ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیروز وقتی داشتم پست تبریک تولد علیرضا را می نوشتم، به شوخی نوشتم که 10 آذر برای من یادآور خاطرات خوبیست. دیروز که پست های 10 آذر سال های قبلم را می گشتم تا ببینم هر سال برای علیرضا چی نوشتم، به آذر سال 91 رسیدم و دیدم بیشتر پست هایم در مورد قبولی در دانشگاه و ثبت نام و از این حرف هاست. برای همین و به شوخی ، پست تبریک تولد را به اون صورت نوشتم.
اما به هیچ وجه فکر نمی کردم واقعا 10 آذر برای من نقطه عطفی باشد. دقیقا یک سال بعد از دانشجو شدنم و باز هم در 10 آذر، تونستم برای اولین بار مطلبی را در روزنامه به چاپ برسونم. حدود ده روز پیش مطلبی را برای روزنامه ای در حوزه دانش مالی فرستادم. چون مطلبم کمی طولانی بود قرار شد به سه قسمت مجزا تقسیم کنم. جمعه همین هفته سه قسمت را ارسال کردم و امروز در عین ناباوری، نام و مطلبم را در صفحه اقتصادی روزنامه دیدم.
حس خوبی دارم
ده اذر کلا برات خوبه هاااااااااااااا ایشالا هر روز برات 10اذر باشه :)
خوشحالم که خوشحالی :)
موفق باشی!حالا اسم روزنامه رو نگفتی که ببین کارادا!!!!!!
شیرینیش کو؟؟؟!!!
شبنم خانومی،عزیزم قند خونت اومده پایین اینجا دنبال شیرینی وب منم دنبال کیک

من فعلا دوره نقاهتم رو میگذرونم ...باید حسابی به خودم برسم ...
تولده علیرضا مبارک باشه:)))
*برو قدره علی رو بدون که با تولدش باعث شده 10 آذر نقطه ی عطفی باشه برای تو:-D
همیشه به موفقیت و پیشرفت رفیق
حالا کی میای دست بوس من برا تشکر و قدردانی؟
ببین یه روز تولدم چقدر زندگی تو رو زیر و رو میکنه دیگه خودم و رفاقتم که هیچی دیگه
دوستان ما دو ساعتی هست که به دنیا اومدیم
نتیجه می گیریم از این به بعد همه اتفاقاتی که دلمون میخواد بیفته، بنویسیم!
و سوت زنان از کنارش رد شیم تا محقق شود
خیلی تبریک میگم
به امید موفقیت های بیشتر
خوب اصلا بیا فرض کنیم پست قبلی تبریک تولد علرضا بود...بعد این چیه؟...دعوت دوستان به صرف شام برای شیرینی چاپ شدن مقاله؟...پس ادرس محل کجاست؟...
ایشالا همیشه موفق باشی :)