرموشی ! ...
مثل هر روز که یک مسیر مشخص رو می ریم..با ادم های مشخصی برخورد داریم..به این تکرار خیلی فکر کردم ..منو یاد نمایش ترومن می اندازه..
امیر امکانش هست اسم اون دانشگاه ها رو زود تر بگی؟ شرمنده ها
سلام
مینی مال جالبی بود. تلخ و تکرار شدنی. تا سنت تیزی هست این ماجرا ادامه دارد
دیروز من با هزار و یک مصیبت یه کامنت با گوشی دادم...نیومد آخرش؟؟؟؟؟ای تف تو روحش...
نه...تاییدی هم که نیست. همون موقع معلومه که اومده یا نه
امیرحسین