افرند
افرند

افرند

آقای م

 نمی دانم قبلا این جا در موردش صحبت کرده ایم یا نه. آقای م ، مشتری پولدار و بی سوادمان را می گویم. بی سواد نه به این معنا که خوانده و نوشتن بلد نباشد. خواندن و نوشتن بلد بود اما کلمات انگلیسی را به هیچ وجه نمی توانست بخواند. کار با کامپیوتر را هم در حد باز کردن سایت خبری بلد بود و نه بیشتر. گوشی هم همان نوکیا 1100.... پولدار هم به این معنی که نقدینگی یک میلیاردی اش را خبر داشتم. سرمایه های غیر نقدی اش که زیاد بود را دقیق نمی دانستم...

یکی دو بار که در معاملات ضرر کرد و اعصابش خورد شد و پشت تلفن حسابی از خجالتم در آمد . گفت می رود تهران شکایت می کند. اما دو روز بعد دوباره همان آش بود و همان کاسه... پله پله کمک اش کردم که کار با کامپیوتر  و نرم افزارهای تحیلی را یاد بگیرد. گوشی سامسونگ اس 3 خرید و برایش نرم افزارها را نصب کردم و گفتم چگونه معامله کند. اما دوباره یک روز به خاطر زیرآب زدن های مکرر همکارم در تهران، دوباره قهر کرد.  زنگ زد و دوباره از خجالتم در آمد و دیگر به شعبه ما زنگ نزد و برای معاملات به همان همکارم در تهران زنگ میزد. دیگر در معاملاتش سود نکرد...

در همین حین یکی از مشتریانمان او را با بازار فارکس آشنا کرد. اینقدر از بازار تعریف کرد که آقای م بدون هیچ گونه دانشی و تنها به خاطر طمع وارد آن بازار شد. ما اصرار کردیم که با 5000 دلارشروع کند. گوش نداد. بعدها فهمیدیم در دوران قهر، موجودی اش در بازار فارکس را به 100 هزار دلار رسانده.

یک ماهی بی خیال معاملات شده بود  و به قول خودش در حال سیب کاری بود... دو روز تهران بودم و امروز که سرکار برگشتم دیدم حساب هایش را خالی کرده. نگران شدم. جمعه اونس ریزش شدید داشته و هر کسی خلاف روند بوده را بیچاره کرده بود. پرس و جو کردم و فهمیدم تمام 100 هزار دلار را به خاطر زیان از دست داده...

هیچ وقت به حرفم گوش نکرد. هر کس دیگری جای من بود از این که ضرر اش را می دید خوشحال میشد اما من نه...

اگر یک میلیارد را در بانک می گذاشت سالی 250 میلیون سود نصیبش میشد. بگیر ماهی 20 میلیون تومان... مگر کم عددی است؟! اما حالا بیش ار 60 درصد از آن مبلغ را به خاطر طمع و نداشتن دانش کافی از دست داده است...


نظرات 3 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 12:19

طمع ..طمع...طمع
بیچاره میکند..برزمین میکوبد!!

علیرضا سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 09:02 http://ghasedak68.blogfa.com

آقاجون خدابیامرز اگه بود، همچین مواقعی میگفت:
چندین چراغ دارد و.بیراهه می رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش..
من یه کامنت خصوصی هم داده بودم.دیدیش اصن؟

طـ ـودی سه‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 21:46

به نظرم نگران این آدم ها نباید بود اصلا، ناراحتشونم نباید شد، حالا نه اینکه خوشحال باشی واسه ضرر کسی نه، ولی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد