افرند
افرند

افرند

حتما شما هم این جمله کلیشه ای را بارها شنیده اید که از مضرات عصر تکنولوژی، وابستگی افراد به همین فناوری های روز است. حالا باز هم با این عنوان اعتیاد اینترنتی آشنایی  دارید و می دانید که خیلی ها به اینترنت به شدت وابسته هستند. خود من هم حتما باید هر روز به اینترنت دسترسی داشته باشم و در خانه و سرکار و روی تبلت هم اینترنت دارم. اما متاسفانه وابستگی من به مورد دیگری است و آن هم لپ تاپ است. یعنی نمی توانم روزم را بدون لپ تاپ تصور کنم. حتی اگر اینترنت هم نباشد اما لپ تاپ حتما باید باشد! تو این سه چهار سالی که لپ تاپ را دارم همه کارهایم را با همین انجام دادم. دوباره دانشجو شدم، برای روزنامه و مجله مطلب نوشتم، نرم افزارهای مختلف نصب کردم و یاد گرفتم،  فیلم هایی که دیدم،  دانلودهایی که انجام دادم و  آرشیو بزرگی که دارم. مدتی پیش هارد اکسترنال خریدم تا بلکه این وابستگی کم شود و بتوانم با این هارد در هر جایی کارم را راه بیندازم اما مفید واقع نشد!

خلاصه اینکه ده روزی است که به شدت مشغول فعالیت هستم و در این مدت صبح به صبح، لپ تاپ را میزنم زیر بغلم و از خانه بیرون میروم و شب دوباره با همین لپ تاپ برمیگردم خانه و دوباره پای آن می نشینم و کار می کنم و این رخداد هر روز تکرار می شود...اگر یک روز لپ تاپ روشن نشود من از نان خوردن می افتم!

نظرات 6 + ارسال نظر
دل آرام پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 19:10 http://delaramam.blogsky.com

البته میدونم منظورت کلی هست اما من فکر میکنم وقتی لپ تاپ انقدر مهمه برات به طوری که هر روز باهاش مشغول "کار کردن" هستی این دیگه اعتیاد محسوب نمیشه. این یه نیازه... لپ تاپت وسیله فعالیتته و همزمان باهاش هزاران کار دیگه هم انجام میدی. به نظرم این استفاده بهینه از یه ابزار محسوب میشه نه اعتیاد

فکر می کنم استفاده بهینه اگه نباشه حداقل استفاده خوب و کارایی از این لپ تاپ دارم. مثلا آخرین کاری که با این لپ تاپ و اینترنت انجام دادم و برای خودم تازگی داشت، خرید کتاب امضا شده بود. کتابی که به نام خودت توسط نویسنده امضا میشه و به آدرست ارسال میشه :))
الان هم پیشنهاد میکنم جشن امضای کتاب های محمود دولت آبادی در نشر چشمه را از دست ندهید :)

دل آرام پنج‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 22:01 http://delaramam.blogsky.com

اتفاقا چقدر به کتابهاش علاقه دارم.میتونم بگم خیلی از کتبش رو دارم. ممنونم برای پیشنهادت

:))

علیرضا شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:08 http://ghasedak68.blogfa.com

ای معتاد....رفیق ناباب.....معتاد حیا کن،لپ تاپتو رها کن....برو خجالت بکش...برو توبه کن...

نگذار دهنم باز بشه :))

مریم شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:08

جمله ای از دکتر هلاکویی روانشناس و جامعه شناس ایرانی در امریکا شنیدم که برام جالب بود..ایشون گفتند که "..دانشمندان معمولا نسبت به افراد عادی از مشگلات روحی بزرگتری رنج میبرند..و من هیچگاه نگذاشتم پسرانم از کودکی در درس یا هرچیزی غرق بشن..چرا که زندگی مجموعه ای از زیبایی ها و گوناگونی هاست و نه فقط یک جنبه خاص..حتی علمی..!"

خیلیامون آگاه یا ناخودآگاه برای ندیده گرفتن بعضی ابعاد زندگیمون ، خودمون رو غرق در چیزی دیگه ای کردیم...................
یکی در کار .. یکی در درس..و دیگری در بشور بساب !...شاید هم یکی در دنیای مجازی.........................

من برای نادیده گرفتن چیزی خودم را غرق نکردم... این بخشی از زندگی منه

علیرضا شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:16 http://ghasedak68.blogfa.com

مثلا بخوای وا کنی چی میشه؟؟؟چی میخوای بگی؟چی داری که بگی؟؟؟هوووم؟؟

مریم شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:32

البته خطابم کلی و کلمه خیلیامون رو بکار بردم.شاید معنای وابستگی و عادت زیاد ، با غرق شدن متفاوت باشه.
خیلی خوبه که این بخشی از زندگی تونه.و از کسی مثل شما هم جز این انتظار نمیره.
برا شرکت در جشن،باید نشر چشمه رو سرچ کنیم ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد