روزانهها
همهپیوندها
- چکاوک
- چکاوک جدید
- جوگیریات
- نوشته های قلقل السلطنه
- دنیای دل آرام
- روزهـــــــای یـــــک عمــــر
- نگاه های ِ روزانــــه ی منــــــــ
- یک دل تنگ که دوست داره حرف بزنه
- لرمانتف
- در سایه سار تنهایی
- پرسه چی
- تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
- زنبور گاوی
- هدف بزرگ من
- خدا بزرگه!
- برای تو که همیشه ام هستی...
- برای فردای حافظه ام
- یادداشت های یک نیمچه روزنامه نگار
- سرمایه گذاری با 100 هزار تومان
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
تقویم
اردیبهشت 1400| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آمار : 317287 بازدید
Powered by Blogsky
امیرحسین
جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 17:02
از خونه تکونیه امسال که هیچی به من نرسید جز بدن درد :دی
ایشالا سال بعد خونه ی خودتو بتکونی برادر
فقط بدن درد بهت رسید؟! خواهر من، بنده الان یک دست را کامل و دست دیگر را از آرنج از دست دادم، پاهام هم توان حرکت ندارن
قوه بینایی، چشایی و بویایی را از دست دادم، یه قوه لامسه مونده که اونم با 50 درصد قابلیت هاش داره کار میکنه!
ب رب ب :))
نظر به کامنت اول جانباز شدی رفته که:))
آره والا
اصن یه وضی :))
هوووو چقد مجله دارین... چرا نگهشون میدارین؟ دوباره هم میرین سراغشون؟ من یه مدت ک میگذره مجبورم مجله هامو بریزم دور چون براش جا نداریم ...فقط خاص هاشو نگه میدارم...
خدا رو شکر خیلی خوشحالم ... بهترین گزینه برای حال الانه منه..واقعا ادم بعضی وقتا با این فکرای غلط برای خودش ی زندان وحشتناک درست میکنه بدترین حالتشم اینه ک زندانبانش خودت باشی ...وقتی فقط یکم ادم زاویه نگاهشو عوض میکنه می بینه همه چیز ب اون سختی ای ک خودش فک میکرده هم نیس..
راستی دستتون درد نکنه جوابه اون سوالمو در مورده رشته و اینا دادین ...همون موقع خوندمش استفاده هم کردم ولی حالم زیاد خوب نبود دیگه تشکر مشکرم نکردم...:)) همون رشته رو ثبت نام کردم کلاس زبانم فشرده ثبت نام کردم این ترمو هم مرخصی گرفتم فک کنم تا مهر برم این کلاسا رو خیلی میتونم جلو بیفتم...
حرفاتون و حرفای بقیه یکم منو ترسوند ولی برام خوب بود ... خیلی صحبت کردم با خیلیا و اخرش با اعتماد انتخابش کردم و نه هرتکی
اینها برای خودش یه آرشیو به حساب میاد که گاهی اوقات به اجبار یا از سر علاقه مرورشون میکنم
خوشحالم که با اعتماد و از روی علاقه انتخاب کردید :)
جوونا حالا چارتا قند میشکنن کلا فلج میشن.....
نمیری یه وخ....
دادا دیر رسیدی...اون مال پست قبل بود
خیلی پیشتر هم از مجله هات گفته بودی ..مگه قرار نشده بود بدیشون بیرون ..؟؟!
آخه بعضی هاشون خاص هستن...با بعضی هاشون خاطره دارم...برای بقیه شون هم پول دادم
هوررررررااااااا
منم ی زمانی از این کارا میکردم ولی دیگه نه.
فکر نمی کنم "این" کارها از "اون" کارهایی باشه که شما یه زمانی می کردین...
بسیار نتیجه درخور توجهی داشته. خسته نباشی مهندس.
من هم از دولت الهام گرفتم با مذاکره به توافق رسیدیم :)
سلامت باشی
اینجانب که از اول مجله خوان نبودم و مدتیست از کلبه و جداول روزنامه های پدری نیز استعفا داده ام.
منتهی اگر قرار بود فقط برای یک سال روزنامه های پدر را جمع کنیم سر به فلک می کشید.
اما من از دوران طفولیت مجله خوان بودم و این روزها که دیگه بیشتر از قبل ...
چیکار کردین روزنامه ها را؟!
کامنت من با نظر به دوتا کامنت اولی بود....
این مجله ها جدولم داره؟؟؟؟من فقط مجله جدول میخرم...ذهنو باز میکنه...وسط کلاسامون میشینیم دوتا جدول حل میکنیم ذهنمون باز شه...
بیا برو بابا...حالا اینجا میخواد برای ما کلاس فلسفه و منطق و قیاس و اینا بگذاره...( اون آیکون حالت تهوعه!!!)
جالبیش اینه که نه مجله هام و نه روزنامه هایی که میخرم هیچکدوم جدول نداره و اتفاقا مامانم هم سر این موضوع شاکیه!!
ماشالا چه قدر مجله
والا... :)
چه زیاد
مطمئنید به درد نمی خورن؟
من کی گفتم به درد نمی خورن؟!