ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
برای این کار کفش هایم مناسبند. بند هاشون را محکم می کنم. نگاهی به آسمون می کنم. انگار ابریست. شاید هم این قدر گرد و غبار زیاده که ابری به نظر میاد. راه می افتم. خیلی وقت ها پیاده روی تنهاترین و بعضی مواقع هم بهترین راهه. مقصدم مشخص نیست. فقط راه میروم. مستقیم میروم تا میرسم به رود.به دو راهی می رسم. سمت چپم پارک بازی بچه هاست. می خندند و بازی می کنند. انگار هیچ غمی در دل ندارند. کاش کمی سنم کمتر بود. شاید اگر قد و قواره بچه گونه ای هم داشتم خودم را به سرازیری سرسره می سپردم. نمی شود. به راه راست می روم. در تاریکی بین تیر های چراغ برق، زوج های جوانی را می بینم که یا دست در گردن هم دارند و یا سر بر دوش هم. نجواهایی در گوش هم زمزمه می کنند که به غیر از خودشان برای هیچ کس دیگری جالب نیست. از کنار پل اول رد می شوم. همچنان پیاده می روم. تابلوی شنا ممنوع در جایی که آب فقط سی سانتی متر عمق دارد. احتمالا خیلی ها در عمق کم هم غرق می شوند. پل بعدی از دور پیداست. پس هوا غبارآلود نیست... باز هم به آسمان نگاه می کنم. این بار مطمئنم که ابریست... رسیدم به پل بعدی. شلوغ است. فلش دوربین ها از تمام قسمت های پل به چشم می آیند. چه چیزی را به یادگار ثبت می کنند؟خاطرات خوب یا بد؟! ادامه می دهم. مسیر خلوت تر شده و به غیر از سمفونی قورباغه ها صدای دیگری به گوش نمیرسد. آخرین پل را هم رد کردم. راه تمام شد. باران هم نبارید...
پی نوشت:
Once more into the fray
Into the last good fight I’ll ever know
...Live and die on this day
...Live and die on this day
سلام منم اومدم
منشی خوب منشیه که برای کارفرماش وب جور کنه که منم کردم دیگه چی میخوای؟
بله داریم میبینیم تشریف آوردین .....!!!!!!

ببینم توی فرهنگ لغت شما ساختن و جور کردن یکیه ؟؟
اصلا ببینم بدون اطلاع این چند روزه کجا بودی.؟؟؟!!!!!
منشی بد ....
سلام...وب قشنگی دارید
مایل به تبادل لینک هستید؟!
سلااااااااام ...مرسی ...
اما اینجا کسی لینک نمیشه ....ولی اگه خیلی دوست داری میتونی من را لینک کنی ....
نظر سنجی بزاریم ببینیم من بهتر اون بار وب امیر را مدیریت کردم یا بعضیا اینبار