افرند
افرند

افرند

تقریبا از اواسط هفته گذشته به این طرف، اصلا نمی فهمم روزها چه شکلی سپری می شوند. کارهای زیادی است که باید پشت سر هم و گاهی با هم انجام بدهم و همین باعث شده از لحاظ جسمی کم بیارم. خوشبختانه ورزش به کمک ام آمده و زیاد به مشکل نخوردم.   چهارشنبه هفته پیش هم یک روز استثنایی در زندگی ام بود. استثنایی از آن جهت که از تک تک دقایق اش استفاده کردم. توضیح مفصل و جالبی دارد که سر فرصت عرض می کنم. ( این فرصت هم شاید اواسط هفته آینده پیش آید).

به هر حال این چند روز فقط می تونم هدف های یک ساعته برای خودم در نظر بگیرم. این که تا یک ساعت دیگر چه کاری را تمام کنم یا این که کجا باشم یا این که با چه اشخاصی تماس بگیرم. این هفته تا آخرش سخت سپری می شود ولی خوبی اش این است که سپری می شود... 

نظرات 7 + ارسال نظر
شب نم یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 19:40

اینجور که پیداس داری یه کارایی میکنی که سرنوشت سازه ..از این بدو بدوها که آخرش نتیجه میده و با اونکه خسته ت کرده اما نتیجه کار چند روزه ویا چند ساله ت در گرو همین دم آخره .منظورم همون فوت کوزه گریه .
بعد از تمام شدنش شیرینه و لبخند به لبت میاره .
موفق باشی مهندس ...

خب خیلی کارها انجام میدم و بعضی هاشون سرنوشت ساز هستند...
امیدوارم این روزها بگذرند و کمی وقتم آزاد تر بشه

دل آرام یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 23:01 http://delaramam.blogsky.com

امیدوارم هرچی که هست به خیر و خوشی بگذره و در نهایت نتیجه زحماتت رو ببینی. موفق باشی و اتفاقات خوبی برات بیوفته

ممنون دل آرام :)

مریم دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 08:35

سلام و خداقوووت
کار ، حتی زیادش خوبه.بشرطی که روحیه آدم خوب باشه و با علاقه و انگیزه انجامش بده. اما وااای از وقتیکه تمرکز بر اون سخت باشه، مثل وقتیکه ذهن درگیر یه مسئله ست، و جسم مشغول چیزی دیگر....
باید ممنون بود که باوجود اینهمه مشغله، باز دوستان افرندرو فراموش نکردید و نوشتید..منتظر پست تفصیلی تون هم هستیم امیرحسین عزیز.
ضمنا مراقب سلامتی تون باشید .بخصوص خواب کافی تو برنامه تون حتما باشه..
روزهای پیش روتون پراز حس خوب موفقیت..

ممنون :)

علیرضا دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 16:48 http://ghasedak68.blogfa.com

بعضی هفته ها اینجوری میگذرن دیگه...ولی با وجودی که آدم خیلی خسته میشه و فرصتی برای تفریح و انجام کارهای مورد علاقه نداره،ولی آخر آخرش حس رضایت داره که مفید بوده و به بطالت نگذرونده...
خدا قوت...انشالله که زودتر میگذرن و بهت اجازه میدن یه نفسی بکشی و یه استراحتی بکنی...مواظب سلامتیت باش...خودت میدونی که زود به مشکل برمیخوری...پس خیلی مواظب خودت باش:)

a سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 14:44 http://pourkhalili.blogsky.com


www.laktarashan.blogsky.com

مریم چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 08:46

شاید 8سالی باشد که "وین دایر" را میشناسم..با چهره مهربان و لبخندی دلنشین بر لبانش ..اولین کتابی که از او خواندم"درمان با عرفان" بود.خوب یادم میاد آنموقع متعجب شدم که یک فرد امریکایی چنین معنوی و زیبا به زندگی نگاه کند.مردی که استادی دانشگاه را یکروزه کنار گذاشته و تمام وقت خود را به سخنرانی و تبلیغ و ترغیب مردم برای تغییر دیدگاهشان به زندگی ..و رهایی از ترس و غم و نگرانی .. و لذت بردن از لحظه های آن پرداخته بود !..جملات عمیق و پرمعنای او فراموش نشدنی ست .." اگر به جهان بگویی سهم مرا بده... دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد، به تو خواهد گفت: ”سهم مرا بده... “ و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می‌شوی. اما اگر به دنیا بگویی: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟... “ دنیا هم بتو خواهد گفت: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟... “
چند روز پیش وین دایر درگذشت..آخرین نوشته روزانه در وبلاگش این بود:
I fill myself with love, and I send that out into the world. How others treat me is their path: how I react is mine.
یادش برای همیشه گرامی..............

نمیدونستم فوت شده... یادش گرامی

جسارتا اون طرح هم دیگه اجرا نمیشه :)

مریم چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 12:37

بازم تشکر ...
ولی بخاطر ما..از ثبت پستهای دیگر دوستانتان خودداری نکنید لطفا..
..اگر نخواهید از غریبه ها پست بگذارید ، این قابل درک هستش امیرخان..ولی اینو قانونش نکنید خواهشا...بازم خسروان صلاح مملکت و اینها....ممنون

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد