افرند
افرند

افرند

رعایت انصاف

در حالی به سیزدهمین روز از اردیبهشت رسیدیم و چهل و چهار روز از سال را پشت سر گذاشتیم که هنوز که هنوز است دید و بازدید های عیدانه ادامه دارد. خیلی ها کل ایام عید را به سفر و گشت و گذار سپری کرده اند و حالا در تلافی و جبران روزهای از دست رفته ، قضای دید و بازدید عیدانه را به جا می آورند. فقط تفاوتی بین آن دید و بازدیدهایی که در عید انجام می شود با این مهمانی ها هست. در عید به  علت ضیق وقت و عجله در انجام این رسم خداپسندانه! ، زمان این مهمانی ها کوتاه است. بین نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه از یک خانه به خانه دیگر. ولی حالا چون نه عجله ای هست و نه ضرورت و اجباری ،گاهی مهمان های عزیز که ما را بیکار می پندارند سه ساعت و نیم بازدیدشان را کش می دهند تا ثواب بیشتری از صله رحم نصیبشان بشود. در این مواقع اگر یکی مثل من هم در منگنه زمان و کارهای انجام نداده باشد کاری نمی تواند بکند غیر از خوردن مقدار متنابهی حرص و جوش و در نتیجه فیض بردن از لذت سردردهای زیاد.

همان طور که در پست قبل هم اشاره کردم خواهشا رعایت اعتدال را در هر کاری بکنید. نه افراط و نه تفریط. مهمانی هم که خواستید بروید آنقدر بمانید که صاحبخانه هم سردرد نگیرد.


نکته: اگر دیدید که تمام میوه ها و آجیل های روی میز را خورده اید و میزبان هیچ تلاشی برای آوردن میوه و تنقلات جدید نمی کند ،این نشان دهنده این است که مدت ها پیش باید عزم رفتن می کردید و بازدیدتان را به اتمام می رساندید.( والا من هر کاری که فکرش را بکنید کردم ، اما احتمالا اینقدر خوش مشرب بودم و هم نشینی با من اینقدر شگفت انگیز بوده که مهمان محترم لحظه ای شک نمی کرد که وقت رفتن است.)

نظرات 36 + ارسال نظر
شبنم چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:39

هی واااااااااای من ...

به افتخارش

نیلوفر چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:58

استغفرالله و ربی ...

علیرضا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:00 http://www.ghasedak68.blogfa.com

بعععععععععله...همچنان ادامه دارد...البته من از مجردی هم رسمم این بود که وقتی میدیدم مهمونه داره پرروگی درمیاره و میشینه حالا حالاها یه ربع تریپ خمیازه میرفتم و ساعت و نگاه میکردم و میگفتم مامان دیر وقت شد شام نمیاری...اگه هم وقت شام و ناهار خوردن نبود ساعت نگاه کردن و خمیازه کشیدن رو ادامه میدادم و بعدش رسما میگفتم من خوابم میاد...ببخشید خداحافظ...یا من کار دارم خداحافظ...در مواقع ضروری هم که اس میدادم رضا که زنگ بزن و بگو کارت دارم..فوری بیا...رضا هم زنگ میزد خونه و منم پشت تلفن کولی بازی که ای وای...خیلی خوب..تو نگران نباش..من حالا میام...بعدشم دو در میکردم میرفتم بیرون...خیلی وقتام خواهر کوچیکم چون اونم اعصاب مهمون داری نداشت به یه بهونه ای دنبالم میومد...بیچاره مامان و بابام...ولی الان که متاهل شدیم ساعت نگاه کردن و خمیازه رو ادامه میدم و برای یادآوری به مهمون عزیز رو به خانوم میگم:عزیزم...پس پاشو شامو آماده کن تا سفره رو بندازیم....خانومی هم زرنگ بلند میشه میره تو آشپزخونه و مهمونا انکار و اصرار که نه تو رو خدا....ما رفتیم.خدافظ...

