امر خیر و آجیل و کرسی :)

+ دیروز یک آقایی درِِِ ِ دفتر را باز کرد و بی مقدمه وارد دفتر شد. دست هایش را تو جیبش کرده بود. نگاهی به در و دیوار دفتر کرد. پرسیدم بفرمایید؟! گفت برای امر خیر خدمتتون رسیدم! تو دلم گفتم من هنوز قصد ادامه تحصیل دارم! بعد فکر کردم در یک خیریه کار میکنه و فکر کرده اینجا چیزی شبیه دفتر بابک زنجانیه و می خواهد ما هم در امر خیر شریک باشیم! پرسید فلانی را میشناسید؟ گفتم اسمش را شنیدم . چطور؟ گفت اومدن خواستگاری دخترم و میخواهم بدونم چطور خانواده ای هستند؟!

قبلا گفته بودم هر کسی روی دفتر ما تعبیر خاصی میگذارد و برای هر خواسته ای وارد دفتر ما میشند اما فکر نمی کردم در این مورد و اون هم از من سوال بشه!!! :)


+ یک آجیل فروشی نزدیک خونه ما هست. یک بار در مورد مسائل سرمایه گذاری از من سوال پرسیده بود. وعده کرده بودم که دیروز برم مغازه اش و در این باره مشاوره بدم. وقتی شروع به صحبت کردیم و داشتم به سوالات و ابهاماتش پاسخ می دادم، از بهترین پسته هایش داخل یک ظرف ریخت و گذاشت جلوی من...بعد هم گفت از هر نوع آجیل که دوست دارم بخورم! البته من چیزی نخوردم اما آخر کار به عنوان حق مشاوره دو تا هات چاکلت بهم داد...اصن تو کف این مبادله پایاپای هستم :)


+ با وجود آخرین مدل های سیستم های گرمایشی و شوفاژ و پکیج و ... ، ما همچنان یک کرسی برقی داریم که گذاشتیم رو به روی تلویزیون. اونجا پاتوق شب نشینی های ما شده... گرچه هر کسی کنار تماشای تلویزیون سرگرم کار خودش هست اما همین کنار هم بودن لذت خاص خودش را داره. تجمیع بافتنی بافتن، کتاب خوندن ، روزنامه خوندن، گشت و گذار در اینترنت و ... فضای جالبی راه انداخته :)

نظرات 11 + ارسال نظر
ندنیک سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 09:44 http://blue-sky.persianblog.ir

مورد یک مرسومه. معمولا میان از همکارا تحقیق می کنند.
مورد دو - چرا پسته برنداشتی؟
مورد3- کرسی برقی؟ کجا گیر میاد؟ من اینجا بهش نیازدارم

این که میگی با وضعیت من فرق داره. من در دفتر تنهام و تنها همکارم برادرمه! این خانواده ای هم که درباره شون تحقیق میکردن به اصطلاح همسایه ما میشن و یک کوچه اون طرف تر هستن. برای همین برام عجیب بود
خب روم نشد. :(
نمیدونم والا. ما از قدیم داشتیم. شاید مغازه هایی که وسایل دست دوم می فروشن

شبــ نم سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:31

حالا چی بهش جواب دادی ؟!!

پسته ؟؟!!!!من دیشب پسته خوردم ...!!خب پسته ها رو برمیداشتی شب کنار کرسی آجیلتون به راه بود ..

کرسی برقی ؟؟!!!خیلی مایه دارین هااااا...هزینه مصرفی برقتون چنده ؟؟!!

فرستادم سراغ یک مغازه ای که اوضاع و احوال همه اهالی را میدونه!

ای بابا...روم نمیشه پسته کیلویی خدا تومن را همینجوری بخورم :(

مثل اینکه هنوز قبض گاز واستون نیومده

علیرضا سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:35 http://www.ghasedak68.blogfa.com

۱:میخواستی بگی اگه بازم دختر دارین من در خدمتم هر چی سوال دارین بپرسین...
۲:آجیل فروشیه هات چاکلتم داشت؟؟؟من خعععععلی دوست دارم.یعنی بعد مصرف اوج میگیرم...من جای تو بودم بعدش یه خرید درست و حسابی از مغز و آجیلاش میکردم که تا تنور داغه بچسبه و تو رو دربایستی یه حق مشاوره تپل گیرم بیاد...
۳:کرسی آخرش یه چیز دیگه است...البته مامان جونم هر وقت کرسی میذاره آتیشی میذاره نه برقی و حالش بیشتره..مامان اینا هم یه برقی شو دارن ولی هنوز از دست علی جرات نکردن بذارن...

اتفاقا از کار و کاسبی خودم هم پرسید :))
نه اینکه آماده داشته باشه. از این بسته هایی داشت که میریزی تو آبجوش یا شیر و میزنی به بدن. اتفاقا صبح که میخواستم بیام دفتر خوردم!
کرسی آتیشی هم داااریم...البته اون تو باغه

نیلو سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 http://for-me-21.blogfa.com

هات چاکلت زیر کرسی :(((

من کرسی میخوام .. واقعا یکی از آرزوهامه !!

چقدررررم حال میده زیر کرسی هات چاکلت بزنی و تلویزیون ببینی

علیرضا سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:02 http://www.ghasedak68.blogfa.com

میدونم از اون بسته ها داشته...ندیدم تو آجیل فروشیا داشته باشن!!!
فرستادیش یه مغازه دیگه؟؟؟؟برادر من خودت جوابشو میدادی بلکه عروسیشون میشد فردا روزی تو رو هم دعوت کنن...آدم باید مردمو برای خودش نگه داره

نه این به غیر از آجیل انواع هات چاکلت و شکلات و اینا هم داره...
ب ر ب ب ...تو دوست داری برو خودت مردم دار باش

علیرضا سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 http://www.ghasedak68.blogfa.com

ما مردم داریم که سی شب ماه رمضون تو خونمون بند نمیشیم...بسکه مردم داریم که بریم خونشون...تازه این فقط یه ماه از سالمونه....
تو تموم سال مردم رو میداریم تا مردم ماه رمضون بدارنمون

فافا سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:05

ای بابا واسه قسمت اول ی تیکه حرفمو سانسور میکنم!بیبین کارادا!
الان که رابطه با همسایه ها کم شده کسی کسی رو نمیشناسه.مرسوم شده سیدعلی خان میرن امار درمیارن که ‎:-D‎
بادوم هندی برات نیاورد؟
ماهم یه کرسی برقی داریم ولی نذاشتیم ک!قبض گازها رو دیدی؟ :-|

فافا سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:47

البته منظورم این بود ی بخش تحقیقات شامل سدعلی خان میشه ‎B-)‎‏.

دل آرام سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:29 http://delaramam.blogsky.com

دفتر نگووووو، بنگاه حل مشکلات بگوووو
این معامله پایاپای فکر کنم داره بعد از قرنها دوباره مد میشه. اینجا هم یکی از دوستان از برادر من خواست مشکل اینترنت و شبکه اش رو حل کنه و در پایان بهش یه سری خوراکی ایرانی داد قیافه برادرم دیدنی بوووود
آخی کرسی... چقدر کیف داره این دور هم بودنها. جمعتون همیشه جمع باشه.

سارا سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:37 http://rade-paye-shab.blogfa.com

این خاهری من ی چند سالی هست که میگه کرسی بزاریم.چند شب پیشم ذغالای اضافه اومده از کباب رو گذاشت زیر میزو ی پتو انداخت روش....مثلن کرسی درست کرد
دیشب از مامان شنیدم قیمتش حدود 480هزار تومن هستش.

لیلی چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1392 ساعت 15:57

شما O.o
آقاهه :)
من :|

+ من هات چاکلت میخاااااااااااااااااااااام

+ خانواده ای مدرن = زندگی به سبک شیرین سنتی :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد