افرند
افرند

افرند

الان شرایط طوری شده که  فکر میکنم هر لحظه ممکنه به یک جرمی بازداشت بشم. در بهترین حالت تصورم اینه که فردا عکسم میاد روی صفحه یک روزنامه و سایت ها به عنوان کسی که در روز روشن داشته چیز میخورده! تا همین چند سال پیش به ماه رمضون که نزدیک میشدم، خیلی هول داشتم که چطور این 30 روز روزه بگیرم. از چند سال پیش به این طرف، هول دیگه ای دارم، اینکه چطور باید چیزی بخورم که کسی نفهمه! 

از همون صبح زود تا نزدیک های افطار، سر کار هستم و کارم طوری است که نه جای خلوتی برای چیز خوردن میشه پیدا کرد نه زمان آزادی برای این کار. اما برای اینکه روده ام حدود 16 ساعت بیکار نباشه، باید یک چیزی بخورم و در این حالته که عملیات غیر ممکن آغاز میشه.


نکته ای که در این چند سال تجربه کردم، حال و روز هر دو طرف این ماجراست. 

هر کدام از این دو گروه، در برخی موارد روزه گرفتن یا روزه نگرفتن گروه دیگر را به سخره می گیرند و تا میشوند تیکه می اندازند.

مثلا یک مشتری همین دیروز به همکارم که روزه نمیگیره میگفت اذان شما ر ا به کدام افق میگن ، بگین تا ما هم به همون افق روزه بگیریم؟ یا اینکه اگر کسی را در حال خوردن ببنید تیکه می اندازند که ببخشید مزاحم افطار شما شدیم!

در سمت دیگه هم کسایی که روزه نمیگیرند تا میتوانند انگ میزنند بابا کی تو این هوا و قرن بیست و یک روزه میگیره! بابا پاچه خوارها و ...


به نظرم میشه با نگه داشتم حرمت این ماه، بدون اینکه کاری به کار بقیه افراد داشته باشیم، ماه رمضان را مثل یکی از 11 ماه دیگر حساب کنیم.