ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یک مثال قدیمی هست که میگه: گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره. خدا را شکر تا حالا این موضوع را تجربه نکردم. حالا نمی دونم گشنگی نکشیدم یا عاشق نشده بودم! خلاصه یک یا هر دو جنبه قضیه رخ نداده که بتونم این وضعیت را درک کنم. اما بعضی روزها شده، که یادم بره چیزی بخورم. مثلا دیروز وقتی به خودم اومدم که دیدم هوا تاریک شده و من نه صبحانه خوردم و نه ناهار
از الان هر چه به سمت پایان سال نزدیک میشیم، حجم کارهای منم چند برابر میشه. از اول بهمن تا اواسط اسفند که تقریبا بحث پرونده های عید بسته میشه، هزار و یک کار روی دوش ام قرار گرفته که نمی دونم اولویت با کدوم هست. اما به نظرم دیگه از یک جا به بعد نتونم ادامه بدم و باید اون طرف سال حداقل چند شاخه از کارهام را کم کنم.
اول یک خسته نباشید حسابی برای روزهای شلوغی که داری و بعد اینکه چه جالب که یادت میره چیزی بخوری! من تا صبحانه نخورم روز برام به صورت رسمی شروع نمیشه
بین اینهمه کار یک وقت کوچولو برای تغذیه پیدا کن که با انرژی زیاد کارها رو پیش ببری.
هی وااای من .
اینجوری که نمیشه آخه .
به خودت هم برس امیر حسین .
کار همیشه هست ...!
کاش منم یادم می رفت گشنمه والا
دستشوییت نگرفته که دوتاشو یادت بره
منم خیلی وقتا تو طول روز فقط شام میخورم.یعنی نشده تو یه روز سه وعده غذایی رو خورده باشم...میگن کار جوهره ی مرده...منم وقتی خسته میشم و دیگه نمی کشم هی اینو زمزمه می کنم و دوباره کارمو ادامه میدم.
قبلا بهت گفتم که یه فرصتی هم برای تفریحت و کارای شخصی مورد علاقتم بزار.الان اینجوری باشی،بعدا که تشکیل خونواده بدی کار بیشتری می طلبه و رسما داغون می کنی خودتا...
خسته نباشی امیرحسین
حالا ی سوال شما مشغله داری وقت نمیکنی!
من که مشغله ندارم مشکلم چیه؟:))
معمولا ی وعده غذایی هم به زور دارم
اقا پست جدید بگذار چه معنی می ده
همه اومدن می گن وای اره ما هم یه وعده بیشتر نمی خوریم.
من تو اوججج کارمم باید دهنم بجنه.
تنها من این جوریم یعنی
نه عارفه جون تنها نیستی، منم مثل خودتم
حالا گشنگی رو میشه باور کرد...اما اینکه تااین سن و سال هنوووز عاشق نشدی رو......!!!!