افرند

بگذریم

رو لبه دیوارهای اطراف چهل ستون نشسته بودم

رفتگری با زحمت زیاد، برگ های داخل جوی را جمع میکرد تا وقتی چشممان به جوی ها می افتد، غیر از تمیزی چیزی نبینیم

نزدیک شد و از گذر روزها گفت

از اینکه فلان روحانی مطرح که در تلویزیون هم زیاد می آید، همیشه با لهجه آذری می گوید: "بگذریم "

گرم صحبت بودیم که ماشین گران قیمتی کنار خیابان ایستاد

دختری از ماشین پیاده شد و از پسر جوانی که پشت فرمان بود خداحافظی کرد

در حین پیاده شدن، قوطی خالی رانی را داخل جوی تمیز انداخت و رفت

ماشین تمیز حتما مهمتر از خیابان هاست

من و رفتگر هم که نظاره گر این اتفاق بودیم، فقط با چشم رفتن دختر و دور شدن ماشین را نگاه کردیم

وقتی دور شدن، رفتگر بهم گفت: بگذریم ...

امروز، 30 سال می شود که دارم می گذرم

امیرحسین دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:20

نظرات 4 + ارسال نظر

شب نم دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:40

چه عجب شما یه پست گداشتین !!

تولدت مبااارررک مهندس امیر حسین افرند .

زندگیت سرشار از خوشبختی و هوای تازه .

بازم ممنونم شبنم :)

عارفه دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:54

چه خوب که پست گذاشتی
ما یه فامیلی داشتیم همیشه وقتی ما رو می دید می گفت برات فلان چیز و خریده بودم و کلی تعریف تو هم ذوق مرگ می شدی بعد می گفت جا گذاشتمش یا دزد برد یا نشد بیارمش
حالا ببین من می خواستم برای تولدت از اون کت تک ها که سر ارنجش یه رنگ دیگه است بگیرم دیگه حیف شد نشد اون تولدی که مثلا ما رو دعوت کردی بیام
به جای این که فکر کنی سی ساله که داری می گذری به این فکر کن سی ساله که دیگران این شانس و دارن کنارت باشن و تو هم کنار عزیزانت بودی
سس ساله تجربه کسب کردی و داری گام های موفقیت رو بر می داری