افرند
افرند

افرند

همه مجریان دلخواه من!

در همین رسانه ملی مجریان زیادی هستند که واقعا کار درست و با سواد هستند. شکل صحیح برخورد با مهمان برنامه را بلدند . مهم تر از اون اینکه با رفتار و گفتارشان به شعور مخاطب توهین نمی کنند. چه بسا زمان هایی که مجری یا گزارشگر توانایی به خاطر مسائل سیاسی از قاب تلویزیون کنار گذاشته شدند و چه زمان هایی که گزارشگران و مجریان متملق ولی بی استعداد همچنان به کار خودشان ادامه داده اند.

عده ای از این مجریان هستند که واقعا برای من غیرقابل تحمل هستند. من بنا به دلایل شخصی آنها را دوست ندارم و ممکن است شما برعکس من شیفته رفتار و گفتار آنها باشید. نه من می توانم شما را متقاعد کنم که آنها کار نابلد هستند و نه شما می توانید عقیده من را عوض کنید



پس اگر دوست دارید مجریانی که از آن ها متنفر هستم راببینید بی زحمت به ادامه مطلب رجوع کنید

1 - از زمانی که یاد دارم مجری برنامه زلال احکام بوده و هست و خواهد بود...هیچ جای رفتارش مردانه نیست و در تملق گویی و لفظ قلم صحبت کردن استاد است





2 - جناب مرآتی...چند سال پیش عکسی از او دست به دست شد که نشان میداد رو به روی مصاحبه شوندگان برگه ای میگیرد تا مصاحبه شونده از روی آن بخواند و در واقع بشود گزارش میدانی... با آن کش دو بنده هایی که همیشه به جای کمربند استفاده می کند واقعا روی اعصاب است





3  - نمی دانم آن یقه تا خرخره بسته شده و رفتار خشکه مذهبش را باور کنم یا آن موهای رنگ کرده اش را...






4 - بعد از جریانات سال 88 ازش بدم اومد...از همان زمانی که زل می زد تو چشمانمان و آن همه دروغ را به خورد ما میداد





5 - دلیل ندارد...اصلا مگه دلیل هم می خواهد؟!





6 - بیشترین زمانی که با کفش پاشنه ده سانتی روی اعصابم پیاده روی می کند یکی دو ماه مانده به کنکور تا پایان انتخاب رشته و ثبت نام در دانشگاه است. دوست داشتم سالی که کنکور داشتم شش صبح به سراغم می آمد و می پرسید چه حسی دارم تا بهش حسم را تفهیم کنم...دلیل های زیادی برای متنفر بودن از حسینی بای دارم





خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد

این ها فقط مشتی بودند نمونه خروار...

اگر حسش بود و دوست داشتید مجریانی که دوست دارم را هم معرفی خواهم کرد...

نظرات 34 + ارسال نظر
شبنم سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 18:28

اول..

به سلامتی...

بابک اسحاقی سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:24

یکی از معدود وقتهایی که از دردکشیدن و ترسدن یک ادم لذت بردم مربوط میشه به دو تا گزارش ایمان مراتی
لباس پلنگی پوشیده بود و با کماندوها داشت گزارش تهیه می کرد
آنوقت ها خیلی چاق بود
اول با یک چتر دو نفره از هواپیما پایین پرید و از ترس داشت زمین را گزار می زد
و دومین بار با یک نفر نبرد تن به تن کرد و یارو هم زد و پایش را شکست و او هم عر می زد

مجریان خوب رو هم بنویس

در زمن این حسینیان با بقیه یه فرق کلی داره و کمی سرش به تنش می ارزه

آره....اونی باری که پاش شکست را خوب یادمه...منم حال اومدم...
از لحاظ شخصیتی حق با توئه و حسینیان بهتره
ایشالا پستی در مورد خوب ها هم می گذارم

راستی...بابک خودتی؟!
بابک و این همه غلط املایی؟!

عارفه سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 21:57

خب سلام.
از اولی منم به همون دلایل تو خیلی بدم می اید آزش . می بینمش حس ریای شدیدی بهم دست می ده .
در مورد بقیه هم اصلا حس خاصی ندارم
ولی ولی ولی از حسینی بای متنفرم در حدی که اگه یه بار دیگه ببینمش می زنمش . دلیل این تنفرمم اینه که سوم راهنمایی که بود رفته بودیم نمایشگاه نانو تکنولوژی این اومد مصاحبه کنه با بچه ها وایساده بودیم با من و چند تای دیگه مصاحبه کرد بعد این قدر بد بخرخورد کردو سر بچه هامون داد زد که ساکت شین و اصلا زمین تا آسمون شخصیتش با اونی که پشت تی وی نشون می ده فرق داره .پروی دو رو.

خب و علیکم. احوال شما؟
مرآتی و چند تای دیگری هم هستند که کاملا دو رو هستند...
مخاطب می تونه صادق نبودن یک مجری و گزارشگر را راحت تشخیص بده

بابک سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:10

ببخشید دیگه
غلط ها رو میگم

ما بخشیدیم به بزرگی خودمون

عارفه سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:13

خوب نیستم. اومدم تهران اصلا دپرس شدم. دلم گرفته دوست داشتم برگردم مشهد .اون جا یه آرامشی داشتم.
تازه سحر هم که نیست دیگه نور علا نور
از بین مجری ها می دونی من از کی خوشم می آید؟ جمیشدیان و درستکار . جفتی خیلی بارشونه .

دپرس شدن واسه چی؟!

عارفه سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:33 http://ashianeye2.blogsky.com/

نمی دونم . یه سری حرف ها وکارهای که قبلا ناراحتم نمی کرد الان ناراحتم می کنه اعصابم رو بهم می ریزه.
فکر کنم خیلی لوس شدم. پیش مامان جون بابا جون که بودم حداقل دلم رو آروم می کردن.
حالا بی خیال بابا
بابک خان اصلا غصه نداره که امیر حسین عادت داره. تازه اصلا باید بگم آرمین بیاد تازه بهت کامنت بده یکم قدر من و بابک خان رو بدونی بعله.

چرا آیا؟! و آیا کارهایی که قبلا اذیتت می کرد هنوز هم اذیتت می کنه؟!

بابک خان در برابر شما حرفی برای گفتن ندارند

arefeh چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:10

Che soalate fani mikoni nemidunam bezar fek konam
Aslan man kolan dar hame zamine ha varede amal sham roghaba ro kenar mizanam

بر منکرش لعنت

جزیره چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:15

با اولی مشکلی ندارم با بقیه هم که اصولا کاری ندارم .حسینیان استثناء به نظرم و داری اشتباه میکنی
من از یه نفر به شدت تنفر دارم اون هم علی ضیاء هست چون فقط قیافه داره و هیچی دیگه نداره

گفتم که...نظر شخصیه منه و ممکنه تو خلاف عقیده من را داشته باشی
علی ضیا هم به نظرم کارش تو نیمروز خوب بود و برنامه را به اصطلاح مال خود کرده بود . اما تو بقیه حوزه ها مثل همین ماه عسل اصلا موفق نبود...
و میدونی که در فضای مجازی چقدر طرفدار و عاشق داره..!!

جزیره چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:16

عارفههههههههههههههههههههههههه ایکون اسلوموشن دویدن به سمت یه عدد عارفه
رسیدن به خییییییییییییییییییییییییییییییییر،عزییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییزم

علیرضا چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 http://www.ghasedak68.blogfa.com

علیک سلام....پسر ما خیلی تفاهم داریم با هما......
تموم این مواردی که نام بردی رو منم بی نهایت ازشون متنفرم....مخصوصا حسینی بای...اون حسینی هم که دوستان گفتن با بقیه فرق داره رو یه کم رو خوب فرق داره ولی دلیل نمیشه دوسش داشته باشم....من اگه بودم اون نامداری وراجو هم عکسشو میذاشتم....
یکی از مجری هایی که من خیلی دوسش دارم فامیلشم یادم نیست یه آقایی بود که قبلا شبکه ی دو برنامه ی مردم ایران سلام...یه همچی چیزی رو مجری گری میکرد..خیلی هم رک و با مزه بود..بعدم برنامه هشت بهشت شبکه اصفهانو مجری گری میکرد..نمیدونم هنوزم هستش یا نه...دوسش دارم..

