کوله

هنوز چند کلامی بیشتر با مسئول سرویس های دانشگاه حرف نزده بودم که گفت یک اصفهانی تو قزوین چیکار می کنه؟

اولش جا خوردم. آخه بیشتر مواقع کسی نمی تونه از روی لهچه ام تشخیص بده کجایی هستم. اگر هم تشخیص بده به این سرعت و فقط طی چند کلمه نمی تونه تشخیص بده.

می گفت بچه کجای اصفهانی؟

آدرس دادم  و گفتم مگه شما اصفهان را خوب می شناسی؟

وقتی گفت بچه رهنانم تازه فهمیدم که طرف همشهری من میشه و برای همین به این سرعت تونسته بود همشهری اش را  در این شهر  تشخیص بده

چهل سالی میشد که از اصفهان کوچ کرده بودند اما هنوز صفا و صمیمیت اصفهانی ها را داشت!!

می گفت سخت نیست که مرتب بیایی و بری؟

گفتم می بینی که...منم و همین یک کوله...هر وقت بخوام کوله ام را میندازم روی دوشم و میرم...