ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یه مدت بود پست های هر کسی را می خوندم پر بود از نا امیدی. لبریز از رخوت و بی حوصلگی. اما این چند روز پست ها باز هم به دلنشینی سابق شده اند. علیرضا با تمام مشکلاتش همچنان امیدوار و مستحکم گام بر میداره. شبنم پست به شدت دلنشینی نوشت و حال همه مون را خوب کرد. نیلو هم بعد از غیبت صغرا برگشته و پخته تر از همیشه به زندگی نگاه می کنه. علی شیدا هم با حاشیه های زندگی اش کنار اومده. تلاش هم با هدف به آینده چشم دوخته...دیگر دوستان هم همینطور. شنیدید که میگن اون چیزی که تو را نکشه قوی ترت میکنه. فکر می کنم حال و روز همه ما همین است . هر چه فشار ها و سختی ها بیشتر می شود ما هم قوی تر می شویم و در نهایت انگشتمان را به نشانه فلان به سمت این زندگی می گیریم و نیشخندی تحویلش می دهیم.
بیایید این 50 روز باقیمانده تا عید را یه کم بیشتر تلاش کنیم و از همین حالا برای سال بعد برنامه ریزی کنیم و امیدوارانه تر به زندگی نگاه کنیم ( به دور از هر گونه شعار و کلیشه و ...). هر کی موافقه بکوبه لایکو ( ببخشید این مورد مربوط به شبکه های مجازی بود!!) هر کسی پایه هست یا علی...
پ ن : برای دوستان بلاگفایی هر کاری می کنم نمی تونم کامنت بگذارم. یا کلا صفحه کامنت را باز نمی کنه یا اینکه کد تایید را نشون نمیده. من نمی دونم سرویس دهنده قحط بوده که رفتید تو بلاگفا وب ساختید؟!
پ ن 2: دوست جدیدم مریم انصاری امیدوارم باز هم بنویسی
این دنیای مجازی میشه گفت خیلی رو زندگیه واقعیمم تاثیر میذاره .. منم دقیقا نگاهم مثه تو بود .. وقتی پست تلاش رو خوندم یا اون پست علیرضا که میخواست سر قولش بمونه و خوب باشه خیلییی حالم عوض شد .. اینجوریه که نوشته هامون رو هم تاثیر میذاره .. همینه که میگم بودنتون واسم یه دنیا آرامشه :) راستش دلم میخواد زودتر امسال تموم شه .. نه اینکه منفی بین باشم اما اتفاقای خوبی نیوفتاد واسم .. شایدم بداش بیشتر بود .. در هر حال این روزا انگار هممون قوی تر شدیم .. ممنون واسه یادآوریه این چیزا بهمون .. ممنون که نوشتی :)
جوابای کامنتای پست قبلو نپیچون لطفا
سعی کن همین روزهای باقیمانده برات اینقدر خوب باشه که کل سال 91 را به یک سال خوب تبدیل کنه...
کدوم کامنت ها؟!
پست های خودت هم همین حس را بهمون میده. وقتی از سختی ها می نویسی اما آخرش میگی که سختی ها را به روی خودت نمیاری و با یه لاک زدن پشت پا میزنی به همه چیز
پست قبل؟! کدوم پست؟!
اقا بیا من و توجیح کن ببینم این گام جدید این ها قضیه اش چیه؟
منم برای عیدم و بعد عیدم اوههه یه برنامه های خفنی دارم. می خواهم شاد باشم برتکونم. کلا بابا جونمم که حرف زدم یه چیز هایی برام گفت خعیلی تاثیر گذار بود.اصلا یه وضعی متحول شدم.
امروز هم تولد دوستم. فردا با دوست صمیمی م می روم کوه . عصر هم با یه اکیژ دیگه ژینت بال. درسمم شب ها دارم حسابی می خوانم. برای زندگیم برام برنامه دقیق می ریزم.
توجیح ن
من و توجیح کن
اوههه
برتکونم
امروز تولد دوستت هست ؟ نیست؟گزینه الف و ب؟!
با یه اکیژ دیگه ژینت بال
با تشکر از کامنت جناب عالی
ممنون آقا امیرحسین.



ضمن اینکه:
محلّه ی بلاگفا در شهر مجازی، حکم میدون امام اصفهان رو داره.
از اون محلّه های قدیمی و باصفای شهر مجازیه.
اون سالهایی که ما وبلاگ می ساختیم، فقط یه بلاگفایی بود و بس.
بلاگ اسکای یه بیابونی بود بی آب و علف. مثل الآن انقدر آپارتمان سازی و اینا نشده بود که.
اولا میدون نقش جهان!
ثواب داره
من هم سابق بر این بلاگفایی بودم اما خیلی مشکلات داشت و قیدش را زدم
حالا شما هم بی خیال بلاگفا شو و بیا بلاگ اسکای
سلام
ااااه پس پست جدید من رو نخوندی اگر می خوندی میاوردیش به عنوان پست برتر تو خوشایند نوشته ها!!
پس این مشکل ندادن کد و باز نشدن صفحه برای وبلاگ ما هم هست؟!
یه جورایی اگر مشکل حل نشد به این تغییر جا فکر می کنم.
منم به همین نتیجه کلی رسیدم که سختی ها آدم رو مقاوم تر میکنه تا اسباب مرگ نباشه.
یا علی.
نه متاسفانه هنوز نخوندم. هممون دچار بیداری اسلامی شدیم و پست هامون حال و هوای دیگه ای پیدا کرده
ایول .... فکر کردم تنهایی رفتی به سوی فردا و همه ماها رو اینجا جا گذاشتی ...
چقد خوبه که همو داریم ..چقد خوبه که به فکر هم هستیم ...
من تنها برم؟!؟!؟ من بدون شماها جایی نمیرم
ای ول کامنت مریم انصاری.خیلی لایک آقا خیلی لایک..
و اما پست...
عالی بود .موافقم.هممون روزای سختی رو گذروندیم و هنوزم درگیرشیم.این اتفاقا واقعا داره آبدیده و محکممون میکنه.
اینکه همدیگه رو داریم برا هممون آرامش بخشه.
به امید روزای بهتر واس هممون
تو بیا برو دیگه با این وبت
صبح تا حالا خودم را ترکوندم تا واسه تو یه کامنت بگذارم. نمیشه که نمیشه
بیا و پنجره های رو به فرداها رو وا کن
توی آسمون ابی قاصدکها رو صدا کن
بگو ای گل که دوباره
این خزون با تو بهاره
بیا تا آسمون امشب
پرشه از ماه و ستاره
وقت لبخند گلهاست
بگو فردا مال ماست ...
با من از سایه نگو، خورشیدِ فردا مالِ ماست
تو که باورم کنی، عشقِ یه دنیا مالِ ماست
شب نگو، شِکوه نگو ، قلبِ ستارهِ روشنه
غم نگو، غصه نگو، وقتی دلتِ پیش منه
دست به دستِ من بِده، پا به پایِ من بیا
بخون امروز مالِ عشق، بگو فردا مالِ ماست
تازه شو مثل ترانه تازه شو
پَر آوازت رو آسمون بده
فرصت گفتن رو از خودت نگیر
واژههای خسته رو اَمون بده
بگو از روشنِ بارونِ خدا
بگو از سبزیِ خاک و خاطره
از نسیم نفسِ سنگ و درخت
بگو از شبنمِ پُشت پنجره
دست به دستِ من بده ، پا به پایِ من بیا
بخون امروز مالِ عشق، بگو فردا مال ماست...
بگو فردا مال ماست...
بابا زنگ تفریح نوشتم خب . بعدش هم به من چه کلید پ تو هر کیبردی یه گورستونیه.
اره تولد دوستم بود امروز .
الان اومدم.خیلی هم خوش گذشت اصلانش هم مهم نیست مامانم خراب کرد و کوفتم کرد. به این می گن تحول . خودم اصلا عشقه بابا . می خواهم شاد باشممممممم
خیلی خوبه
برو بابا شبنم من هی فکر تو بودم اخرش که چی من و به همه ی این ها فروختی شکست عشقی خواندم . اصلا درس نمی تونم بخونم.
امیر بیا و مردونگی کن من و با خودت به سوی اون فردا ها نبر خودتون پاشین برین .
کی خواست تو را ببره؟!
عیدت مبارک..
خوشحالم که دوستایی دارم که اینقدر بهم اهمیت می دن..
من هستم تا ته هدف!
ولی امسال خیلی برام ساله سختی بود..
کاش تموم شه زودتر..
احساس می کنم پوستم کنده شده!
امسال برای تو که سال خوبی بوده...سال مادر شدن
سلام خوبه که حس خوبی پیدا شده تو وبلاگ ها.ان شاالله همه شاد و موفق باشن
ایشالا
سلام عیدت مبارک
عید تو هم مبارک
حالا چرا اینقدر ذوق کردی؟!
من بیشتر
دارم میرم فعلا دانشگاه....بعد که میام مفصل حرف میزنیم....
تو چرا کامنتای پشت پرده مونو تیک خصوصیشو نمیزنی جدیدنا؟؟؟؟چرا واقعا؟؟؟
تو الان خصوصی کامنت دادی یا عمومی؟!
بلاگفا و بلاگ اسکای میخوان دستمون را رو کنند!!
تمام این روخیه و شور و نشاط بخاطر اینه که من برگشتم و کامنت هات را خوندم و نظرات دوستان را



خوش امدم
بوووووووووووووس به خودم
پ ن :
راستی از شهر دوست داشتنیه (ق) چه خبر؟!!!!
چه عجب
آقا رسول
کامنت رسول را که دیدم یاد این شعر افتادم ...
یاد باد،آن روزگاران یاد باد ...
اوهوم
یاد باد
آخــــــــــــــــــــــــــــی....دلم برا رسول تنگ شده بودا...خوب شد یه سری زد

اون کامنتم عمومی بود...برادر من حتی کامنت آخریت مبنی بر چک کردن تیک خصوصی کامنتات هم بی تیک بود...چرا واقعا؟؟؟؟
من یواش یواش دارم مشکوک میشما...
به چی یا کی مشکوک میشی؟!
امیر
اصلا بد جوری الان نگرانتم
برای چی؟!
اون موقع که وبلاگ زدیم قحط بود
حالا فراوون شده
کاش همیشه همه خوشحال باشن