سلام دادا
اتفاقا من هم می خواستم آزاده نامداری را هم جزء همین افراد معرفی کنم اما بنا به دلایلی خاص منصرف شدم
حسینیان را هم گفتم. من ازش خوشم نمیاد. هیچ دلیلی هم برای این تنفر ندارم....یه جور حس شخصیه
می دونم کی را میگی....خسروی بود اسمش

شبنم چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:01

به مجریان دلخواه که رسیدین خبرم کن ...

واسه چی؟!

arefeh چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:23

Jazireeeeeeeeeeeeee eeeeeeeee
Khodeti khodaya shokret bavaram nemishe
Bede un bus ghashangaro bebinam

Jazire yani ta gonbade emam reza ro didam peyghame to ali reza ro resundam

Amir hasudi nakon age gharare az in ikon ha zade she bara to alie

جزیره، عارفه ، بوس! ، من کیم؟! اینجا کجاست؟!!

علیرضا چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:33 http://www.ghasedak68.blogfa.com

الان من و جزیره خانوم (آقا؟؟!!) چه ارتباطی با هم داریم آیا که گنبد امام رضا رو که دیدی یاد ما دوتا افتادی؟؟؟
(اصولا جزیره خانومه که این بوس فرستاده براشون..)
دادا دلایل خاصت دقیقا چیا بودن؟؟؟تعارف نکن...بیا بگو...
آره..آره..خسروی...دوسش داشتم..

والا
بله...جزیره خانوم هستند...اما خودِ نفس بوس فرستادن دو نفر خانوم در وب یک پسر عذب ، مشکل داره!!!
دلایل خاص بودن دیگه

علی چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 15:48 http://sheyda07.blogfa.com

سلام امیر جان خوبی؟
غیر حسینی بای که حس خاصی بهش ندارم با بقیش منم موافقم فقط یه یارویی هست توی برنامه ی دیروز امروز احمدی نژاد یعنی ببخشید فردا آی تا دلت بخواد از اونم بدم میاد...
راستی پسر خوب یه چند وقتیه به من سر نمی زنی؟دلخوری؟بابا من که عذر خواهی کردم

سلام علی
اتفاقا من با حسینی بای خیلی مشکل دارم
ایشون هم که شما میگی یامین پور هستند که اصلا چیز فرض نمی شود که بخواد بهش حس پیدا کنیم

من چند وقتیه به خیلی وب ها سر نمی زنم

عارفه چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 16:24 http://ashianeye2.blogsky.com/

نمی دونم اصلا شما این جا چی کار می کنی ؟ واقعا شما کی هستین این جا . برو سر خونه زندگیت جانم.
نه بابا جزیره هیچ ربطی به شما نداره اصلا من این وگفتم؟ گفتم پیغام جفتی تون رو که گفتین برسونم تا اولین بار گنبد رو دیدم گفتم.
جزیره قطعا خانمه که من برایش بوس فرستادم.

پیغام ها چی بودند آیا؟!؟! برای جزیره یافتن شوهر آیا؟!

عارفه چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 18:09 http://ashianeye2.blogsky.com/

امیر ببین آپلود که ارم می کنم یهو وسطش می زنه ارسال خطا جونم بالا اومد

حجم عکس هات چقدره؟!
میتونی برام ایمیل کنی؟

arefeh چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 19:07

Yani ta az paye computer pa misham j midi
Are 2tash har kari kardam dg nashod
bezar alan behet midam

عارفه چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 19:43 http://ashianeye2.blogsky.com/

هر کاری کردم اتچ نمی شه.
اهکی اگه این جوریه که من موندم و تو علی رضا چرا فیلتر نیستین الان

تو که عکس ها را گذاشتی...
منظورت را نفهمیدم!

دل آرام چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 22:15 http://delaramam.blogsky.com

از آقای زلال احکام که به شدت حس نازلالی(!) دارم بهش و مرآتی و شماره 4 به شدت (همچین غلیظ بخونش) بیزارم .
از دیگر گزینه ها هم خوشم نمیاد . (آخه تو بگو توی این رسانه ملی کدومشون قابلیت دوست داشتن رو دارن که اینها داشته باشن ؟)

تو پست بعدی میگم که کسانی هستند که لیاقت دارند ولی بیشترشون را کنار گذاشتند

مریم چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:39 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

حالا چون من اولین باره اومدم اینجا
میشه نظرمو بگم
یا باید خشک و رسمی بشینم و کامنتا رو بخوونم

اول سلام؟!

سلام
خیلی خوش اومدین...دورادور تو وب بابک باهاتون آشنایی دارم و کامنتاتون را خوندم

خوشحال میشم نظرتون را بگید

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:53 http://ashianeye2.blogsky.com/

نه مریم جون عزیزم با خیال راحت نظرت رو بگو
همین من فکر می کنی اولین نظرم تو این وبلاگ چی جوری بود؟
یادش بخیر
بزن دست قشنگه رو به افتخار خودم که با هوش ذکاوت فراوان به یه روش خیلی محرمانه مشکلم رو حل کردم.

راستی اولین نظرت چی بود؟! یادم میاد یه نظر سنجی در مورد مدرسه و اینا گذاشته بودی و اومدی دعوت کردی بیام نظر بدم....همین بود دیگه؟

روش محرمانه؟! جل الخالق! سایت ناسا را هک کردی؟!

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 00:55 http://ashianeye2.blogsky.com/

دو سه تا از عکس ها رو هر کاری کردم دیگه آپلود نشد که نشد بعله از 2 تا 8 نشسته بودم داشتم آپلود می کردم .کسی قدر زحمات من رو نمی دونه.

خسته نباشید

م . ح . م . د پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:20

این حسینیان خیلییییییی رو اعصابه لامصصب !
بقیه هم که خودت گفتی
هرچند شماره ی 3 رو نمیشناسم و حسینی بای رو به بقیشون ترجیح میدم

از مجریائی که خوشم میاد ، یاد محمد حسینی بخیر ، این بشر فوق العاده بود ، احسان علیخانی و علی ضیاء رو هم دوس دارم و قبلن تر ها سهیل محموی و اون مجریه دو قدم مانده به صبح که متاسفانه اسمشو یادم رفته ، تیکه کلامش این بود " بینندگان جان " !

از منشی هائی که گفتی بدت میاد من عادل فردوسی پور رو هم اضافه میکنم ... گزارش کردناش حرف نداره اما یکی دو ساله که خیلی رو اعصابه و " نا عادل " شده ...

محمد حسینی که رفته اونور آب و بهله دیگه...
عادل را چرا؟! به نظر بد نمیاد
دو قدم مانده به صبح را هم عارفه جوابت را داد....متن هایی که مینویسه و خودش دکلمه می کنه فوق العاده است

م . ح . م . د پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:23

منشی = مجری

همه منشی ها خوبن ، منشی بدی نداریم !!

بهله....منشی خوب منشییه که ...

