معذب


دقت کردید چقدر فضای سنگینی به وجود میاد

وقتی سوار مسافربر های شخصی میشید

و بعد حس می کنید اونی که کنار دست راننده نشسته، همسرشه

و در حین رفتن برای خریدهای روزمره

یا در حین رفتن به منزل پدر و مادر یکیشون

بین راه مسافر هم میزنند

تا بخشی از هزینه های زندگی را تامین کنند

فضا سنگین تر هم میشه

وقتی شما تنها مسافر این ماشین باشید

من که اینجور وقت ها فکر می کنم

پا برهنه دویدم وسط صحبت های یک زن و شوهر!

نظرات 10 + ارسال نظر
عارفه دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 11:49

شخصی سوار نمی شوم.

با تشکر

علیرضا دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 15:38 http://ghasedak68.blogfa.com

نه عارفه فقط شخصیا اینجوری نیستن.خیلی تاکسیا رو هم سوار میشی با زنش نشسته.
بعضیاشون راحتن و بلند بلندم با هم حرف میزنن.آدم تو این شرایط معذب نمیشه.چون طرف راحته.دسته ی دوم اونایی ان که به محض سوار شدن مسافر معذب میشن و ساکت که آدم تو این شرایطم معذب نمیشه چون من که زوری سوار نشدم.میخواستن سوار نکنن.کلا سخت نگیر.معذب بودن نداره.
همچین موقعا آدم باید گوشیشو دربیاره با زنش دوست دخترش نامزدش حرف بزنه که به اونام حالی کنه راحت باشن و معذب نباشن.که خوب تو چون نداری حقته همون معذب بمونی.:)))
از صبح تو فکرتم.الان که برف نشسته بیشتر.جیگرت حال اومد؟:)

آره. خیلی از تاکسی ها هم همینطورند
راه حل دادی مثلا؟! به زنم یا دوست دخترم زنگ بزنم؟!
آره همچین حاااال اومدم. قولنجم شکست!

دل آرام دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 19:56 http://delaramam.blogsky.com

آخه به زور سوار نشدی که. خودشون خواستن

بالاخره یه کم معذب میشم دیگه

علیرضا دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 20:04 http://www.ghasedak68.blogfa.com

خوب برادر من میگم مشکل از خودته همینه....حالا هی سوار شو و معذب شو....کلا خیلی مایلی معذب بشیا...جدیدنا سر هر چیزی معذب میشی....
راه حل بعدی اینه که باهاشون وارد صحبت بشی مستقیم....مثلا اشاره کنی به خریداشون و بگی وای شما این سیب زمینیا رو کیلویی چقدر خریدین؟؟؟؟خیلی جدیدنا گرون شده....دم خونه ی ما میدن انقدر....فلان چیزم که خیلی گرون شده....بعد همینجور ادامه بدی اونام وارد بحث میشن....اینا راه حلاییه که من خودم انجام دادما....جواب داده...حالا باز تو چون زن نداری خرید مرید نمیری خبر نداری برا تو شاید جواب نده
شما باید بری پارک غدیر تا حاااال بیای...

نه دادا...مشکل دار جمعمون تویی:)))
شما که دستت تو خرجه و خرید میکنی فقط قسمت خرید سیب زمینی را انجام میدی؟! :))
برای تو هم بیارم؟

شبــ نم دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1392 ساعت 20:53

زنگ رو خوب اومدی !!!

کی خوب اومد؟ من یا علی آیا؟

شیخ پشم الدین سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 13:38 http://zs1.blogfa.com

بله امیر حسین خان ، فضای سنگینی است !

کی این سنگینی شکسته شود خدای داند و بس !

والا

لیلیـــــــ سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 18:39 http://sohre1370.blogsky.com

سلام :)

نظری ندارم.. من بیشتر وقتی معذبم که دوستان همه با دوس پسراشونن یا همسراشون بنده عین چغندر به مغازه ها ذل میزنم :|

سلام :)
بعله...به علیرضا بگو شاید اون برای این مورد هم راهکاری داشته باشه

سارا سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 19:00 http://rade-paye-shab.blogfa.com

ی بار تو مطب دکتر ی زن و شوهری اومدن نشستن کنار من.ینی یکی سمت چپ یکی راست بعد هی سرشون به هم نزدیک میکردن (ینی رو پاهای من)با هم حرف میزدن گاهیم از من نظر میپرسیدن و میخاستن که حرفاشونو تایید کنم.منم اصن گوش نمیدادم چی میگن.خاستم بلند بشم که راحت باشن.گفتن نه دخترم ما راحتیم بشین شما

درسته که خودشون خاستن اما خب آدم حس بدی بهش دست میده.

اینا دیگه خیلی راحت بودن... :))

فافا یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1392 ساعت 21:15

من که فقط تاکسی زرد سوار میشم
یا سبز
با هموناشم ادم امنیت نداره چه برسه شخصی:(
ازین موردها پیش نیمده!


کامنت لیلی :))

علیرضا چه راهکاری میتونه در جوابش بده باید جالب باشه دوست دارم بدونم

بعله... خب خیلی ها هم فقط آزانس سوار میشن اما در توان من نیست! :)

فافا دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1392 ساعت 00:42

من ب شخصه پول آژانس رو از بابام میگیرم هروقت بگه و با تاکسی خطی میرم ‎;-)‎‏ از ترم بعدیم برنامه دارم با اتوبوس برم پول تاکسی خطی هم پس انداز کنم ‎:-D‎

بابا آزانس
بابا پس انداز
بابا سرمایه گذاری
بابا وارن بافت!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد