ایرانی بازی یا بازی ایرانی
1- دیشب سر راه می خواستم بنزین بزنم چون بنزین موتورم تقریبا خالی خالی شده بود. اما از دم هر پمپ بنزین که رد شدم صف های طویلی از ماشین ها را دیدم که بیشتر برای پر کردن باک در انتظار نشسته بودند. دیشب سهمیه ماشین های عمومی می سوخت. حالا مانده ام که آیا همه این ماشین ها عمومی بودند که دم پمپ بنزین صف بسته بودند یا اینکه کارت سوخت یک ماشین عمومی را در اختیار داشتند؟! آیا واقعا هر چیزی که در کشور ما گران می شود باید برای خریدش صف بست؟ خب راننده محترمی که ماشین چند ده میلیونی سوار شده ای آیا ارزش دارد به خاطر 18 هزار تومان چند ساعت در صف منتظر بمانید؟!
2- تیم پرسپولیس برای یک بازی مهم راهی عربستان شده است آن هم در شرایطی که اوضاع روابط دو کشور اصلا جالب نیست. در این شرایط و روز بازی به این مهمی، مسئولین تیم فکر زیارت به سرشان زده و تیم را رها کرده و به مکه و مدینه رفته اند. تیم هم می خواسته تمرین پیش از بازی انجام دهد که مسئولین هتل اجازه استفاده از سالن ورزشی را به آنها نداده اند. بازیکنان تیم پرسپولیس هم که به مسئولین تیم دسترسی نداشته اند مجبور شده اند در راهروهای هتل تمرین کنند! فیلم این تمرین هم مدام دست به دست می شود و کلا از قضیه "شیب بام" هم جالب تر است! مسئولین این تیم که حقوق آسمانی می گیرند آیا برای کاری غیر از همراهی تیم راهی عربستان شده بودند؟ هر کدام از ما این فرض را بکنیم که برای ماموریت کاری به شهری رفته ایم، حق ماموریت خوبی هم گرفته ایم آن وقت به جای اینکه به دنبال انجام ماموریت باشیم کار را رها کنیم و برویم پارک آبی فلان برای خودمان تفریح کنیم! واقعا این قدر ایرانی هستیم؟!
3- این خبر را بدون حذف و اضافه بخوانید: "٨٩ دختر و پسر جوان میهمان سفره‌خانه‌ای شده بودند تا پارتی شبانه‌شان را برگزار کنند.اتهام متهمان رابطه نامشروع و شرب خمر بوده و برای دو متهم اصلی پرونده علاوه بر این اتهامات، برپایی مرکز فساد نیز تفهیم اتهام شده است. دادستان این شهر گفت:برپاکنندگان این مراسم از طریق شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر، واتس‌آپ، لاین، تانگو، اینستاگرام و... اقدام به دعوت از افراد مختلف برای حضور در این جشن می‌کردند و نیمه‌های شب دختران و پسران بدون هیچ‌گونه رابطه محرمیتی در محل حاضر می‌شدند و به رقص و پایکوبی می‌پرداختند. کسی مخالف شادی جوانان نیست!"...
تا این سن که رسیده ام در هیچ پارتی حضور نداشته ام و نمی دانم کلا در این گونه مراسم ها چه اتفاقی می افتد. اما با دقت به موارد اتهامی این بنده خداها بنگرید... حاضر شدن دختر و پسر در یک محل بدون هیچ گونه رابطه محرمیتی! آخه این هم شدم اتهام؟!
2- تیم پرسپولیس برای یک بازی مهم راهی عربستان شده است آن هم در شرایطی که اوضاع روابط دو کشور اصلا جالب نیست. در این شرایط و روز بازی به این مهمی، مسئولین تیم فکر زیارت به سرشان زده و تیم را رها کرده و به مکه و مدینه رفته اند. تیم هم می خواسته تمرین پیش از بازی انجام دهد که مسئولین هتل اجازه استفاده از سالن ورزشی را به آنها نداده اند. بازیکنان تیم پرسپولیس هم که به مسئولین تیم دسترسی نداشته اند مجبور شده اند در راهروهای هتل تمرین کنند! فیلم این تمرین هم مدام دست به دست می شود و کلا از قضیه "شیب بام" هم جالب تر است! مسئولین این تیم که حقوق آسمانی می گیرند آیا برای کاری غیر از همراهی تیم راهی عربستان شده بودند؟ هر کدام از ما این فرض را بکنیم که برای ماموریت کاری به شهری رفته ایم، حق ماموریت خوبی هم گرفته ایم آن وقت به جای اینکه به دنبال انجام ماموریت باشیم کار را رها کنیم و برویم پارک آبی فلان برای خودمان تفریح کنیم! واقعا این قدر ایرانی هستیم؟!
3- این خبر را بدون حذف و اضافه بخوانید: "٨٩ دختر و پسر جوان میهمان سفره‌خانه‌ای شده بودند تا پارتی شبانه‌شان را برگزار کنند.اتهام متهمان رابطه نامشروع و شرب خمر بوده و برای دو متهم اصلی پرونده علاوه بر این اتهامات، برپایی مرکز فساد نیز تفهیم اتهام شده است. دادستان این شهر گفت:برپاکنندگان این مراسم از طریق شبکه‌های اجتماعی نظیر وایبر، واتس‌آپ، لاین، تانگو، اینستاگرام و... اقدام به دعوت از افراد مختلف برای حضور در این جشن می‌کردند و نیمه‌های شب دختران و پسران بدون هیچ‌گونه رابطه محرمیتی در محل حاضر می‌شدند و به رقص و پایکوبی می‌پرداختند. کسی مخالف شادی جوانان نیست!"...
تا این سن که رسیده ام در هیچ پارتی حضور نداشته ام و نمی دانم کلا در این گونه مراسم ها چه اتفاقی می افتد. اما با دقت به موارد اتهامی این بنده خداها بنگرید... حاضر شدن دختر و پسر در یک محل بدون هیچ گونه رابطه محرمیتی! آخه این هم شدم اتهام؟!
1- امیرخان پیشنهاد میکنم و البته لطفا.. برای داشتن عمری درازتر و باعزت تر....از سوارشدن به موتور بپرهیزید..ممنون
2-حیف شد باخت..
3-واقعا شما هنوز به هیچ مهمانی مختلط نرفتید ؟؟!!..مطمئنم دعوت شده اید..اما میشه بگید چرا نپذیرفتید؟...البته اگه دوست داشتید بگید...
موتور سواری من از جنس موتورهای هوندایی نیست که بدون کلاه و مدارک باشم....درست استفاده می کنم :)
نه والا...نه دعوت شده ام و نه رفته ام!
۱.کلا من همیشه میگم نصف بدبختیای ما ایرانیا سر دولتاییه که میان رو کار (هر دولتی) نصف دیگه اش سر مردمه.مردم ما البته بعضیاشون همیشه شور یه چیزی رو درمیارن.
۲.ما که تو راه بودیم چیزی نفهمیدیم.ولی دیشب بابا تعریف کرد واسم و کلا خیلی ناراحت شدم.هم از دست عربستانیا هم از دست مسولین تیم پرسپولیس.
۳.برادر من وقتی آب پاشی تو پارک تو روز روشن جلو این همه ملتی که دارن میرن و میان جرمه،میخوای جمع شدن اون همه دختر و پسر با هم تو یه سفره خونه که هیشکی توش نیس اونم شب جرم نباشه؟؟
به سلامتی از زیارت برگشتید؟ خوش گذشت؟
تو با این سن و سالت خجالت نمیکشی؟ مثلا پدر یک بچه یک ساله هم هستی اونوقت هیچ راه ارتباطی نداری!!! یعنی تو این هزاره جدید که همه صد تا راه ارتباطی دارن تو یه ایمیل ساده هم نداری! کسی دیوار بتنی سراغ نداره من برم سرم را بکوبم بهش؟!
سلام خوبی امیرحسین؟
1.افرین کلاه ایمنی میزاری جای تشویق داره
2.با اینکه از پرسپولیس خوشم نمیاد ولی حقشون نبود جلو عرب ها ببازند
3.تو روستا علم انارک اصفهان هم دو سه هفته پیش هفتاد نفر رو گرفتند.این هشتاد و نه نفریه کجا بوده؟
نمیدونم چرا بلاگفا خراب شده هی پستم میاد ولی وبلاگ ندارم و داغ دلم تازه میشه
سلام. کم پیدا شدی؟ چه خبر از درس و دانشگاه؟
به کلاه عادت کردم. مثل کمربند تو ماشین....
خب آره...پای آبروی ایران در میون بود
روستا اطراف تهران بود فکر کنم
اگه از انارک خبری داشتی و برنامه ای بود ما را هم خبر کن :))
بابا بلاگفا عین خیالش نیست. هی تقصیر را میندازه گردن شرکت خارجی و کشور مطبوع و از این حرفا...هی هم میگه همون طور که قبلا گفته بودیم و فلان و بهمان... بابا این اوج فضاحت و بی برنامگی را میرسونه. یعنی اینها نمیتونستن قبلن تو تقویم نگاه کنن که ببینن اون کظور تعطیل نباشه؟ تازه الان هیچ جایی تعطیل نیست. ما از بورس هاشون می فهمیم
این بلاگفا هم نمونه بارز مدیر و برنامه ریزی ایرانیه
سلام.بله.دیشب ساعت نه رسیدیم خونه.جای شما خالی.
والا راه ارتباطی داشتیم منتها یه جایی مثل نیشابور و سبزوار لامصب پسر عجب اینترنت 3G ای دارن.منم بسته دارم مشکلی نداشتیم.تو نت میگشتیم ببینیم دنیا دست کیه.ولی بعد که رسیدیم مشهد تموم شارژ بسته مونو میخورد یه صفحه وا کنه آخرشم ارور میداد.اینترنتش خیلی کوفت بود.خلاصه با یه مکافاتی فقط کامنتا و پست های صفحات مجازی رو چک میکردم.بعدشم که کلا شارژ گوشیم تموم شد و تو راه برگشت دو شبانه روز گوشیم خاموش بود.خانومی هم که همون مشهد گوشیشو دختری زد رو زمین صفحه اش ترک خورد و دیگه کلا مشکل پیدا کرد.ما رو این دو سه روز آخر سفر مامان باباهامونم نمیتونستن بهمون زنگ بزنن.به همسفریا زنگ میزدن که با ما حرف بزنن.اونوخ تو میگی راه ارتباطی؟؟؟：))))
الان از دستاوردهای بزرگ زندگیت حرف زدی که اینقدر با افتخار تعریف میکنی؟! :))
سلام دوباره:)
به نظرت این گوشی میزاره من بیام وبلاگ؟:|
عادت خوبیه.افررین
انارک که خبرش همه جا بود چه جور نفهمیدید؟!!
سرچ کن دستگیری هفتاد نفر تو روستا انارک اصفهان خبرش میاد ولی خوب جریان اصلی رو شرح ندادند:)
والا ما هم از این جور جاها بی خبریم حرامه
شما هم که مثل ما عادت ندارید به اینجور جاها دعوت هم نشدید.به نظرم از خلاف های کوچیک شروع کنید:
اره می بینی داره چیکار میکنه؟صبح که خوندم اعصابم بیشتر خورد شد منم میام بلاگ اسکای فردا :(
عجب اطلاعات خوبی داریااا:)
الان من خجالت کشیدم که چرا خبر داغون انارک رو دارم ولی از ی جا که شش سال زندیگم و خاطراتم رو نوشتم پیگیری نمیکنم ببینم حرفها این شیرازی راسته یا دروغ
چند نمونه از خلاف های کوچک را با رسم نمودار توضیح دهید( 2 نمره)
بیا بلاگ اسکای... علیرضا را هم خودم درستش می کنم که بیاد
امیدوارم چیزهایی که میگن درست باشه و علت دیگه ای نداشته باشه
بعععععله عزییییزم..الکی که نمیگن آدم تو سفر پخته میشه..اینا تجربیات سفرم بود خواستم با کمال میل در اختیارت بذارم که تو میری سفر حواست به این نکات باشه.حواسم نبود تو خانومی نداری.دختری هم نداری و ایضا میزنی تو ذوق آدم وسط تعریف کردناش
پشت سر من حرف نزنین روز روشنی.من بلاگفا درست شد که هیچی.درست نشد یه تصمیمای اساسی دارم میگیرم..
ما معمولا عادت نداریم سفر را به گند بکشیم و خودمان ایضا دیگران را زجر کش نماییم... با تشکر ...تجربیاتتان مال خودتان و اهل و عیال :)))
مثلا چه تصمیمات اساسی؟!
خلاف های کوچیک میتونه ی تولد تو پارک یا کافی شاپ باشه که ما هم نفهمیدیم چرا اومدن بهمون گیر دادند!!!!
خلاصه با این خلاف کوچیک کلا بیخیال خلاف ها بزرگتر میشی :-)
دیگه حالا اگه دوست داری نمودارش هم ببینی چه جور سیر این گیر دادن پیش میره و رفتارها رو با رفتارهای مورد پسند جامعه اسلامی مقایسه کنی ببینی حق با کیه.قرار ما تولد من :))
تشریف بیارید.
به به... دیگه کجاها بهتون گیر دادن؟! :))
اخه پلیس که بهمون گیر نداد!!
بسیجی بودند.دیگه قضاوت با خودت :دی
من از اونجایی که خیلی اروم و موقره هستم کسی بهم گیر نمیده :))
حتی وقتی لاک بزنم برم تو چشم حراست هیچی نمیگه:))
فکر کنم به خاطر جمعیتمون اون روز گیر دادند
امان از دست برداران
لاک میزنی و میری دانشگاه؟! هی وای من :))