ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دو شب پیش، اخبار 20:30 گزارشی پخش کرد مورد وقایعی که در بند 350 زندان اوین رخ داده بود. در این گزارش نشان می داد که مامورین با خویشتن داری (!) و احترام کامل در حال بازرسی از این بند زندان هستند و در ادامه نشان داد که اگر اتفاقی هم رخ داده از سوی زندانیان بوده و مامورین همچنان در حال خویشتن داری بودند... در انتهای گزارش هم با رییس کل زندان های کشور مصاحبه کرد و ایشان فرمودند که هیچ جا هیچ اتفاقی رخ نداده و هر چه در رسانه ها منتشر شده کذب محض بوده و تمام...
روز بعد از پخش گزارش، رییس کل زندان های کشور به خاطر اتفاق های رخ داده در بند 350 اوبن برکنار شد...
بی طرفی و صداقت گزارش های این بخش خبری چیزی است که باید با خنده از کنارش عبور کنیم...
اتفاقا بسیار کار پسندیده ای میکنی (با خنده از کنارش...)
... خوب حتما همینطوریه ...
ایم چند وقت از بس خندیدم فکم درد گرفته...والا :))
مگه تو اخبار اینا رو میبینی؟
فک کن طرف به این دلیل بر کنار شده بعد شده رییس اداره دادستانهای کشور..یا یه همچین چیز مزخرفی..
تو این مملکت پستها فقط از قاتلی به قاتل دیگه جابه جا میشه...
واقعا نمی دونم چی بگم...شرمندم...مجبور شدم...دست خودم نبود!
رییس کل داداگستری تهران... اخراج فقط برای طبقه ضعیف و کارگر معنی داره...
که البته ایشان ارتقاء یافتند به مقامات بالاتر و رئیس کل دادگستری تهران ...شدند...
اول این بنده خدا را برکنار کردند بعد موندند که چیکارش کنند از طریق عملیات شیر یا خط منصب جدیدی برایشان تعیین کردند...
از بس این مدت خندیدیم.اشکمون در اومد :-/
به قول علیرضا نوشابه انرژی زا مصرف کردی؟ :-D
از قدیم یکی که میخندید بهش میگفتن بگو تا ما هم بخندیم
خب منم دارم میگم تا دور هم بخندیم :))
موضوع همینه دیگه برادر من....تو پست قبلی هم اشتباه متوجه شدی که گفتم جدیدنا گذرت به بیمه خورده گفتی کم کم گذرت میفته...والا گذرمون که خیلی افتاده....منظورم این بود که یعنی این اضافه شدن دیه ها و این خر تو خری ها چیز تازه ای نیست....مثه همین اتفاق زندان اوین و برکناری این یارو....بی خیال سیاست و اقتصاد و این چیزا نیستم.فقط خیلی وقته دیگه نه اخبار این طرف رو دنبال میکنم و نه اخبار اون طرف رو...وقتی میبینم و اعصابم میریزه به هم بیخودی مشغله به مشغله های زندگی خودم اضافه نمی کنم.وقتی نمیتونم چیزی رو تغییر بدم نشنیده و ندیده باشم و خودم رو بزنم به کوری و کری بهترین راه حله...
تو این مملکت برای زندگی کردن باید چشم و گوشتو ببندی و سرت به کار خودت گرم باشه..
من ممکنه دور تلویزیون را خط بکشم و بی خیال رسانه ملی بشم اما پیگیری اخبار چیزیه که از بچگی تو وجودم بوده. مثلا امروز رفتم روزنامه ای که مطلبم در اون بود را بخرم بعد که بیرون اومدم زیر بغلم پر از مجله و روزنامه بود. 16 هزار تومن فقط مجله و روزنامه خریده بودم.... پیگیری خبرها چزی نیست که بی ازش گذر کنم یا ندیده و نشنیه بگیرمش. کار من در حال حاضر به همین خبر ها مرتبطه...
مگه بده اسباب خنده رو فراهم میکنن.
این طفلکیا شندین مردم این روزا سخت میخندن بخاطر همین دارن تمام تلاش خدوشونو میکنن که ملتو بخندونن.
خدا خیرشون بده :))
چه اتفاق جالبی افتاده ... خبر نداشتم خوب شد گفتین خندیدم
نیت من هم اینکه که شما را در شادی ها شریک کنم :)