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:37 http://ashianeye2.blogsky.com/

اره اون اولین نظری بود که اومدم و دعوتت کردم .
ولی اصلا متنت رو نخوندم. خوندم؟ولی برای خود متنت اولین بار همون خصوصی ها عمومی شدند بود که مفصل حرف زدم
یادش بخیر .
دیگه من شاهکارخلقتم .
از هک کردن سایت ناسا بسی دشوار تر بود و نیاز به فکر بیشتری داشت اون که برای من که این همه کامپیوتر بارمه که کاری نداره.
هیچی بابا با دوربین گوشیم عکس گرفتم سریع آپلود شد. من خر و بگو (البته بلا نسبتم )جونم بالا اومد تا اون ها رو آپلود کنم ها .
چی چی و خسته نباشم الان یکی باید بیاد شونه های من بماله پشت کامپیوتر قوز پیدا کردم .حالا حرصی که خوردم بماند دو شماره هم چشمم بالا رفت هم به جهنم

اوووووووووووه...حالا یه پست گذاشتی ها

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 http://ashianeye2.blogsky.com/

محمد خان اسمش صالح علا بود اون مجری دو قدم مانده به صبح منم ازش خوشم می اید.

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:53

احسان علی خانی و علی ضیا اگه زیاد جو زده نشون هم دوست دارم. ولی هر کدوم در جایگاه خودشون به قول امیر علی ضیا اشتب کرد رفت ماه عسل .
یه چیزی اومدم بگم پشیمون شدم ولی الان تو گلوم گیر کرد.

خب بیا بگو

علیرضا پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 http://www.ghasedak68.blogfa.com

عارفه جون نصف حرفاتم بخوری اشکالی نداره ها...سو هاضمه نمیگیری به جان خودم...
امیر میخوای کلا تو فقط بیا یه پست جدید بزار هر دفه....عارفه خودش میاد جواب تک تک کامنتا رو میده....یا همش در حال انجام کارای ناموسی تو وب دیگران میبینیمش (ماچ و بوس و بغل و ..)یا در حل رکورد زنی فک زنی...زشته واس یه دختر...من واس خودت میگم...

چقدر تو این مدت نبودش احساس میشد

arefeh پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:15

Vaaaaayyyyyyyyy amir terekidam az khande vaghti javabet be maryamo khundam
Un lafze ghalam harf zadaneto eshghe

Bale ma ye hamchin pesare moadabi darim
Khob in bad jur tu galum gir karde bud goftam shayad narahat shi begam
Khodet gofti begua
J ali ro ham farsi daram barash

این به خندیدن بچه های بلاگستان به قفل صندوقچه شما در!!!!

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:15 http://ashianeye2.blogsky.com/

بعله شما هام اگه تو فامیل های ما بودین همین کار ها رو می کردین. من یه گوشیم و چند روز رمز نداشت امیر حسین در 10 دقیقه کل sms هایم رو خواند اصلا نمی ونم چرا این قدر گوشی من تحریک کننده است برای بقیه که فوضولی کنن .اون بار هم پسر دوست بابام که تو زندگیم دو بار دیدمش اخه این قدر پرو که به خودش اجازه می ده گوشیم و برداره بره تو اینباکسم؟!!!!! شما هایم چهار تا از این چیز ها دور و برتون بود همین کار ها رو می کردین . سیستم امنیتی بالاس جانم.
علی رضا خان شما در زمینه ماچ و بوسه اصلا حرف نزن که تازه غیر پشت پرده ای هایش این جوریه وای به حال پشت پرده ای هایش . کلا شما دوتا بد آموزی دارین باید فیلتر شین خودتون.
اتفاقا که به خاطر همین خصوصیاتم خیلی هم هوا دار دام(چرا پس نیستن این هوادار ها ؟کجاین؟)

امیرحسین کیه که تو 10 دقیقه مسیج هات را خوند؟!
کسی سراغ گوشی من نمیره....البته به قول خارجی ها سکیوریتی گوشیم هم بالاست!!

حالا ما یه بوس به همدیگه هم میدادیم مثل شما دو تا نبودیم که بدویم به طرف هم و فلان و بهمان
استغفرالله...خدایا این (نو)جوان ها را به راه راست هدایت کن

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 http://ashianeye2.blogsky.com/

بزن به افتخار خودم که 30 امیش هم خودم بودم.
شله . کم کاری نکنین دیگه .
دست ... دست
دست ... دست
این وری ها ...
اون وری ها ...
بالاسری ها
پایین تری ها
خب بسه بابا بسه یکم کنترل داشته باشین. امیر بشین سر جات دیگه.
ااا علی نکن .

