کم باد یا پنچر...مسئله این است

امروز وسط ساعت کاری رفتم از داخل ماشین چیزی بردارم که دیدم یکی از لاستیک های ماشین کم باد شده. سوار ماشین شدم و سراغ یکی از آپارتی های نزدیک رفتم. وقتی داشت باد لاستیک ها را تنظیم میکرد، توصیه می کرد که سر هفده هزار کیلومتر جای لاستیک های عقب و جلو را عوض کنم. بعد دوباره به لاستیک خیره میشد و می پرسید چند وقته که لاستیک ها را زیر ماشین انداختم؟ بعد دوباره پرسید با ماشین زیاد راه می روم یا نه؟ کم کم داشت سوال های پیچیده تر میشد که به لاستیکی رسید که کم باد بود. نگاهی به لاستیک انداخت و گفت پنچره! گفتم شاید فقط کم باده! گفت نه اینقدر. نگاهی دقیق تر به لاستیک انداخت و رفت از داخل مغازه چیزی شبیه گازانبر برداشت و در یک چشم بر هم زدن یک عدد پیچ از داخل لاستیک بیرون کشید. طولی نکشید که لاستیک درست شد و دوباره باد شد و من سر کار برگشتم. اما از اون موقع تا حالا به پیچ سر تیز نگاه می کنم و در اندیشه این هستم که آیا این پیچ بر حسب شانس و تصادف وارد لاستیک شده یا علل خارجی دارد؟!

نظرات 10 + ارسال نظر
فافا دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 17:07

خودت چی فکر میکنی؟

مشکوکم مشکوکم!

فافا دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 17:22

خوب حق داری مشکوک باشی.ولی من میخ گذاشته بودم پیچ یادم نمیاد گذاشته باشم کنار چرخ ماشینت
ایکون مردم ازار

خب پس میخ گذاشته بودی؟ برای نابودی من دیگه چیکارا کردی؟! :))

طـ ـودی سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:55 http://b-namoneshon.blogsky.com/

علل خارجی؟! چیا مثلا!؟

این پست رو اگه جای دیروز، امروز گذاشته بودید تقویم گوشه ی وبلاگتون خوشکل میشد!

یعنی عللی غیر از شانس!

یعنی می خواستم از این طلسم شنبه سه شنبه در بیام!

عارفه سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 20:09

بهت گفتم من اخر تلافی می کنم تمام موقع هایی که لج من و در می اوردی

یعنی تو به همین پنچری راضی شدی؟! خدا را شکر ...دیگه بی حساب شدیم :))

فافا چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 13:15

عارفه چقدر قانعه طفلک
اره میخ گذاشته بودم
بن ها هم ماله تو!فقط یه سوال بن بدلیجات مثلا به چه دردت میخوره؟

بن را باید استفاده کرد! بن بدلیجات را هم به یکی میفروشم!

فافا چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 13:36

نه دیگه لو رفتی به کسی نمیفروشی ی خبری هست

آره یه خبری هست. کلکسیون بن جمع می کنم

عارفه چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 21:25

نه امیر جون من از لول پایین شروع می کنم کم کم دوزش و بالا می برم. فعلا پنچری است
من که می گم امیر دلتنگ شده پشت پنجره سنتور می زنه سیب بو می کنه کسی گوش نمی ده

غول مرحله آخر چیه؟

مریم پنج‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 10:10

کسی بخواد اذیت کنه..یه تیغ تیز میندازه نه یه پیچ !!
همیشه خوشبین باش امیرحسین..

چه فرقی می کنه؟ هدف پنچری بوده...من ترجیح میدم واقع نگر باشم :)

علیرضا پنج‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 12:53 http://ghasedak68.blogfa.com

احتمالا علیه یکی تو روزنامه گزارش تهیه کرده بودی....:)
ترورت نکنن دادا...هر چی باشه آدم مهمی شدی برا خودت...با از ما بهترون میپری.دیروز اخبار استان استاتدارو نشون میداد ده جا رفته بود جلسه.هی چشم اتداختم ببینم تو توی کدومشونی...
:))))

خب من را تروز کن کنن اما لطفا خسارت مادی نزنن

طـ ـودی شنبه 29 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 03:31

عمدی بوده پس
البته اگه نمیشکست هم طلسم خوبی بودها!!

امروز یه پست بذارید ولی! :دی

عمدی نبوده. شاید شانسی
گذاشتم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد