در کوچه ما ، خیلی از همسایه ها جدید هستند و چند سالی بیشتر نیست که به اینجا نقل مکان کردند. اما ما و چند خانواده دیگر هستیم که سابقه چند دهه ساله تو محل داریم. یکی از این همسایه ها ، خانواده محترمی هستند که به فاصله یک در از خانه ما سکونت دارند. از قدیم الایام تو این محل با هم بودیم. این همسایه محترم سه تا دختر دارد. اولی به حول القوه الهی ازدواج نمودند و رفتند. اما دومی در نوبت است و سومی هم هنوز برای ازدواج وقت دارد.همسایه گرامی از همان زمانی که دخترانش بچه بودند تعصب زیاد و افراطی روی دخترانش داشت. من هم که از این موضوع با خبر بودم همیشه وقتی ایشان را با خانواده می دیدم سرم را پایین می انداختم و سلامی می کردم و رد می شدم.اگر خانواده اش را به تنهایی میدیدم بدون هیچ حرفی از سمت دیگر کوچه رد می شدم! اما اگر خودش را میدیدم بیشتر گرم می گرفتم و چند لحظه ای حرف می زدیم.
خانه همسایه ما دو طبقه است . معمولا طبقه دوم را اجاره می دهد. چون خودش در یک طبقه سکونت دارد و نیازی به طبقه دوم ندارد. مدتی بود که خاله ی ما دنبال خانه ای برای اجاره می گشتند و ترجیح می دادند که نزدیک خانه ما باشد. ما هم که از خالی بودن طبقه دوم همسایه با خبر بودیم تیری در تاریکی رها کردیم و در کمال ناباوری جواب داد!
هفته پیش اسباب کشی داشتیم. این همسایه محترم که حالا صاحب خانه خاله ام هم حساب میشود در تمام مدت اسباب کشی نظارت کار را بر عهده گرفته بود و مواظب بود که خش و خطی روی دیواریهای خانه اش نیفتد. گرچه خانه نوساز نیست و آثار لک و جای میخ روی دیوار است ولی ایشان همچنان کنترل کیفی پروژه اسباب کشی را مدیریت می کرد. نمی دانم دقیقا در آن لحظه چه حسی داشت ولی هچون رئیسی پر قدرت به همه دستور میداد. از کارگران نگون بخت گرفته تا من و داداشم. البته در این بین معلوم نیست چرا بیشتر دستور ها و اوامرش را به من میداد. مثلا می گفت: " امیرحسین خان این صندلی را ببر بالا" ، " امیرحسین خان به کارگرها بگو مواظب دیوار ها باشند" ، " امیرحسین خان یخچال را بگو اول ببرند" ، " امیرحسین خان یه لیوان آب بده دست کارگرها" ، " آقا امیرحسین بگو کفش ها را در بیارند " ، " آقا امیرحسین اگه اسباب کشی تموم شد در را ببند"
خلاصه من هر چقدر فکر کردم چرا ایشان این قدر من را صدا می کند و برای هر کاری من را خطاب می کند نفهمیدم
از هفته پیش تا حالا هر بار که به خونه خاله رفتم ایشان را کاملا تصادفی دیدم و ایشان باز هم من را صدا کردند و مثلا پیغامی برای خاله ام داشتند. خب اینکه چرا این پیغام را خودشون به خاله ام نمی رسانند یا اینکه چرا من باید کاملا تصادفی ایشان را ببینم برایم هنوز جای سوال است.
این داستان را که برای یکی از دوستان تعریف کردم گفت که برایم نقشه کشیده و خلاصه می خواهد به هر ترفندی شده دست مرا در دست دخترش بگذارد!! من اول تعجب کردم و خندیدیم اما کمی بعد فکر کردم اگه این حرف دوستم واقعیت داشته باشه چی؟! هی وای من...
دیشب هم کاری پیش آمده بود و مجبور شدم به خانه خاله ام بروم. وقتی می خواستم برگردم و در را که بستم در فکر این بودم که چقدر خوب شد که آقای صاحبخانه را این بار ندیدم. اما باز هم به صورت کاملا تصادفی ایشان را دم در پارکینگ دیدم .
سلامی کردم و سرم را زیر انداختم که سریعا مهلکه را ترک کرده باشم. فایده ای نداشت. صدایم کرد:
- امیرحسین خان؟!
- آقاااااای همسایه . باور کنید من فعلا قصد ادامه تحصیل دارم!!!
خوب اینو به هر کی که بگی که همین نتیجه گیری رو میکنه...وقتی دخترش تو نوبته و تو هم شناخته شده ای و از قدیم با هم همسایه بودین و مهمتر از همه حجب و حیاتو توی سلام علیک کردن و اینا دیدن و اینکه تو هم مجردی...مهندسی...خونواده داری...خوشگلی...
حالا اینا به کنار...دختره چند سالش هست؟؟؟رشته اش چیه؟اسمش چیه؟؟؟خوشگله؟؟؟من جا تو بودم خالمو رو کار میکردم بره آمار طرفو دربیاره...لااقلش برای آدم شناسیت خوب بود...آدمای دور و برتو بهتر میشناسی...بالاخره میگن ادم دنیا دیده بعض دنیا ندیده است...
کــــــــــــــوفت...درد...تو یکی این وسط چی میگی؟!
بفرما تو؟! اسمش و رسمش را میخای چیکار؟! میخای آیدی فیس بوکش را بدم خودت بری ببینی چطوره؟!
نسبت آخریه چیه؟!
هر کسی پست بعدی امیر را حدس زد پیش من جایزه داره ....!!!!!
یعنی چی؟! کامنتت بوداره!!!
کاملا اتفاقی و تصادفیه
لایک به کامنت علیرضا
اصلا این آقای همسایه از عمد طبقه دوم را تا حالا اجاره نداده بود ،ها .
.
"تا حالا " منظورت از کی تا حالاست؟!
بالاخونه اش را فقط چند ماهیه که اجاره نداده!!!
امیر؟؟ایووووووووووووووول ..تا حالا که خوب پیش رفتی ..
همینجور پیش بره باز اسباب کشی دارین ها ...
من انصراف دادم و کنار کشیدم
شبنم خانوم شما بیا برو شااام درست کن
شام خوردی؟؟؟

اصن لایک به خود علیرضا
نه دیگه...خالش اسباب کشی داره نه خودش....خالش باید برن تا امیر دست زنشو بگیره بره طبقه ی بالای پدر خانومش اینا بشینه...
شما حالا به شام شبنم چیکار داری؟! من پرسیدم شبنم رژیم داره شام نمی خوره


نه لایک به کامنتت و نه لایک به خودت
تو اصن مگه زن و زندگی نداری؟! پاشو برو سر خونه زندگیت
Nemizarin beshinam dars bekhunam dg
Hey vaye man biad man tojihesh konam asan enghad ke mazlume in pesar.
Are asan jun to enghad havadaro khater khah dare in dustema. Hamin jur saro dast mishkunan.
شما به خودت زحمت نده. بشین سر درس و مشقت
پ نه پ. فکر کردی همه مثل خودت هستن ...!!!
ببین تورو خدا جوون مردم رو توی چه موقعیتهایی میذارن ؟؟
والا...کسی هم دست یاری به سمتم دراز نمی کنه
اا راستی فک کنم از شر فینگیلیش راحت شدی امیرحواسم نبود . قبلی رو فارسی بنویسم.
خب پس حالا که فارسی می نویسم کامل بحرفم تو دلم نمونه.
ببین من الان همین جور فکر می کنم این همسایه اتون چه جوری می گفته اقا امیر حسین. عمرا تو دهن نمی چرخه بی چاره چه قدر زجر سختی کشیده.
هیع اشکال نداره شبنم منم سالاد خوردم شام.
امیر می خواهی داماد سر خونه شوی.
خب حالا به افتخار این تازه داماد و عروس بزن دست بی امان.
دست دست....
دست... دست.....
گل به سر عروس یالا....داماد و ببوس یالا.
نه نه اینو بی خیال بد اموزی داره.
شاباش شاباش .... بریز به پاش
اره این بهتره.
سادیسم داری یا مازوخیستی؟! خب می تونی فارسی بنویسی مثل آدم فارسی بنویس دیگه
تو کلا چایی معطل قندی...برای خودت آهنگ میزنی و برای خودت حرکات موزون اجرا می کنی!!!
به بهههههههههه
نیمیدونم چیطوریس این مدته هرکیییی دورا بری ماست داره میرهههههه از دست...ای بابا امیرحسین
کوجا و کی از دست میره؟!؟!؟ من و تو حالا حالاها می خوایم فینال مسابقات ترشیدگی را کش بدیم
هااااان،راستییییی،دیگه با این اوصاف آدرس پارک جلوی خونه مارو میخوای چیکار؟؟؟؟آیدی فیس بوکشو بده من یه صحبتی باهاش داشته باشم
استغفرا...
اومدم یه چی بهت بگم اما بنا به دلایل اخلاقی منصرف شدم!
امیر حسین خان - تالار کجا بیائیم ؟!
من که همچنان سر سختانه سفارش می کنم که سرسختانه ( تا جایی که عرف و دین و ... اجازه میدهد) مقاومت کنی و تن به ازدواج ندهی !
حالا خود دانی ! نگی که نگفتی !
اما در نهایت اگر هم خواستی شکست را بپذیری خب چی اشکال داره اگر می بینی که دختره مورد خوبی است باهاش ازدواج کن . پدر خانم هم که ...
نکته جدی جدی جدی (میخواستم اینو خصوصی بگم ولی دیدم نتیجه عمومی دارد ): از آنجا که اهل موسیقی هستی اولین شرط را ( برای همسر اینده ات) تحمل شنیدن ساز کن . اگر خودش اهل موسیقی است که نور علی نور است اما اگر در این وادی نیست خوب برایش توجیه و تفسیر کن که ازدواج با یک مرد موسیقیدان یعنی چه ؟
من برادرم اهل ساز و آهنگسازی است ولی از آنجا که خانمش در این خطها نیست الان حسابی مشکل پیدا کرده اند و ساز در منزل برادرم معادل با هووی همسرش می باشد !
این نکته را خیلی جدی ی ی ی ی ی ی ی ی بگیر امیر حسین خان خییییییییییییییلی ...
موفق باشی
من نصیحت شما را آویزه گوش کردم و فریب نمی خورم. خیالت راحت
به عرف و دین و بقیه مسائل هم کاری ندارم
اصن و من سازم دو یار جدا نشدنی هستیم!! اگه یک روز بگه بین من و ساز یکی را انتخاب کن سریعا می فرستمش خونه باباش. حتی دلم براش تنگ هم نمیشه!!!
خب پس به سلامتی
من از همین الان بهتون تبریک میگم
مگه عیدی ، ولادتی در پیشه که پیشاپیش تبریک میگید؟!
خب...فحشاتو همون دیشب خوندم...خوابم میومد بخوام بیام جواب بدم...اولا آینه آینه
حالا تازه خودتم که راحت میتونی تو فیس بوک باش ایجاد رابطه کنی..اصن برو تلافی هر چی سلام نکرده داری بهشو تو فیس بوک دربیار
من از سازمان حمایت از کودکانم....میخواد سالاد بخوره با من طرفه...


باید کارای اینجا رو رتق و فتق کنم...درستش نیس هی مردم میان خودشونو بندال داداشمون میکنن.من باید رسیدگی کنم
خوب خره من که میدونم تو زن بسون نیسی...بزار لااقل یه ذره خودمونو خالی کنیم اینجا...
شبنم بی جا کرده که سالاد بخوره...
لایک به خودم و حرفام و قیافم و سرتا پام
هــــــــــــــــــــــــــــــــــعی...امیرخان....اینجا زندگی دومه منه.....شما همتون اهل و عیال دوم منین....یه شب تو اون خونم یه شب اینجا
اون که زن می سوند خره س دادا!!!
شما می خوای یک منو ( به قول خارجی ها منیو) تهیه کن که شبنم شب ها شام چی باید درست کنه
خبس خبس... تو نمیخاد بری تو سازمان حمایت از کودکان
کوفت...دیگه بچه ها بلاگستان شدن اهل و عیال تو... به روح اعتقاد هم نداری
پیشا پیش پیوندتون مبارک
همین؟! یه تبریک و خشک و خالی... کادویی ، هدیه ای ، سکه ای ؟!
علی رضا جان بیا برو با این وبلاگت. هر کاری می کنم نمی تونم نظر بگذارم . این از اون که نظر هامو می خوردی حالام که اصلا نمی تونم نظر بگذارم. این چه وضعشه.
کلا ما معترضیم. برم سر درس شیرین آرایه های ادبی.
شما با درس و مشقت مشکل داری چرا به وب علیرضا گیر میدی. وب علیرضا در صحت و سلامت کامل به سر می بره!
حالا من خودم هم نفهمیدم شبا شام میخورم یا رژیم دارم ؟؟!!!!!!

ولی علی خیالت راحت ...من شده از حالا شبا شام میخورم تا عادت کنم تا بتونم شام عروسّّّّّّّّّّّّّّّّّـــــــــــــــــــــی امیر را بخورم ..
علیرضا بیشتر در جریانه
حالا که خوب فکر می کنم می بینم که رژیم داری و بیشتر از یه سالاد نمی تونی بخوری
والا من نگران تو نیستم شبنم جون...نگران یه بنده خدای دیگه ام...تو میخوای بخور میخوای نخور
ولی شامو درست کن...
نگرانیت تو حلقم
جمله اولت رو میدونم شوخی بود ولی یه دفه دلم گرفت....
درست نکرد هم قراره تنبیه بشه...اونم از نوع بدنی...


خودت میدونی چی میخوام بگم....
منیو نداریم ولی شبنم موظفه صبحونه و ناهار و شام درست کنه از این به بعد....
اهل و عیال منظور خانواده است...نه زن و بچه....مهندس؟؟؟؟دو کلاس سواد ادبی نداریا
بعد اینکه دادا مسابقه گذشاتی با نیلوفر خوب درست...ولی خودتو با اون قاطی نکن..تو سراغ کسی نمیری برا ازدواج...اونو سراغش کسی نمیاد برا ازدواج
شوخی بود؟! کاملا جدی گفتم


من تو دعوای تو و شبنم کاره ای نیستم. خودتون برید با هم کنار بیاین در مورد منیو و سالاد و رژیم و شام عروســــــــــــــی!!!!
تو کلا ذهنت منحرفه ...کاری به آرایه های ادبی که به کار می بری ندارم
حالا من میام به نیلوفر روحیه بدم تو هی بیا اینجا موش بدوون!!!
شوخی یا جدی همونه که خودت میدونی....

بزار دخترمون با واقعیات آشنا شه.....واقع بین بارش بیاریم از حالا....بی خودی روحیه نده
دخترمون بیا با واقعیت آشنا شو...
از آزار دادن تو خوشم می اید.
تو اون وقت دقیقا از کجا فهمیدی من حرکات موزون انجام دادم.
تو کلا از آزار دادن خوشت میاد...من و دیگران هم فرقی نداره
سابقه ات خرابه جانم
چرا بابا خیلی فرق داره اگه یه آدم مظلوم به پستم بخوره که کیف نمی ده اذیت کردنش . تو یه بار مظلوم شو من اگه دیگه اذیتت کردم. ما ضعیف کشی نمی کنیم.
اگه سابقه ام با این چیز ها خراب می شه بگذار خراب باشه بهتره والا .
مگه سابقه تو چه جوریه که با این چیزها خراب نمیشه؟! اصن با چه چیزهایی خراب میشه؟! هی وای من
خوب به سلامتی . انشا ا... خوشبخت بشید
سلامت باشید. ممنون و مچکرم
( چیه به ما دو نفر نمی خوره مثل آدمیزاد حرف بزنیم؟!)
من قصد آشنایی با کسیو ندارمممم،گفته باشم
میخوام ادامه تحصیل بدم،امیرحسین میدونههه
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه امیرحسیــــــــــن؟؟؟؟

امیرحسین؟؟؟؟؟میگمااااااااا،حالا این واقعیت که علیرضاچی میگه کی هست؟؟؟تحصیلاتش چیطوره؟؟؟قدش بلنده؟؟؟؟؟خونواده داره آیا؟؟؟البته این خیلی مهم نیستاااااااا ولی ماهی چندی میگیرررد دادا؟؟؟هاااااان؟؟؟از رو کنجکاوی می پرسماااااااا
من دقیقا چی را میدونم؟!
والا من هم در جریان نیستم . اما برای اینکه کنجکاویت!! بر طرف بشه میرم ته و توی قضیه را در میارم. اگه کیس مناسبی بود به قول ندا چرا که نه؟!
امیر؟؟شام چی دارین ؟؟؟!!!!!
از من می پرسی؟! علیرضا این شبنم چی میگه؟!
سلام شبنم بانو. خوبی؟؟هر چند این روز ها از کسی خیلی نباید این سوال رو پرسید مسخره است.
در ادامه ی مهمون بازی ها که قبلا بهت می گفتم 1ساعت پیش تازه خالم این ها اومدن خونه امون.
شبنمی الان هر کاری کردم وبت و باز نکرد می خواستم حال و احوالی ازت کنم هم یه چیزی بهت بگم .
راستی امیر حسین می دونی چیه؟
من نمی دونم چرا نمی تونی وب دوستات را باز کنی. احتمالا سیستمت مشکل داره! اما جالبیش اینجاست که وب من را که باهام مشکل داری راحت باز میکنی

حالا یا به من بگو به شبنم چی می خواستی بگی. خودم صحبتت را به شبنم میگم
به به. تو مگه درس نداری؟!
سلاممم به به بوی گل و شیرینی و .. می یاد..
آقا مبارکههه!!!!
می گم حالا اینقدر ناز نکن راستش و بگو ..
سلام
چه عجب
شما خوبی؟ هلیا خوبه؟
راستش را بگم؟! نمیگم
علی من امشب شام درست نمیکنم . ...
شام دعوت امیرم ....
ای بابا
علـیــــــــــــــــــــــــــــرضا؟!؟!؟!؟!؟
او تو مهمون امیری! پس گشنگی می خوری ولی به جایش من الان دارم با یه ادم خعیلی خاصی می روم بیرون شام هم مهمون ایشون هستیم.

شما مهمون چه شخص خاصی هستید آیا؟! هی وای من
بچه از دست رفت...
خب خداروشکر سروسامون گرفتی
بله دیگه اقا ماهم اگه پسر سربه زیری میدیدیم دوروبرمون برا دخترمون زیر نظر میگرفتیمش
ولی حالا زیاد هم به خودت امیدوار نباش.اعتماد به نفس
دست شما درد نکنه جزیره جان
حالا خوبه من سر و سامون گرفتم. تو با این سوتی هایی که میدی بعید می دونم عاقبت بخیر بشی
کدوم سوتی؟
:دی
مدارکش موجوده. بگم؟! بگم؟!
نمی دونم تو وب شبنم علی رضا فانوس یا علی اکثرا می خواهم برم دچار مشکل می شوم همه اشونم بلاگفا هستند. جونم بالا می اید گاهی تا درست حسابی بتونم صفحه رو ببینم و باز کنه یا نظر بدهم. ببین تو وب ارمین که میهن بلاگ یا تو بقیه که بلاگ اسکای اند مشکلی نداشتم. حالا به نظرت مشکل یعنی از سیستم منه؟ویروس داشته باشه این طوری می شه؟
من با تو مشکل دارم؟؟؟!!!! وا تو با من مشکل داری چرا بی خودی به من می گی. من کی با تو مشکل داشتم امیر. حرف دل خودتو بی خودی به من نصبت نده.
من که بخواهم به حرف های شما حساب کنم کلاس ادم از دست رفته ی مشکوکی هستم.
مرورگرت را عوض کن شاید مشکلت بر طرف بشه