بشین جانم ....بشین...اینجا جای اینکارها نیست
سریع هم پا میشه این وسط به حرکات موزون....علیرضا بیا یه کم این را ارشاد کن...معلوم نیست رفته مشهد یا لاس وگاس!!!

علیرضا پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:46 http://www.ghasedak68.blogfa.com

ههکافر همه را به کیش خود پندارد...عزیز من شما فنر بدنت زیادی کار میده واس چی به امیر میگی بشینه سر جاش...منم که کاری نکردم...اصن تو اون موقع که داشتی قر میدادی اون وسط نگاه های شماتت بار من و امیرو حس کردی؟؟؟از این نگاها:واس خودش میبره و میدوزه...
هااان..چی میخوای بگی؟؟؟چی داری که بگی؟؟؟؟بیا بگو...بیا بگو یه وقت دوباره ته حلقومت گیر نکنه
اولا ما ماچامون برنامه ریزی شده است..چاشنی قر و غمزه و قربون صدقه نداره دیگه...یه ماچ ساده رد و بدل میشه...ثانیا بنده متاهلم و متعهد و امیرحسینم رسما با مخالفتش با ازدواج نشون داد که بچه ی سالمیه...برای همین هیچ جای نگرانی نیست...
آهااان...بعد اینکه من نمیدونم چرا هی پسر میخوره تو تور شما؟؟؟بعدترشم اینکه عزیزم یه ذره جذبه داشتی اوضاعت این نبود..من نه کلید داره صندوقچه هام و نه قفل...هیشکی ام جرات نداره شیش کیلومتری وسایل و چیزام بره...آره..

ما دو تا نشستیم و این شروع کرده میگه دست دست و بعد پا شده اون وسط به اروبیک کار کردن
والا....اینها فامیل و اینها دارند و ما هم فامیل داریم....ای خدااا

عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:25 http://ashianeye2.blogsky.com/

اهکی من که فقط داشتم می خواندم شما دو تا بی جنبه بازی در آوردین . دست پیش گرفتی برادر من؟ آبروی من جلو همه برده . حداقل بیا برو یکم یاد بگیر بعد با اعتماد به نفس پاشین بیاین وسط. والا .حالا اون امیر باز یه بابا کرم بلد بود(وای خدا دلم فکرکن! نه جون من فکر کن امیر حسین بابا کرم برقصه !!!!!!!!!!!!!!! )
ااا لازم به ذکره اون جمله اتون رو یاد آوری کن دادا به ماچ بده یکی این ور یکی اون ور یکی هم وسط که صفیری حلالش کرده. اون وقت بیا تفسیر بده برای خودت نچ نچ نچ نچ نچ
اخه د آدم حسابی به تورم نمی خوره که پروی بی شعور و بی فرهنگ فضول.
من که مثل تو نیستم من ذاتا آدم مهربون ام (هلو باشه لطفا ) تو باید گیر این آدم هایی که من گیرشون افتادم می افتادی اون وقت درستت می کردن.

فقط داشتی می خوندی؟!؟!؟! تو به این کارها و اعمال شنیع میگی خوندن؟!؟!؟

دست ... دست
دست ... دست
این وری ها ...
اون وری ها ...
بالاسری ها
پایین تری ها

اگه اینها خوندن پس کاری که بقیه می کنند چیه؟!


من بعد از خواندن کامنت عارفه :|
محمدرضا شجریان :|
زنده یاد بنان :|
گروه آوازی تهران به سرپرستی میلاد عمران لو :|
ارکستر سمفونیک تهران :|
همه هنر دوستان :|

وحید جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 19:05

ببینید اتفاقا من و خیلی دیگر از مردم که سراغ دارم از گزارش های حسینی بای واقعا خوش شون می اید

اصلا با شما هم عقیده نیستم دوست من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد