این که اول شدم دستم درد نکنه؟ اون وقت دقیقا این تفاوت در چی ظاهر شده بود؟خب درست بگو دیگه. معمولا عروسی هایی که رفتم مثل خودمونن. وای جز یه بارش که عروسی یکی از هم کلاسی های کلاس طراحی ام رفتم. یعنی ها کلی رفتم آرایشگاه و ... خورد تو برجکم . عروسی قاطی بود . یعنی واقعا گند ترین حس ممکن بهم دست داد. به خصوص کلا من بودم که حجاب داشتم . یعنی به خودی خود تو یه جمع تو تک باشی اعصاب خرد کن هست سه چهار تا هم به جان خودم فقط جهت اذیت کردن اومدن سر میز ما دیگه نور علا نور شد. تو زندگیم ایه جا این قدر تیکه نخورده بودم.بی چاره حامد و از اون سر دنیا کشوندم زود تر بیاد دنبالم. بعد عاشق دوستم بودم که می گفت چرا این قدر زود می روی
بله لباس محلی ، موسیقی محلی ، رقص محلی ، کلا جشن محلی هه. چه با حال
اااابابا خیلی با حاله که فقط با کت شلوار رفتی؟اگه همه لباس محلی بودن فقط تو با لباس رسمی این یکم ضایعس ورگرنه من بودم کلی حال می کردم. وای ولی باز هم هیچی مثل ضد حالی که من خوردم نمی شد . تازه همین جور همه هی می رقصیدن من فقط نگاهشون می کردم . به جاش حامد برای این که عقده ای از دنیا نروم من و برد آتلیه کلی عکس گرفتم. حالا اصالتا کجایی بودن؟
من تنها کت و شلواری مجلس نبودم. دوستام هم مثل من بودند. اما خب به هر حال شوکه شدیم! اصالتا کجایی بودن را هم بی خیال...یکی از اقوام ایران
ای ول باحال بوده که....ما هم اگه یادت باشه چند ماه بعد عروسیمون با رضا رفتیم عروسی یکی از بچه های دبیرستان....اونا مال جای خاصی از ایران نبودن...مال یکی از محله های اصفهان بودن که پشت خونه ی مامان ایناست این محله هه...من و رضا فقط از اول تا آخر به کاراشون و رقصشون و اینا میخندیدیم...باحال بودن....تصور میکنم اون شب کلی با بچه ها پایه خنده تون جور بوده...
نه یادم نمیاد من هم با بچه ها هم می خندیدیم و هم شوکه شده بودیم
سلوووووووووووووووووووووووووووووووووووممممممممممممممممممم آقا من اومدم این و بگم برم سر دروس شیرین ریاضی و عربی. مدیونین هر کی چشش به این نظر بیافته و برای امتحان ریاضی من دعا نکنه.
سلوووم اَه عربی هم شد درس؟؟! فقط زبان انگلیسی من که بعید می دونم امتحانت خوب شه
امیر می خواهی بیا و اون کلاس های شکوفایی خلاقیت اسمت و بنویسم. من می گم سلوووم تو یه چی دیگه بگو. اتفاقا که خعیلی هم خوب دادم . برو بابا نه عربی قابل تحمله نه زبان. اولا کی بهت زن می ده. دوما گیر یکی خر شد وقعا فک کردی دعوتیه . من از نظر خودم حق آب و گل دارم منتظر دعوتت نمی شوم
غرض این بود که ببینیم شما از "من بازدواجم؟! " دست برداشتی و گویا مسئله آقوی همساده جدیه :)) خب مبارکه بهدم دعا کن ما دانشگاه هنر ولایتتون قبول شیم دیگه! اه! دعوتم نکردی نکن! به من چه اصن! :دی
ایشالا که قبول میشی اما از دعوت و اینا خبری نیست. گفته باشم :دی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
اول
حالا مگه چی شده که شوکه شدی؟
دستت درد نکنه
هیچی. فقط یه کم در تفاوت رسم ها هنگ کردم!
منم متوجه نشدم
دقیقا کجاشو؟
این که اول شدم دستم درد نکنه؟
اون وقت دقیقا این تفاوت در چی ظاهر شده بود؟خب درست بگو دیگه.
معمولا عروسی هایی که رفتم مثل خودمونن.
وای جز یه بارش که عروسی یکی از هم کلاسی های کلاس طراحی ام رفتم. یعنی ها کلی رفتم آرایشگاه و ... خورد تو برجکم . عروسی قاطی بود . یعنی واقعا گند ترین حس ممکن بهم دست داد. به خصوص کلا من بودم که حجاب داشتم . یعنی به خودی خود تو یه جمع تو تک باشی اعصاب خرد کن هست سه چهار تا هم به جان خودم فقط جهت اذیت کردن اومدن سر میز ما دیگه نور علا نور شد. تو زندگیم ایه جا این قدر تیکه نخورده بودم.بی چاره حامد و از اون سر دنیا کشوندم زود تر بیاد دنبالم. بعد عاشق دوستم بودم که می گفت چرا این قدر زود می روی
بله
لباس محلی ، موسیقی محلی ، رقص محلی ، کلا جشن محلی
هه. چه با حال
اااابابا خیلی با حاله که فقط با کت شلوار رفتی؟اگه همه لباس محلی بودن فقط تو با لباس رسمی این یکم ضایعس ورگرنه من بودم کلی حال می کردم.
وای ولی باز هم هیچی مثل ضد حالی که من خوردم نمی شد . تازه همین جور همه هی می رقصیدن من فقط نگاهشون می کردم .
به جاش حامد برای این که عقده ای از دنیا نروم من و برد آتلیه کلی عکس گرفتم.
حالا اصالتا کجایی بودن؟
من تنها کت و شلواری مجلس نبودم. دوستام هم مثل من بودند. اما خب به هر حال شوکه شدیم!
اصالتا کجایی بودن را هم بی خیال...یکی از اقوام ایران
گلوله در می کردند؟؟ من از این عروسی ها رفتم و کلی ترسیدم ..با وجودی که می دونستم لر هستند ولی نمی دونستم همچین رسمی دارن
هی وای من...
نه از ما گلوله در نمی کردند
منم تو این شرایط بودم !
واقعا شوکه شدیم ! هم ما هم اونا !
و البته مرکز توجــه جمع !
یه جــورایی مثل وصله ی ناجــور !
ماشاا... همه دوستان هم تجربه دارند
خوشبختانه ما مرکز توجه جمع نبودیم
خب این خودش برات میشه یه تجربه که شما از این شوکها به دوستانتان وارد نکنید ...

به من چه
دوستام باید خودشون را آماده کنند که شوک نشوند!
ای ول باحال بوده که....ما هم اگه یادت باشه چند ماه بعد عروسیمون با رضا رفتیم عروسی یکی از بچه های دبیرستان....اونا مال جای خاصی از ایران نبودن...مال یکی از محله های اصفهان بودن که پشت خونه ی مامان ایناست این محله هه...من و رضا فقط از اول تا آخر به کاراشون و رقصشون و اینا میخندیدیم...باحال بودن....تصور میکنم اون شب کلی با بچه ها پایه خنده تون جور بوده...
نه یادم نمیاد
من هم با بچه ها هم می خندیدیم و هم شوکه شده بودیم
ای ول آسمون ابری...ای ول بارون....
اوهوم...از صبح تا حالا میخواستم بهت کامنت بدم
عالی بود امروز...هوا هم عالی شده
تازه من فردا صبح زود باید برم آبیاری
سلوووووووووووووووووووووووووووووووووووممممممممممممممممممم
آقا من اومدم این و بگم برم سر دروس شیرین ریاضی و عربی.
مدیونین هر کی چشش به این نظر بیافته و برای امتحان ریاضی من دعا نکنه.
سلوووم
اَه عربی هم شد درس؟؟! فقط زبان انگلیسی
من که بعید می دونم امتحانت خوب شه
ای تو رووووووووووووووووووحت
...
باغتون کجاست؟؟؟؟خسته میشیا دست تنهایی
عاااااااااااااااااااالی بود...عجب هوایی بود....عجب آسمونی....ولقعا جای همه خالی بود
خب پسرم از فردا رسم و رسومات اصفهانیا رو قشنگ بشرح که اومدیم عغوسیتون شوکه نشیم
بعدم ما دورادور میخونیمتون همچنان و حق دعوت شدن داریم بنابراین!
می ترسم زیاد شوکه بشی. میخوای اصن نیایی؟!
این علیرضا که این بالا کامنت گذاشته و رفیق گرمابه و گلستانمه را هم دعوت نمی کنم!
بیمیر.....من باید بیام دم در خوشامد بگم....بعد اصن من نباشم مجلس رقاص کم داره....من تو هم بهم نگی خودم میام
کوجا؟! دم در خوشامد بگی؟! رقص هم بلدی؟! دیگه چه کارهایی بلدی؟!
امیر می خواهی بیا و اون کلاس های شکوفایی خلاقیت اسمت و بنویسم. من می گم سلوووم تو یه چی دیگه بگو.
اتفاقا که خعیلی هم خوب دادم . برو بابا نه عربی قابل تحمله نه زبان.
اولا کی بهت زن می ده. دوما گیر یکی خر شد وقعا فک کردی دعوتیه . من از نظر خودم حق آب و گل دارم منتظر دعوتت نمی شوم
تیم بعدی لطفا...
غرض این بود که ببینیم شما از "من بازدواجم؟!
" دست برداشتی و گویا مسئله آقوی همساده جدیه :))
خب مبارکه
بهدم دعا کن ما دانشگاه هنر ولایتتون قبول شیم دیگه! اه!
دعوتم نکردی نکن! به من چه اصن! :دی
ایشالا که قبول میشی
اما از دعوت و اینا خبری نیست. گفته باشم :دی