روزانهها
همهپیوندها
- چکاوک
- چکاوک جدید
- جوگیریات
- نوشته های قلقل السلطنه
- دنیای دل آرام
- روزهـــــــای یـــــک عمــــر
- نگاه های ِ روزانــــه ی منــــــــ
- یک دل تنگ که دوست داره حرف بزنه
- لرمانتف
- در سایه سار تنهایی
- پرسه چی
- تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
- زنبور گاوی
- هدف بزرگ من
- خدا بزرگه!
- برای تو که همیشه ام هستی...
- برای فردای حافظه ام
- یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار
- سرمایه گذاری با 100 هزار تومان
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
اردیبهشت 1400| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آمار : 293323 بازدید
Powered by Blogsky
15 ساعت و 15 دقیقه ...
امروز هم مثل هر روز دیگر که به بانک مراجعت کردم و فشار دادم (دکمه نوبت دهی را !) به دستم دادند (این برگه را !)
یا دوستانمان نمی دانند زمان چیست
یا نمی دانند ساعت کاری بانک ۱۵ ساعت و ۱۵ دقیقه نیست
یا فکر می کنند ما بیکار هستیم
یا اصلا برایشان ارزش نداریم
یا این عددها در مقابل عدد های هزار میلیاردی چیزی نیست
یا خلاصه اینکه این را به ما نشان می دهند که کلا قید بانک مربوطه را بزنیم
امیرحسین
سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 13:17
اوووووووووووووووول.
دست دست
بابا تو عجب تنبلی هستی واسه۹۱۵دیقه انتظار چقد نق میزنی
خب از اول میگفتن برو بیرون...!!!
والا...
من نمیدونم چرا تو بلاگ علیرضا نمیتونم کامنت بزارم
تو که این همه که کامنت گذاشتی؟!
من یک سوال برام پیش اومد. چطر شما شماره 330 هستی بعد 1830 نفر در صف هستند؟
نه. نوشته " تعداد نفرات در صف : 183 "
امیرجان از دیروز عصر دیگه تو وب علی نیستی و این به شدت مشکوکه...ناقلا چه نقشه ایی سوار کردی؟
نه اینکه خودت کامل اونجا تشریف داشتین
تا تو باشی برای کاره بانکی به بانک فلاورجان نری
یکی بهم توصیه می کرد بریم بانک های اونجا!
ببین امیر حسین .... یه کم پشت کار داشته باش
خب صبر می کردی.... ۹۱۵ دقیقه که چیزی نیست. مگه اوم ۱۸۳ نفر دیگه کار ندارشتن.... ببین چه جوری ساکت منتظرن. آپدیت هم نکردن
نمیدونم. شاید اون ۱۸۳ نفر هم وب داشتند آپ هم کردن
سلام
اصولا انگار بانکها سوژه ای واسه شما هستند که اینجا به درگیری بکشینشون.
تو اگه مثل من مجبور بودی هر روز بری بانک خواه ناخواه یکی از سوژه هات همین بانک ها میشد
سلامنعلیکم.....
بابت پست 12 تیر خیلی خیلی ممنون.....شرمنده کردی...من اونجا واقعا داشتم میترکیدم از دل تنگی....
و اما در این موردی که تو این پست صحبت کردی از اونجایی که من تازه بیست و چار ساعته رسیدم اصفهان خیلی زوده لب به شکوه و شکایت و نق زدن و اینا باز کنم...برا همین فعلا فقط به لبخندی ژکوند اکتفا میکنیم...
وعلیکم السلام یا حاجی
برای اون مورد که گفتی من بی صبرانه منتظرم ها
مسخرست ...جایی رفتم کار داشتم که در ورودی باید نوبت می گرفتی..نوبت گرفتم و منتظر استادم...بعد دیدم هیچ پیجی اعلام نمی کنه که نوبت شماره چنده...فهمیدم اصلا از روی شماره نمی گفتند به سیستم قدیم بود
ایول امیرحسین.اون میلیاردی رو خوب اومدی