سلام به همه
صدای من را از اصفهان می شنوید
اولین ( که امیدوارم آخری نباشد) سفر مجردی ما به پایان رسید. در این چند روز تعدادی از بکرترین مناظر ایران را دیدم. بوی سبزی و طراوات شمال را با تمام وجود حس کردم. خنکی عبور از میان ابرها چیزی شبیه خواب و رویا بود. بهشت هایی را دیدم که به جرات همه را مجذوب خود می کرد.
این سفر از ساعت 3 صبح روز پنجشنبه آغاز شد. با عبور از تهران و کرج به ابتدای جاده چالوس رسیدیم و دیدم که خیل عظیم مشتاقان ابتدا عازم چالوس هستند و بعد برای تجدید میثاق باز می گردند! بعد از عبور از ترافیک ابتدای جاده چالوس و در دهنه جنوبی تونل کندوان بود که ماشین خراب شد و اولین حادثه مسافرت پیش آمد. در سراشیبی و پیچ 180 درجه ای بود که ماشین خاموش شد و دیگر بالا نرفت. به زحمت خودمان را به اولین گشت امداد خودرو رساندیم و ماشین را تعمیر کردیم. اینجوری بود که هزینه غیر قابل پیش بینی به ما تحمیل شد ما هم که حساس... . اولین مکان نمک آبرود بود که سورتمه سواری را به همه دوستان پیشنهاد می کنم. پس از یک شب خوابیدن در بین نمک آبرود و عباس آباد ، راهی تنکابن و جاده دو هزار و روستای عسل محله شدیم. خود بهشت بود این روستا. البته کسانی که حرفه ای تر بودند به جنگل می زدند و دو شب را در آنجا و ارتفاعات سیالان می ماندند. در راه رفت و برگشت به این روستا از میان ابرها رد می شدیم. ابرهایی که نمه بارانی داشتند و بدون اینکه بارانی ببینیم خیس می شدیم. تجربه عجیبی و دلنشینی بود که تا تجربه نکنید نمی توانید آن حس زیبا را درک کنید. شب دوم در کنار دریا و در شهر رامسر خوابیدیم. دریایی که طوفانی بود. بازدید مجدد از روستای جواهر ده هم لذت بخش بود. شب سوم را در لاهیجان خوابیدیم. روز چهرم سفر به بازدید مجدد از قلعه رودخان و ماسوله طی شد. شب های ماسوله را تا حالا تجربه نکرده بودم. این بار وقتی شب آرام و صبح دلنشین ماسوله را دیدم به حال و روز بومیان آنجا غبطه خوردم. واقعا آنها چه زندگی هایی دارند و ما چه زندگی ای...
روز پنجم روز آخر سفر بود و با توجه به ترافیک جاده ها از صبح مسیر برگشت را در پیش گرفتیم و حدود ساعت نه و نیم دوشنبه شب سفرمان به پایان رسید. غیر از کتری آب جوش ، توتون پیپ و عینک طبی مهدی وسیله دیگری جا نماند!!! اما خدا را شکر گرچه ماشین خراب شد اما سالم رفتیم و برگشتیم. خبری از جریمه های اعصاب خورد کن هم نبود.
+ عکس های این سفر را در ادامه مطلب حتما ببینید
++ در تمامی شب های سفر از مصاحبت با پشه های عزیز لذت کامل بردم و چیزی در حدود دو سه واحد خون از دست دادم!
+++ از صبح روز سوم در گردن و ساعد دست راستم علائمی دیدم که کم کم رشد کردند و الان قسمتی از گردن و دستم حالت عجیبی پیدا کرده اند که امروز فهمیدم عفونت های ویروسی است. خلاصه این سوغاتی من از سفر است . کی بود که سوغاتی می خواست؟
++++ دست تک تک دوستانی که در این مدت چراغ این خانه را روشن نگه داشتند از راه دور و با رعایت شئونات اسلامی می بوسم :)
من و کاسه آش و بام رامسر...
تعدادی از مناظر بکر روستای عسل محله
برفراز ابرها ....و روستای جواهر ده
دریایی که به زعم دوستان اداره هواشناسی به شدت طوفانی بود...
عینک مهدی همین جا گم شد
چه خوب بود که پنجره اتاق من هم رو به اینچنین منظره ای باز می شد( ماسوله)
ساعت نه شب و نمایی از بالای شهر ماسوله
پنجره های آشنا...
فقط در ایران میتوان دید...
من عاشق طبیعا شمالم اما هیچ وقت اونطوری که دلم میخواست نتونستم جاهایی که دوست دارم رو بگردم اما شما دقیقاً نیمی از نقشه های منو پیاده کردی
یه سوال
افرند یعنی چی؟
سلام
افرند به معنی زیبایی و شکوهه
+طبیعت :)
+آدرس وبم که اشتباه شد:-"
پس رفتی...دیدی چقدر قشنگ بود...؟ ما آدرس بد به کسی نمیدیم..(آیکون همه چیو به خود ربط دادن!)
بله فرشته خانم
ممنون از راهنماییتون
Salammmmm khube ke khosh gozashte
Aaaaa bara yek lahze khaterate shomal haye daste jami ke hame in ja ha raftim baram zende shod amir
Masule masule ali bud zan daie manam bara ruze zan ye eynake gerun barash kharide budan un ja ja mund
Hanuz ke hanuze ba hasrat yed mikone
Yadesh bekheyr ma masule hotel navid budim hotel ke nabud esme khune he bud
Eeeee amir ax avalie toi manam mese in kafsharo dashtam ke dozd bord
Un vaght sayze pat shande
سلااااااام خوبی؟
ماسوله عالی بود
مهدی هم هنوز حسرت عینکشو می خوره
کفش من از این گرون هاست. مطمئنی تو هم از همینا داشتی؟!
سلام
جدن تعطیل بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟ینی آدم تا فومن بره.قلعه رودخانم بره.این همه پلروهم بره بالا قلعشو نبینه مگه میشه اصن؟؟؟؟؟؟؟چه کارا میکننا!!!!!!!!!!!
سلااااام
آره والا تعطیل بود
بین سپاه و میراث فرهنگی دعوا شده بود و این هم نتیجه اش بود
عصر یه بار سر زدم ولی وقت نداشتم کامنت بذارم ....الان که اومدم میبینم زیر نویس یکی از عکسا تغییر کرده ....!!!!میرم فردا میام شاید سوغاتی هم تغییر کرده باشه ....


هر چند که .....
خروش اون رودخونه یه موسیقی زندس ...
امیر ؟؟!!!یه چی دیگه هم جا گذاشتین ....!!!!!
طبق روایت جناب هیچکاره بوس از راه دور درک نمیشه ...چه برسه ...!!!!!!.
هوی؟! کی؟! کجا؟! به شدت تکذیب میشه
شبنم؟! نفهمیدم منظورت را...
آخه نعمت به این فت و فراونی رو فقط عکسشو گذاشتی...
قرار بود چی بیاری ؟؟!!!!!!
نکنه منظورت آب دریاست؟! گفتم که طوفانی بود ...
نالوطی...
مگه نگفتی عکسهامو میخوای ببینی. ادرس وبلاگ جدیدمو که فقط عکسهامه برات ایمیل کردم. چیز مالی نیست اما خب...
به روی چشم. خدمت می رسیم
Bishin binim baba asan to chize gerun fek kon do darsad
Eeee un ax ke neveshti panjereye ashna poshtesh ye khunas ma un ja budim
In ax ru jelde adabiate rahnamai bud
دقیقا من هم منظورم همون عکس بود
همیشه به سفر :)
عکس ها خیلی قشنگ بودن :)
ممنون
این عکس اولیه باز نمیشه چرا؟؟
دست درد نکنه سوغاتی اوردی به خدا راضی نبودیم اصلا ذوق زده شدم حال خودمو نمیفهمم ...خلاصه شرمنده کردی جبران کنیم ایشالا
نمی دونم. یکبار دیگه سعی کن احتمالا باز شه
چیز قابل داری نیست
سلام امیر ...
حالت خوبه ؟
اون عفونت که گفتی برطرف شد ؟...
سلام شبنم...
ممنون
دو هفته طول میکشه
عجب عزاداری کردین شما در این ایام پر فیض و برکت
کار دیگه ای از دستمون بر نمیومد
بنده هم احتمالا یک سفر در ÷پیش رو داشته باشم،مجردییییییی،اونم خاااااارجیییی:

حداقل یخده آب دریا رو میاوردی واسه تبرکش بهتری اینی بود که آوردیییییی:|
دیگه چه خبر از سفر؟؟؟؟شبنم چی میگهههه؟؟؟
ای مرفه بی درد....ای خائن وطن فروش
هیچ جا هیچ خبری نیست. شما هم بی خود شانتاژ نکن
باعشه... نذر کردی دل بسوزونی؟!
هعـی...
+ آشه چه خوشگله :|
:)) . «فقط در ایران میتوان دید...»!! قبل از اینکه عکسش باز بشه منتظر دیدن یه منظره خفن بودم که اینچنین ایران رو برای شما تک کرده!
:خوشـخیالی
از این ایمیل ها برات نیومده که تیترش اینه " فقط در ایران میشود دید" ؟!
این هم در همون راستاست
Faghat khastam yejai sabt she ke man bidaramo daramdars mikhunam


این موقع داری درس می خونی مثلا؟! پس کی اومده کامنت گذاشته؟!
این عکسها شبیه کارت پستالند. چقدر قشنگه.
الان که برگشتی چه حسی داری؟
علائم ویروسی بابت نیش پشه ها بود؟
دقیقا ما هم هر جا را می دیدیم همین را می گفتیم....همه جا کارت پستالی بود
الان هم غمگینم که از اون منظره ها دیگه خبری نیست هم یه حس آرامشی پیدا کردم به خاطر این همه سبزی و نشاط طبیعت
احتمال 90 درصد مربوط به پشه ای به شهرت دراکولاست!
آره دیگه این کارا فقط تو ایران اتفاق میفته که مثلا تولد امام علی رو ول میکنن قیام ۱۵ خردادو میچسبن..گور باباشون....
سلام دادا........کوجای پ؟

ماسوله....وای علی.....ماسوله...خود عشقه
والا به قرعان....نمی فهمن تولد امام علی مهمتره یا قیام 15 خرداد...مملکته داریم؟ حالا نمی کنند اول جاده بزنند ها. میگذارند اون جایی که باید ورودی بدی این را می زنند
والا چه عرض کنم. آیا پشه دراکولا پشه مونثه؟! آیا مونث ها دراکولا هستند؟! آیا هر دراکولایی مونثه؟!
حالا گردن مشکوکه این ساعد من جریانش چیه؟! هان؟!
بیا دادا
اینم برای تو ماچ ( اینجا آیکونش را نداره!)
ای بابا خدایی درس می خواندم حالا یه دقیقه خسته شدم یه چرخ 10 دقیقه ای تو نت زدم ها
ای ول علی رضا عالی گفتی دمت گرم داداش خیلی توپ گفتی ما هم مشکوکیم
شماها دیگه از شکاک بودن هم به ردین....به پشه هم شک دارید؟!
اگه فقط 10 دقیقه بوده اشکالی نداره
Na baba amir akhe to be pashe haye moanasam rahm nemikoni be u shak darim
شما به هر چی دوست داری شک کن....والا
سلام....آخی قلعه رودخان نرفتید حیف شد که ...نمیدونی چه جایی رو از دسست دادید(آیکن دل بسوزون)
ولی فقط پله اره قلعه رودخان بابا اون بالا خبری نیست...
ماسوله خیلی زیباست.معمولا عکسای آدم تو ماسوله زیبا میشه...
