ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دو چیز را میدونستم:
یک : پنج شنبه آخرین امتحانم بود
دو : از چهارشنبه فیلم جدید اصغر فرهادی اکران شده بود.
قبلا تجربه داشتم که اگر زمان زیادی باید در ترمینال منتظر می شدم گزینه سینما آزادی که تا حدودی نزدیک ترمینال آرژانتین بود گزینه بسیار خوبی برای پر کردن وقت اضافی ام بود. چهارشنبه قبل از اینکه راه بیفتم سری به سایت سینما آزادی زدم تا ببینم "گذشته" اونجا هم اکران شده یا نه؟ در کمال تعجب دیدم نه تنها اکران شده بلکه امکان خرید اینترنتی بلیط سینما هم هست. من هم که کلا عشقم خرید اینترنتی بوده و هست سریع دست به کار شدم. اما نمی تونستم ریسک کنم. برای همین بلیط را برای سانس 19 گرفتم.
دیروز امتحانی داشتیم بس عجیب... این امتحان فقط 6 نمره داشت و بقیه نمره درس مربوط به مقاله و پروژه و ...میشه. اما همین 6 نمره، 8 سوال داشت که من دقیقا 10 صفحه A4 مطلب نوشتم. امتحان که تمام شد خداحافظی با بچه ها کمی طول کشید. یک ترم به سرعت گذشت ...حدود ساعت 16 بود که رسیدم سینما...3 ساعت وقت داشتم. بلیط های سانس قبل پر بود و نمیشد فیلم را زودتر ببینم. برای همین به دنبال عشقم گشتم!! قبلا عرض کرده بودم که یکی از علاقه هایم کافه گردی است. کافه ای نزدیک سینما پیدا کردم. کافه واقعا خوبی بود. وقتی نشستم پسری که هم سن و سال خودم بود پرسید مـِنو را بیارم یا منتظر کسی هستید؟! با کمی خجالت و در حالی که سعی می کردم خودم را بابت این موضوع موجه نشون بدم گفتم لطفا منو را بیارید...
مشخص است که جای دنج و دوست داشتنی بود. من هم که از قبل پیش بینی می کردم وقت اضافی داشته باشم کتابی همراهم برده بودم.. حدود دو ساعت و نیم در کافه نشستم و از شمعدانی و کتاب و قهوه لذت بردم .
فیلم شروع شد. برایم جالب بود. هنگام بلیط گرفتن نمی پرسند مجرد یا لژ ؟ اینجا همه کنار هم می نشینند و از فیلم لذت می برند.فیلم عالی بود. 130 دقیقه کسی در سالن نفس نمی کشید و همه میخکوب فیلم شده بودند. باور نمی کردم که یک کارگردان ایرانی بتواند از بازیگر های خارجی این چنین بازی بگیرد. شخصیت پردازی ها ، فیلم نامه ، بازی ها ، موسیقی و کارگردانی ...همه چیز در اوج بود...فیلم که تمام شد خیلی دوست داشتم با کسی در موردش صحبت کنم. اما همانند کافه، تنها بودم. به امیر و مهدی خبر دادم که فیلم را دیدم و عمرشان بر فناست اگر این فیلم را بر پرده سینما نبینند.
کافه رو به طرز عجیبی دوست دارم و هر بار که میرم، سعی می کنم از ثانیه ثانیه ش لذت ببرم.
و درست به همون اندازه، از سینما رفتن بدم میاد.
دوست دارم در حالت آرمیده، با پوشش آزاد و راحت، اون هم تنهایی بشینم پای فیلم دیدن.
بعد هم اینکه: عکسی که گذاشتین، عاااااالیه.
اما هیچ جایگزینی برای پرده سینما نیست :)
کافه اش عااااااااالی بود :))
اوهوم منم عشق کافه گردی ام . ولی همه جا رو که می گردم اخرش بر می گردم پاتوق همیشگی ام.
می روم حتما می بینم.
جای خوشگلی است. اخه پسرم تنهایی خجالت کشیدی؟
خب من حالا خطاب به کی باید پاسخ بدم آیا؟!
ا اسمم و ننوشتم.
با دوست هایم داریم والیبال می بینیم یادم رفت اسمم و بنویسم.
خدایی امیر تابلو منم دیگه
نه تابلو نبود. هر چقدر دنبال غلط املایی گشتم نبود :))
منم دارم والیبال می بینم. این ست فوق العاده بودند
اره وای گرمم شد اصلا این قدر پریدم بالا پایین و جیغ زدم..اونم با 4تا از دوست هایم داریم می بینیم.
اخه کی دیگه از لفظ پسرم استفادهمی کنه ؟
قبلا پدربزرگ بودم :))
خسته امتحانا نباشید:)
من هروقت تنهایی میرم بیرون پیاده روی میکنم فقط و اهنگ گوش میدم:)
کلا تنها باشم از گشنگی و تشنگی تلف میشم دیگه کافه اینا پیش کش:))
اصن تنهایی چیزی بهم نمیچسبه!
سینما رفتنم با دوستام بهم میچسبه:))
چه جای دنجی هم بوده
چقدر بهت نمیاد خجالت بکشی:))
در مورد سوالا هم عجب استادی بوده عمه نداشته احیانا؟؟؟
بعضی وقت ها مجبوری که تنها باشی...
اطلاعی در مورد بستگان استاد ندارم :)
نه کلا همه ذکور رو پسرم خطاب می کنم گاهی ولی پدربزرگ فقط مخصوص خودته. به کس دیگه ای نمی گم . فقط تو بابا بزرگی .
دست شوما درد نکند بابا لقب :)
چه قدر لج آور باختیم.
اوهوم :(
سلام دادا.خسته نباشی.
این دفه سومه امروز کامنت میدم برات.هی نمیاد.
لحظه هایی که تو کافم واقعا زندگی میکنم.واقعا آرومم میکنه.البته هر کافه ای هم نمیرم.
فیلمم نوش جونت.ما که این دو هفته گرفتاریم.وقت سینما و گردش نداریم.
بچه ها هم تو والیبال خوب بودن سه ست آخر.حیف شد.
خصوصی دادم برات صبح نرسید.خوبی؟چه خبرا؟چیکارا میکنی؟
نه دادا...چیزی نرسیده
فعلا خستگی در میکنم :)
کافه اش دقیقا کجا بود ؟
حتما باید برم ببینم فیلمو پس :)
عکس خیلی خوب بود ..
میخای آدرس بدم که بری؟! عمراااا :))
ولی خدایی جلو بقیه بهت نگفتم بابا بزرگ که . گفتم ناراحت شوی شاید.
اتاقشوووووووو!!!
سینما رو باید تنها رفت
می رم فیلم رو
کافه هایتان برقرار :)
اوهوم
مررسی
چیه بد بختی من خنده داره گندیه که مشترک خانواده بالا اوردن حالا من باید جمعش کنم.
دیشب رو مبل خوابیدم.
مشترک خانواده چیه؟
کتاب چیه؟
بعد اون مشکی کنار چیه؟
بگم تو کافه چی خوردم؟
لباسی که پوشیده بودم چی؟اونم بگم؟
:)))
اوهوم مثه این روزا خودم که دوست دارم تنها باشم....:)
والیبالم که باخت!
:(
خب خبر میدادی ما هم میومدیم..هم باهم فیلم میدیدیم هم نقد میکردیم هم کافه میرفتیم...!!
والا...با این نون هاشون
اینجاست که شاعر می فرماید:من و این همه خوشبختی محاله
پایان امتحانات و وقت اضافه و اکران فیلم و بلیط اینترنتی و کافه ی دنج دلچسب و حسن ختام همه تاپ بودن فیلم
خدا را شکر.
+کاش زودتر اینجا هم اکران بشه این فیلم
اوهوم...همه چیز خوب بود
+اینجا کجاست؟
خسته نباشی :دی
ایشالله اینبار برای اکران فیلم جدیدتر اصغر فرهادی تنهایی نری سینما و کافه
که خجالت بکشی :)
ایشالله اینبار با یکی از دوستات بری
:)))
راست میگی اینش جا افتاده بود...
:)))
یعنی با همکاری حامد ماءده و سر گروه مامانم وسایل اتاقم به این شکل در اومده.
من چی کار به تیپت دارم اون کس دیگه ای باید خوشش بیاد.
می خواهم بدونم چی کتاب خواندی الان.
اهان این که چی خوردی هم خوبه چی خوردی حالا ؟
اون مشکی چی ؟
اه خب بگو دیگه
اون مشکیه گوشیم می باشد
اسم اون چیزی که خوردم هم سخت بود. تو مایه های فراتو دو چینو گلاسو اسپرسو!!
البته چایی هم خوردم که حسابی چسبید
میای اینجا توزیع فرهنگ و ادب میکنی آدرس رو هم رو کن دیگه آقای عمرا ..
کافه پرسه
خالد اسلامبولی
نزدیک سینما
خسته نباشی مرد:-) (این بابت امتحانا بود)
چرا تنها?!?? خوب یکی از دوستان (ترجیحا اوناث)همراهیتون میکرد خوب...
(صرفا جهت مزاح,ناراحت نشین)
در اون موقعیت چیزی دم دست نداشتم :)))
تازه عکسو باز کرد برام......
تا اونجایی که یادم میاد تو یک اینترنت درست و حسابی نداشتی :)
نخیر جانم...دیروز که حضرتعالی پست گذاشتین بنده دستم به نصب دکور و اینا بند بود....با گوشب آن میشدم....عکسشو باز نمیکرد...
همون
با گوشکوب آن میشدی :)))
امیر اون مشکی بیشتر شبیه گوشکوب به علی گیر نده.
اخه اون گوشیت و دزد برد . نو شده .
بابا کتاب کتابه چی بود ؟ یه جاهایش و خواندم از این عکس می خواهم بدونم چی بود.
و احیانا فکر نمی کنی با چی عکس گرفتم؟!
سه شنبه ها با موری
میچ آلبوم
اگه نخوندی حتما پیشنهاد میکنم بخونیش
وایییی چه قدر اشناست نویسنده اش کیه. نخواندم ولی حتما می خوانم.
خببببببب مردم خودشون و لو می دهند. این مرد هایی که دو تا سیم کارت دارند شدیدا مشکوک هستند.ای ای ای ای
حتما حتما بخون
پست حریم سلطان مخابراتم را فراموش کردی؟
منم فیلم میخام خوووو
تهرانی هستی؟
علیرضا با گوشکوب آنلاین شده:))
سلام چطوری عایا؟
:))
راااااااااااااااااااااسی جشن پایان امتحاناتت مباررررک
نه دیگه اگه تهرانی بودم که تا حالا رفته بود دیده بودمش
تابلوئه مشهدیم که
قرار بوده از امروز در اصفهان و مشهد و تبریز و چند شهر دیگه اکران بشه. یه تحقیقی بکن شاید اونجا اکران شده باشه
ممنون :)
ئــــــــــــــــــــــــــــــــه اخ جان
اکی ممنون بابت اطلاعاتت
:))
یعنی الان اصفهان اومده برم ببینم عایا؟
عارفه آنلاین چطوری؟در مورد قضیه تعارف زدن خوب فکر کن:))
شما از خواب بعد امتحانات لذت نمی برید عایا کله سحر بیدار میشید؟
کله سحر دقیقا منظورت چه ساعتیه؟
هنوز نمی دونم اومده یا نه
کار های ملانصر الدینی می کنی . از شما با این همه سن و سال و تجربه بعید بابا بزرگ.
یعنی الان همراه اولت یه طرفه است و جواب بقیه رو با ایرانسلت می دهی.
خب می دادی پولش رایتل که اومد رایتل می گرفتی.
رایتل ندااااریم.
آهان..پس دم دست نبوده وگرنه شما آقایون که ...بهله بععععله...
والا برای من سالیان ساله که دم دست نیست :))
فکر کردم فاءزه جون از این که با شما یه روز و بگذرونم لذت می برم.
احسنت ناهید جون بعله دم دست نبوده ورگرنه همه پسر ها بعله مثل ما دختر های معصوم نیستید که
خب این کامنت که به من کاری نداره :)
خیلی هم خب که بهت خوش گذشته... :)
پس لازم شد ببینم
اوهوم :)))
همون ۷و۸صبح که شما بیدار میشید:))
باشد :))
اولا اون اشتباه تایپی بود...گوشی منو هیشکی نداره...خیلی ازش راضی امو اینا.....دلتونم بسوزه و اینا....
دوما رایتل اومده اصفهان...البته تازه یه دکلشو زدن....ولی خوب یواش یواش داره راه میفته...خانومی یه خطشو خرید کرد یه ماه پیش.. بیشتر برا اینترنتش خرید...تو خریدی؟؟؟
تو خود سایتش زده در حال راه اندازی...
یعنی خودت هم پس قبول داری چون دیگر پسران بعله
منطق در حد لالیگا
سوالی بود بابا کامنت قبلیم.
دعا می کنی. فردا تءاتر داریم برای کار نیمه شعبان دعا کن خوب بدهیم. اعتماد به نفسم اومده پایین می خواهم بزنم زیر گریه
شماها کارتون همیشه خوب بوده...ایشالا موفق میشین
سه روز بیشتر تمرین نداشتیم امیر.بچه های یه جای دیگه اند. اون قدر هم حرفه ای نیستند.
همین که من کارگردانشون.بودم و کار بلدشون خودت بفهم اوضاع چه قدر بیریخته.
بابا جیم جار موش
بابا قطب الدین صادقی
باشد؟:))

من میگم رایتل اوده اصفهان خطاشو میفروشن:)
هی بگو نه ترسیدی شرط ببندی یادت باشه امیرحسین
حتی چند روز پیش دوستم رفت گفتم بپرسه گفت اره میفروشه
فارسی حرف بزن نفهیدم بابا .
مثلا ازت تعریف کردم :)
بعله....خطا رو پیش فروش کردن از چند ماه پیش....خانومی هم یه خط نوشت و خرید....دو هفته پیش بود فکر کنم سیم کارتشو دریافت کرد....بعدم گذاشت تو گوشیش تا ببینه کار میده یا نه....دید نمیده...زنگ زد تهران...گفت چه جوریه اوضاع و تا کی باید منتظر بمونیم؟گفت اصفهان یه دکلشو زدن...منطقه و محل زندگی رو که پرسید گفت اتفاقا منطقه ی شما رو هم پوشش میده....چون دروازه دولت زدن فعلا....ولی خوب حالا تا میاد راه بیفته و یه سری کارای دیگه داره و اینا یه ماه طول میکشه....اینجوری که حساب کردیم اگه اگه اگه رو حرفشون باشن و دوباره کش و قوس نیاد کارشون ،برای آخرای تیر و اولای مرداد و اینا فکر کنم اصفهانم راه اندازی بشه...
ولی خوب خانومی که مرتب یا تماس میگیره یا از سایتش پیگیری میکنه.اگه خبری شد از هر طرف (چه ما چه تو) خبر کنیم همدیگه رو...
با تشکر از توضیحات کامل :)
امیر
چی شد؟
"از ناهید به عارفه":
1..2..3 آزمایش میکنم.:)))))
بععععله عارفه جوووون ما دخترا رو نبین که انقدر پاک و ساده و مظلومیم..
این مردا رو اگه از دم دستشونم یه چیزی رو برداریا بازم اگه بخوان کار خودشونو میکنن مگه نه؟؟؟
از ناهید به امیرحسین:
آقای محترم ما آپیم مثلا اگه دوس داشتین تشریف بیارین.!
به روی چشم :)
خوش به حالت...