افرند
افرند

افرند

نان خور اضافی

یکی از اهالی محل که مرد تقریبا جا افتاده با موهای کاملا سفید است را بارها در کوچه دیده بودم. اغلب اوقات هم دیده بودم که سر تاکسی پیکان قدیمی اش بود و داشت آن را تمیز می کرد یا جلوی شیشه اش یا کنار لاستیک ها مقوا می گذاشت تا مبادا آفتاب ماشین را اذیت کند. خیلی وقت است کهاز این تاکسی ها کمتر دیده می شود. تاکسی هایی که یک خط نارنجی کلفت از روی کاپوت و صندوق عقب آن رد شده..الان اکثر تاکسی ها همین پراید و سمندهای زرد هستند که حتی خیلی از آنها هم قدیمی شده اند...

چند روزی بود که همسایه ما روضه داشت و این راننده تاکسی هم عضو ثابت مجلس بود. از عصر شروع میکرد به آبپاشی کوچه و چایی دم کردن تا اذان بشود و مراسم شروع شود و تا آخر مراسم چایی بدهد و احتمالا آخر کار هم شامی بخورد... برایم همیشه سوال بود مگر این فرد کار و کاسبی ندارد که همیشه توی کوچه است؟ تا اینکه مادرم جریان این فرد را گفت... اینکه اصلا اهل کار نیست. گرچه تاکسی دارد اما دل به کار نمی دهد و روزها شاید به زور دو ساعتی کار کند. زن و بچه اش هم که می بینند اهل کار نیست و در واقع نون خور اضافی است او را از خانه بیرون می کنند... برای همین الان پیش مادر پیرش زندگی می کند و از بازنشستگی اندک او روز را به شب می رساند...

هیچ وقت نمی توانم مردانی را درک کنم که اهل کار نیستند. مردانی که دوست دارند در خانه بمانند...مردانی که خواب و خوراک از اولویت های اصلیشان است... انهایی که نباید ساعات خوابشان کم شود... آنهایی که سختی را به جان نمی خرند...

نظرات 7 + ارسال نظر
باران دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 14:12

این شکلیشو دیگه ندیده بودم...

فافا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 21:32

سلام خووبی؟
روزت با تاخیر مبارک امیرحسین خان

وای خیلی بده مرد تنبل باشه:|
حق داری درکشون نکنی
چون با خودت خیلی متفاوتند

تازه با اون سن حتما اون مادر پیرش باید جلوش غذا بزاره:(
چقدر زشت:(

تو وبلاگ پیش شماهایاد گرفتم سحرخیز بشم:))
یادمه اوایل با شبنم علیرضا و شما و اشنا شدم خیلی میخوابیدم تابستون ها.بعد نمیدونم چه تاثیری داشت این محیط که دوساله سحرخیز شدم

ازتون ممنونم بچه ها

فافا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 21:33

فراموش کردم اسم سارا و ناهید تو لیست دوستان سحرخیز فراموش شد

n سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 19:28

شما نمی توانی درک کنی من متنفرم از همچین شخصیتایی ک بنده ی خور و خواب و شهوتن.
ب وضوح دیدم دوستی چجوری زجر می برد از این قضیه
بدلیل عصبانیت یادم رفته اول سلام کنم، ببخشید سلام

فافا چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 04:20

لد برادرزاده ات مبارک امیرحسین خان. انشالله زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه و شاد و سلامت باشه.اگه اشتباه نکنم پارسال این موقع خبر عمو شدنت رو گذاشتی

14 اردیبهشت بود...ممنونم

عارفه چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 13:54

اقا منم خیلییی سحر خیزم باور کنیییین
فعلا که تابستون هر روز باید برم سر کار خخواه نا خواه سحر خیز خواهم شد

فروردین پنج‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 14:16 http://ashteroh.mihanblog.com/

متفاوت بود
لینکیدم به این جا
موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد