افرند
افرند

افرند

پریدن به خاطر بٌریدن

 5 نفر در تهران ظرف چند روز، از گوشه و  کنار کشور هم خبرهای زیادی به گوش میرسد، مثل همین که الان خبرگزاری ها منتشر کرده اند. خودکشی دانشجوی ترم آخر در شیراز

قبل تر هم خودکشی دختر 13 ساله با پریدن از روی پل عابر پیاده، حلق آویز کردن از پل میرداماد و ...

نمیدانم جریان چیست، ولی حس می کنم هم حجم خودکشی ها افزایش پیدا کرده، هم  اینکه جنبه عمومی پیدا کرده و اکثرا در ملاعام اتفاق می افتد. تحلیل این وضعیت و اینکه آیا آمار خودکشی ها زیاد شده یا نه ، یا اینکه  در حال حاضر خبرهای آن بیشتر رسانه ای می شود، نه در حد سواد من است و نه بحث این پست بررسی دلایل و تحلیل های جامعه شناسانه آن است. فقط این که این شرایط را دوست ندارم، اینکه از زندگی ببُری...

نظرات 7 + ارسال نظر
عارفه یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 12:58

ببین من کامل درک می کنم
تو همین فسقله جایی که من کار می کنم کلا سه تا خانمیم همه امون افسردگی گرفتیم تازه ما تو فشار های سخت مالی نیستیم
اما فشار کار و بعضی مشکلات زندگی روزمرگی و کسلی واقعا آدم و از درون می شکنه و خرد می کنه حالا الان سه ماهه ما چنین حسی داریم و اعصابامون سر کار خرد و کار اصطکاکی شده فکر کن بشود یکسال دو سال واقعا دیوانه کننده می شود
من همین چند ماه واقعا دلم می خواست بمیرم این قدر که خسته شدم و شاید اگه اعتقادات مذهبی نداشتم این ار و می کردم
دیگه این جمعه سحر اینا به دادم رسیدن یکم حالم میزون شد

کامل درک میکنه؟!
شانس آوردی دم دستم نیستی

دل آرام یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 17:50 http://delaramam.blogsky.com

انگیزه شون گم شده که بریدن...

:(

شب نم دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 14:43

من هر چی نوشتم رو پاک کردم .

چرا؟

علیرضا دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 15:27 http://chakaavak68.blogsky.com

مامان خانومی چند روز پیش میگه یه ورزش جدیدی که همون رقصه تقریبا و فقط اسمشو عوض کردن رو تصویب کردن که توی مدارس و اداره جات ها یه ربع بیست دقیقه قبل از شروع کار انجام بدن برای رفع افسردگی و روحیه گرفتن.حالا این که صحت این خبر تا چه حده و آیا واقعا می خوان همچین کاری رو بکنن رو نمیدونم...ولی میدونم که هیچ اثری نداره.یعنی شاید برای یکی دو ساعت بعد از انجام دسته جمعی این ورزش افراد یه کم روحیه بگیرن ولی وقتی مشکل ریشه ای باشه، با این چیزا حل نمیشه...این فقط به عقب فرستادن درده و نه حل کردن اون...یه سری مشکلات و افسردگی ها ناشی از فشارهای مالی هست که درش هیچ بحثی نیست و اونقدر از اوضاع خراب مالی جامعه همگی آگاه هستیم که دیگه نیازی به بحث نیست..اما همه ی مشکل اینا نیست..خیلی وقتا خودکشی ها توی طبقه و قشر بالای جامعه اتفاق میفته...توی همین شهر خودمون آمار خودکشی کم نیست و آمار افسردگی که خیلی خیلی بالاست.من خودم دو سال پیش یک کاری برای تایپ بهم داده شد که فهرست خودکشی های یک سال اصفهان بود.کار تایپش فوق العاده راحت و روون بود و خیلی اذیتم نمی کرد.ولی بعد از تایپ سی صفحه ی اولش دیگه واقعا از نظر روحی ریخته بودم به هم...یه چیزی حدود پنجاه تا هفتاد صفحه ی آچار پشت و رو که توی هر طرفش ده دوازده تا اسم بود.از همه رنج سنی هم توش بود ولی بیشترین آمارش برمیگشت به سن های حدود 17-18 ساله تا سی ساله...حالا یا اون خودکشی صورت گرفته بود و طرف فوت شده بود و یا به دادش رسیده بودن...اول از هر چیزی باید سطح زندگی افراد جامعه رو از لحاظ روحی بالا ببرن و تقویت کنن...باید فرهنگ سازی کنن تا افراد کیفیت زندگی شون بهبود پیدا کنه...هم از نظر مادی و هم از نظر روحی...و صد البته بیشتر از همه از نظر روحی..طرز زندگی های غلطمونه که باعث میشه به افسردگی اون هم تا این حد برسیم...خیلی از افسردگی ها و یا خودکشی هایی که توی دور و اطرافممون میبینیم و میشنویم همش بخاطر مشکلات روحی و ذهنی است که افراد بخاطر زندگی نکردن پیدا می کنن...این که طرف واقعا زندگی نمی کنه و همش استرس حرف مردم و واکنش مردم رو داره...چیزی که توی شهر ما خیلی خیلی زیاده و مردم بیشتر برای حرف مردم زندگی میکنن تا دل خودشون...استرس و نگرانی و اضطراب همیشه باهاشون هست و هیچ وقت نمیتونن اون طور که دوست دارن و با آرامش زندگی کنن...از رنگ و نوع لباسشون گرفته تا موسیقی ای که گوش میدن تا شغلی که دارن تا هر چیزی...هر چیز کوچیک و بزرگی که فکرشو بکنی...آدما وقتی خودشون نباشن و از خود واقعیشون دور بشن، به احساس پوچی می رسن و این رسیدن به پوچی و به درد نخوری و لذت نبردن و سربار زندگی و دنیا بودن، اولین قدم برای افسردگیه...

عجب مقاله ای :)

عارفه پنج‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 00:20

واااای بچه ها امیر دو کلوم جواب کامنت داده به نظرتون تعبیرش چی می تونه باشه

بیا برو در خونه خودتون بازی کن بچچه

عارفه پنج‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 13:24

خونه من متروکه است مثل مال شما ویلایی نیست کهههه
حالا واقعا آفتاب از کدوم ور دراومده؟
یاد اهنگ استاد شپره افتادم که می فرماید
آفتاب نشی بازی بری زیر ابرا
مرواری نشی بری ته دریا
رودخونه نشی بری قاطی سیلا
اگه این جوری بشه
واویلا واویلا
وا ویلا وا ویلا

بسی لذت بردیم از این شعر فاخر

فافا شنبه 1 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:01

سلام . نمیشه از دور نظر داد چرا و برای چی واقعا این کار انجام میدند. چون توی شرایطشون نیستیم.
تو همین سالی که گذشت خیلی از دوستای دور و نزدیک خودم.خیلی منظورم پنج شش نفره اقدام به خودکشی کردن و خوب چون تا حدودی از زندگیشون خبر داشتم شاید میشد حق داد.اما بازم راه درستی نیست.
زندگی مقدسه ادم باید زندکی کنه و لذت ببره حتی تو بدترین شرایط. تقلید هم زیاد شده توی این کار و این اصلا خوشایند نیست...

پنج شش نفر؟! خیلیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد