ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بعضی وقت ها از اینکه در تهران زندگی نمی کنم دچار یأس فلسفی میشم. نمی خوام منکر خوبی های بقیه شهر ها بشم که اصفهان را بیشتر از بقیه شهرها دوست دارم و پیوند عاطفی شدیدی با شهرم دارم. اما وقتی می بینم همه چیز (دقیقا همه چیز) در تهرانه اعصابم خورد میشه. مدت هاست که به دنبال دوره های آموزشی خاصی می گردم (البته نه اون قدر خاص!) اما این دوره ها فقط در تهران برگزار میشه. در بقیه شهرها هم هست اما کیفیت کارشان زمین تا آسمان با هم فرق داره. بارها شده که دوست داشته باشم در دوره ای ثبت نام کنم اما به خاطر بُعد زمان و مکان نتونستم. یا دوره ها در وسط هفته برگزار میشه که خب نمی تونم مرتب برای یک کلاس سه ساعته هر هفته برم تهران یا اینکه آخر هفته ها به صورت فشرده برگزار میشه که باز هم من آخر هفته ها دانشگاهم و امکان حضور در اون دوره ها را ندارم. اما این بحث فقط مربوط به دوره ها ی آموزشی نیست. در ایران تمام نمایشگاه های مهم و به اصطلاح بین المللی هم در تهران برگزار میشه. حالا اگر با آلمان مقایسه کنید می بینید که در آلمان هر نمایشگاهی شهر خاص خودش را دارد. مثلا نمایشگاه تکنولوژی در فرانکفورت و نمایشگاه کتاب در کلن است. در ایران همه رخدادهای مهم هم در تهران برگزار میشه. مثل همین فوتبال که هر بار تیم ملی بازی داره حتما باید در ورزشگاه آزادی برگزار بشه. کنسرت و تئاتر و جشنواره ها و امکانات نو و به روز را هم به این موارد اضافه کنید...
ای بابا پس من چی بگم بچه تهرانیمو بندرعباس زندگی میکنیم ؟!
خدا بهت صبر بده :)))
به عنوان یه ساکن تهران کاملا بهت حق میدم
حالا شما تو شهری مثل اصفهان هستی که برای خودش شهریههه تصور کن بقیه شهر ها رو
حالا من که نرفتم ولی دقیقا یه آدم از آلمان برگشته میگفت روستاهاشون قد پایتخت ما پیشرفته بود.دیگه راس یا دروغشو نمی دونم
ما هنوز اندر خم مترو مانده ایم!
واقعا بی انصافیه این همه تجمع در تهران. حالا باز اصفهان به نظرم نسبت به خیلی شهرهای دیگه خیلی خیلی جلوئه.چون به دلیل "پایتخت فرهنگی" بودن شنیدم که چندباری جشنواره های مختلف اونجا برگزار شده. شهرهای کوچک که واقعا در عذابن.
امیدوارم تهران رو از اینهمه متمرکز بودن دربیارن. برای خود ما هم که اینجاییم تا حدی عذاب آوره انقدر ازدحام و انقدر گره خوردن همه چیز توی هم. شما فرض کن هر سال نمایشگاه گل و گیاه و نمایشگاه کتاب همزمان(اردیبهشت) برگزار میشه. مسلما از همه جای ایران برای بازدید میان. یعنی ما رسما توی خیابونها بهم گره میخوریم تا بتونیم به مقصدمون برسیم.
در مورد اصفهان فقط همون سالی که پایتخت فرهنگی بود کمی رونق گرفت اما الان فقط جشنواره فیلم کودک و نوجوان را داره...
چون خودم ترافیک نمایشگاه کتاب را درک کردم می فهمم که شماها از این ترافیک چه عذابی می بینین
dorehaye fara darmani mikhain berin?
:|
در مورد مترو اصفهان توو روزنامه دیروز نوشته بودن " به ساختش سرعت میبخشیم " :|
+واقعا حرفاتو قبول دارم :(
این نظر آخریه :| :| :|
سرعت بخشیدنشون تو حلقم!
:)
:||
اونی که اسمتو نذاشتی !!!!

مهندسی پزشکی فرا درمانی نمیخواد چه برسه به مهندسی مالی ...!!!!!!!!!!!!!
والااااا
جالبه ولی منی که تو تهران زندگی می کنم با همه ی این امکانات دوست دارم بروم یک شهر دیگه.
یه کم ایده آل گرایی میشه :)
اصفهان مترو نداره؟ من فکر میکردم داره
دوره هایی که میخوای بری چی هست؟
ولی تهران بودن سختی هایی هم داره.مثلا شما تصور کن یه مسیر نیم ساعته رو گاهی میشه حتی دو ساعت بیشتر تو ترافیک بمونی که خیلی عذاب آوره
کلا خیلی شلوووغه
یه کم فوضولی
نه بابا بیست ساله که قراره داشته باشه!!
تهران بودم. سختی هاش را هم دیدم اما با زهم صرفه اش بیشتره
سرمایه گذاری!
پس ما چی بگیم؟اصفهان که خیلی خوبه.ب قول یکی از اساتید گنج همیشه تو خرابه هاست.همیشه نخبه ها حالا تو هر زمینه ای جایی هستن که به اون تخصص بهای خیلی خیلی کمی داده میشه.
شما مگه کجایی آیا؟
سر بزن :)
+ عارفه خوشی زده زیر دلت :|
باشه
والاااا
یه دبیر جغرافی داشتیم دبیرستان همیشه میگفت یه ایرانی خراب شده تا یه تهرانی آباد بشه...راست میگفت...من کلا با تمام احترامی که برای دوستان مجازی تهرانیم قائلم همیشه خدا رو شکر میکنم که نه تهرانی هستم و نه توی تهران زندگی میکنم و نه حتی برای دو روز مایلم که توی تهران بمونم و تا حالا هم خدا رو شکر که نشده بمونم توی تهران شبی رو...کلا اصن از طرز زندگی در تهران و فرهنگش بیزارم...دست خودمم نیست...
اما من تا دلت بخواد تهران رفتم و تهران موندم!
تو مریضی :)))))
کاملاً باهات موافقم
حالا بگو شهرهای کوچیکی که از امکانات بهداشتی و پزشکی هم محروم هستن چیکار کنن امیرحسین؟
اونجاها که دیگه هیچی :(
دقیقا باهات موافقم...منم خیلی حرص میخورم سر این موارد.مخصوصا نمایشگاه ها و کنسرت ها...
پاینده باشی مهندس
شما چرا نرفتی تهران زندگی کنی؟
ممنون
نه تو مریضی که شرایط برات تو تهران مهیاست آ نیمیری
استغفرا... بیا برو تا یه چیزیت نگفتم
منم مثه تو فکر میکردم اما الان که تهرانم نمیدونم چرا نمیتونم هماهنگ کنم برا استفاده از چیزایی که میخاستم و الان مهیاست؟!!!!!!!!!!!!!1
الان چرا تهرانی آیا؟!
نظر ما هم که بوق.
اگه می دونستم این قدر نظرم مهمه بیشتر نظر می گذاشتم.
ببخشید. قبل از سفر کامنتت را دیدم و فقط فرصت تاییدش را داشتم
علی نمی تونم بیام تو وبت. نه جواب ندادی.
پبعلههه باید حواس نداشته باشی.
شما باید کم کم فکر پوشک و شیشه شیرو ... باشی.
علیرضا؟! تو هم با اون وبت و بلاگفا :))
آره خوب مزیت هاش بیشتر از سختی هاشه
حالا ما دعا میکنیم این دوره ها رو تو شهر شمام بذارن خوبه؟
دعا کن در شهر ما و با هزینه کم برگزار بشه :))
کامنت من کو؟....
چیزی نیومده...
تو روز روشن پشت سر دوتا علیرضا هم من هم شیرازی حرف میزنین خجالتم نمیکشین؟؟؟؟
بلاگفا چشه؟؟؟دلتونم بخواد...آدم باید اصیل بمونه
دو تا علیرضا؟!
سلام
کاملا موافقم.
نه فقط در این موارد که باید در موارد بسیار دیگری تمرکز زدایی بشه.
این تمرکز زدایی البته نباید مثل طرح احمدی نژاد باشه که کارمندان را به زور به بقیه شهرها بفرستیم
یعنی امیر حرف دلم رو زدی ها...کلا حداقل نکردن بین شهرهای بزرگ پخش کنن امکانات رو...همش رو دادن به تهران...:(...به هر حال چه میشه کرد...از گلایه که مشکلی حل نمیشه..
گلایه نکنیم چیکار کنیم؟
الان مشغول تحصیلات میباشم
به سلامتی :)