وای نکنه از این تب های ویروسی که آدم میکشه میگن از گوشته گرفته باشی...میگن تو مشهد چند نفر مردن...وای بلا به دور....
سلام


من قلعه رود خان را قبلا دیده بودم. قبلا تو افرند قدیم عکسش را زده بودم. همون جایی که شما هم کامنت دادی و گفتی ده دقیقه مونده به اینکه به قلعه برسی جا زدی و عرق ملی هم نتونست تو را موفق کنه که ادامه راه را بری
نه اون که تب کریمه کونگو است و از خوردن گوشت فاسد انتقال پیدا میکنه
حالا که انتخاب رشته کردم عکس ها رو گذاشتی؟؟؟؟؟؟ سوختم حسابی :D
خوش به حال پسرا که راحت می تونن مجردی سفر کنن حسودیم شد
انتخاب رشته چی؟ یک ارشد دیگه یا دکترا؟!
حالا کجا را می خواستی بزنی که دلت سوخته؟
سلام
سفر بخیر!
با دست پرم اودمیدن که!؟
عکسای باحالی بودن. به آقا سلام رسوندین که!؟
سلام
منظورت از دست پر دقیقا چیه؟!
شفاف سازی کن برادر من
ما ابتدا تجدید میثاق کردیم. خیالت راحت
من به امیر شک ندارم که عارفه...من به کلا همیشه به اوناث شک دارم....چه از نوع انسان چه از نوع پشه...
بله امیر جون...دراکولای مونث هم داریم...تازه مونث دراکولا بیشتر داریم...
ساعد هم از همون نوع گردنه...فرقی نداره....طرف تو اوووج بوده حواسش نبوده دیگه...ساعدم قاطیش کرده...
ما مخلصیم دادا
علیرضا؟! پشه تو اووووج بوده؟!
رسید به دستم...مال من رسید؟؟؟
استغفرا...
سلام و تبریک بخاطر برگشت شما به سلامتی
حقیقتا مناظر زیبایی است بخصوص عکس هایی که از بالا برداشته شده است .
ای کاش یک عکس از خودتان هم می گذاشتید تا دوستان بیشتر با شما آشنایی داشته باشند. شاید در خیابان همدیگر را ببینیم و بشناسیم !
سلام فرهاد خان
همه مناظر زیبا و عالی و کارت پستالی بودند. جای شما خالی
میترسم عکسم را هم که بگذارم فاصله مون یه کم زیاد باشه برای اینکه همدیگرو تو خیابون ببینیم
ای ای ای علی رضا خان یکی طلبت ها . باشه باشه من اصلا اگه از تو یکی تعریف کردم .
علی رضا اگه واقعا این طوری بااشه شما مشکوک به یک نوع بیماری روانی هستید که به همه ی اوناث شک داری
شما همچنان به شک کردن هایت ادامه بده
نه جانم...دود از کنده بلند میشه...خانوما یه عیبی دارن همشون که آدم به همشون مشکوکه...
والا...
مگه پشه ها اوج نمی گیرن؟؟؟
چه اوجی؟!
از همون اوووجا....
من نمی دونم چی کار کردم که با شما ها دوست شدم. کلا منحرفین. برایم بد اموزی دارین. منم که چشم و گوش بسته.
نچ نچ این جوری امانت داری می کنید مامانم منو در دنیای مجازی به شما دو تا سپرده بود.
ببینم علی رضا خان جرئت داری به خانمی هم از این حرف ها بزنی یا فقط برای ما شیری ؟
بدآموزی؟؟؟؟انحراف؟؟؟عزیزم تو از کجا میدونی من و امیر چی داریم میگیم....؟؟؟؟ماها کلا همه چیمون رمزیه...با رمز و ایما اشاره حرف میزنیم...تو خودت منحرفی که فکرای بد میکنی...همون که گفتم...دود از کنده بلند میشه...کافر همه را به کیش خود پندارد....