کشیدم خمیازه...مرتب ساعت را بلند بلند اعلام کردم...
هر کاری که فکرش را بکنی کردم ولی بی فایده بود

علیرضا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:01 http://www.ghasedak68.blogfa.com

هی وای من.....نیلو داره فحش میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟واااااااااااااااااااااای چه کار زشتی....بچه ها بیاین نیلو رو هووووووووو کنیم...

نچ نچ...

شبنم چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:08

امیر ؟؟
چقدر زود به زود آپ میکنی ...دیروز پست گذاشتی ...من هنوز نظرمو در مورد پست قبلیت ندادم
دیگه داری واقعا مشکوک میزنی .....حالا میخوای با نوشتن خالی بشی ..خب اصل ماجرا رو بیا بگو ....

علی تو بیا ببین این امیر چشه ....!!!شاید به تو بگه....
به جناب هیچکاره دیگه امیدی نیست ...

دلم میخواد پست بگذارم
در اون مورد هم سکوت میکنم....همه فشارها را هم تحمل می کنم

شبنم چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:11

تا هنوز شب نشده و تو یه پست دیگه نذاشتی بذار نظرمو بگم ....
من که کلا عید فقط رفتم مهمونی و الان موندم این همه مهمان ناخوانده رو چه جوری جوابگو باشم ....

مطمئنی مهمون ناخوانده داری؟!؟!؟!

امیرحسین... چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:27

نیلوفر؟!؟!؟! فحش نده خواهر من. اینجا خونواده رد میشه

نیلوفر چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:00


علیرضااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟بستگی داره چی چی برداشت کنیالان نشون دادین که چقققققد درتی مایند هستین:دی!

تکلیفمون با درتی ورد های شما چی میشه؟!؟!؟!

علیرضا چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:07 http://www.ghasedak68.blogfa.com

هم اکنون از خیابان شمس آبادی گزارش میکنم.چه بارونی!!چه رعد و برقی!!چه فازی:)
جمع کن بابا.پ اون که فکشو هی میچسبونه کف زمین و جمع میکنه لابد داره نقل و نبات میریزه؟بستگی داره چی برداشت کنین؟!از چشاش بیداس چه فحشی ام داره میده.

سلام
صدای من را هم پس از باران از منزل می شنوید!!!
موافقم به شدت

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:03

با سلام
اونی که در پست قبلی ساکت تر از دیگران بود فرد مورد نظره
غضنفر را بگیرید همون بنز و ول کنید ژیان را بگیریده یه مدل دیگش
مهمون کیه مهمونی چیه؟
به این کاری که من توی این یک ماه کردم میگن مهمونی یا میگن تلپ شدن؟

من کامنت های بی نام را جواب نمیدم

آذرنوش چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:12 http://azar-noosh.blogsky.com

وااااا مگه شما نیم ساعت میرید خونه ی هم برای عیددیدنی ؟
راستی اصفهانی بودی نه امیرحسین؟

والا ما چه بعد از عید چه قبل از عید مهمونی هامون به صرف نهار یاشامه چیزی حدود ۵ الی ۶ ساعت

5 الی 6 ساعت میری عید دیدنی؟!؟!؟؟! هی وای من
بیچاره میزبان!!!!

عارفه چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:19 http://ashianeyedardhayam.blogfa.com/

هه عاشق اون طنز نهفته در جمله ات بودم.( احتمالا این قدر خوش مشرب بودم و هم نشینی با من این قدر شگفت انکیز بود مه مهمان محترم لحظه ای شک نمی کنند که وقت رفتن است) خدا خیرت بده کلی خندیدم.
شما که خودت می دونی ولی حالا ما کاری به شما اصلا نداریم دوباره حرف مون رو می گیم.
ما کلا از اون ادم هانیستیم که از عید وبازدید جا بمونیم. همه دید وبازدید هامون رو رفتیم ولی تقریبا یه روز در میون یکی خونه ی ما است. یا ما خونه ی یکی هستیم. کلا فامیلی هستیم که به شدت به هم وابسته هستیم واگه یه هفته همدیگر رو ندیده باشیم نا خود آگاه همه خونه ی یکی جمع می شیم تا هم دیگر رو ببینیم. گاهی برای اخر شب ها بعد 11 اینا به صرف چای اخر شب می ریم خونه ی هم دیگر. کلا فامیل شادی هستیم. الان هم من آماده شدم بریم خونه ی دختر خاله ام تولدشه
با تشکر از جناب هیچ کاره ی عزیز بابت توضیحی که دادین. خیلی خیلی توضیح تون مفید تر از توضیح بعضی ها ی دیگه بود . تازه فن بیانتون هم بهتر بود.
فکر کنم به خاطرهمون تغیرات است که زود به زود اپ می شه.

بله بله در جریان مهمانی های شبانه شما هستیم
خوش بگذره

خروس بی محل چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:33 http://fb20x.blogfa.com

یاد این بیت شعر(شاعرش را نمیدانم) افتادم که میگه :

میهمان گر چه عزیز است ولی همچو نفس
خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود

و ام بعدش :(من)
بخصوص گر که پذیرایی کنی با دل باز
نکند تا دل تو کاسه ای از خون نرود !

با اگر مثل تو سنتور بنوازی به برش
سر شب اید و تا وقت خروسخون نرود !
...

احسنت فرهاد خان
زدی تو خال

[ بدون نام ] چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 21:47

بدین من براش گیتار بنوازم نیومده میره
خواهش میگنم عارفه جان قابل شما را نداشت

قربونت ....مزاحم نمیشیم....به جان تو

شبنم چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:24

جناب هیچکاره شما از هم اکنون به طور رسمی برای نواختن گیتار در مهمانی که جهت مهمان های ناخوانده تدارک دیده شده دعوت گردیدید

هیچکاره کیه؟!؟! گیتار چیه؟! من کیم؟!

نیلوفر پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 00:11

امیرحسین،خودمونیماااا ولی این آیکون های بلاگت خیلی بی تربیت هستن!!!!دیگه علیرضا هم داره خجالت میکشه!!!!!جمع کن این آیکونا رو برادر خوشحال و سرمست من!!!!!وگرنه میگم گروه جدیده فاطی کماندوا بریزن اینجا،درشو ببندن تخته کننا!!!!!!!!!!!!
در ضمن!واقعا یه چیزیت شده!!!خودت کامنت میزاری،خودت جواب کامنت خودتو میدی!همش هم که داری میخندی!(قبلنا کمتر میخندیدی!)زود به زود هم که پست میذاری!
اووووووو ووووووووهههه!ینی چیطو شدس؟؟؟؟هااااان؟؟؟

از قدیم گفتن کامنت گذار باید عاقل باشه!! شما از آیکون های خوب استفاده کن
آبشا کشیدن چلو شدس

عارفه پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 00:22 http://ashianeyedardhayam.blogfa.com/

اره اذرنوش جان اصفهانیست. نمی بینی چندیه قراره من و مهمون کنه نمی کنه؟ البته همه اصفهانی ها خسیس نیستن ها ما گیر یه خسیسش افتادیم.(گفتم الان اینو بگم نیلوف و رخساره هم اصفهانی اند )
اخه برادر من شما که مال من رو هم جواب ندادی!
بگو کم اوردم از تیمتون. به هر حال مثل این می مونه که بارسلونا با مثلا تراکتور مسابقه بده.
خوب نتیجه معلومه دیگه.
هه امیر حسین سنتور رو امتحان نکردی ها یکم براشون بنوازی مطمئن باش می رون. باور کن

نیولف!! یاد اسامی آدم های روسی افتادم عارفه جان لااقل در نوشتن اسامی دقت به خرج بده بعد بیا خودت را برای دیگران شیرین جلوه بده

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:24

امیرحسین،اصلا شیرینی عارفه به همین غلط املاییاشه!!!نمیدونی بدونتااااازه خودت که بدتری اونی!اون نوشته نیلوف تو نوشتی نیولفخدایا؟؟؟این چه بلایی بود سر اسم من اومد؟؟؟

خدایا این افراد بی نام را اسمی عطا کن

arefeh جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:33

Ma hamishe shirin hastim lazem nis khodamo bara kesi shirin konam
Ye r yadam rafte be to am migan dust hala bayad be rum biari
Na bayad be rum biari
Bayad tahghiram koni

Hey dustam dustaye ghadim

معلومه که شیرینی

arefeh جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 01:36

Ba tashakor az duste aziz

عارفه جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:07

نه خوشم اومد امیر ها سحر خیزی .چه عجب یه بار زود جواب دادی
دیدی چی شد؟ دیدی ضایع شدیم. صبح با دوست هایم می خواستیم بریم کوه. شب من با صدای بارون از خواب بلند شدم. تا ما کنسل کردیم بارون قطع شد .

با اجازتون دیشب دو خوابیدم و با یک اس ام اس در ساعت 5:57 دقیقه بیدار شدم! حالا اون اس ام اس مال کی می تونست باشه؟! آیا؟! همه چیز در هاله ای از ابهامه ( آیکون پیاز داغ زیاد کردن و آتیش بیار معرکه شدن!)
ای بابا ....زیر بارون رفتن هم که لطف خودش را داشت

[ بدون نام ] جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:37

میبینم که افراد بی نام زیاد شدند . ای نفس کش کی از ابیتکار من استفاده کرده این حق منه نبینم دیگه کسی استفاده کنه ار این ابتکار و خلاقیت نامبر وان سال ۲۰۱۲

بله ....باید زودتر ابیتکارت! را در جایی ثبت می کردی!
بابا امریکن آیدل!!!!

عارفه جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 http://ashianeyedardhayam.blogfa.com/

الان دقیقا چی به چی شد؟
این اخرین نظر شمایین جناب هیچ کاره؟
بعد اون یکی که بالای من نظر گذاشته اسم نداشت کی بود پس اگه شما نبودید جناب هیچ کاره.
عجیبه ها. یکی از من حمایت کرده که ما اصلا نمی دونیم کی هست
یه گروه تشخیص هویت باید این جا تشکیل بدهیم والا. حتما پس فردا هم به اسم هم دیگه می این نظر م گذارن . والا
جناب مدیر وبلاگ رسیدگی کن به این موضوع این که وضعشه.

معلومه دیگه ...اون که گفته نامیر وانه هیچکاره جان هستند...و اونی که حمایت کرده از تو نیلوفر عزیز معروف به نیکولف هستند
این هم رسیدگی ....خوبه؟!

[ بدون نام ] جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:53

اینجانب هیچکاره بینام بر مواضع قبلی خود شدیدا پافشاری میکنم عارفه خانوم

اینجانب امیرحسین ....مواضع قبلیت برای من اهمیتی ندارد

عارفه جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 http://ashianeyedardhayam.blogfa.com/

بعله بعد جناب هیچ کاره حمل بر بی ادبی نباشه ها ولی نیس ما دانش آموزیم دیگه آخر های سال هم هست مغزمون قفل کرده دقیقا مشخص می کنید کدوم مواضع؟

همچنان آن مواضع برای من اهمیتی ندارد

عارفه جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 http://ashianeyedardhayam.blogfa.com/

اهان می خواستم اینو بگم هی یادم رفت
به هر حال دست اون دوست بی نام 2 که از من مظلوم در مقابل یک ظالم دفاع کرد و حق من رو ازش گرفت درد نکنه. وجود ادم های مثل شما دوست عزیز باعث می شه یادم باشه هنوز هستند انسان های شریفی که براشون انسانیت مهمه. و من امیدوار شدم که هنوز انسایت هست. هنوز هستند انسان های بزرگی که ... (در این جا گریه ام گرفت دیگه نمی تونم صحبت هایم رو ادامه بدهم . شرمنده)
به امید اون روزی که همه ی مظلومان جهان مثل من که حقشون پای مال می شه توسط انسان های بزرگی چون شما از دست ظلم و ستم واستکبار جهانی نجات پیدا کنند.

تعریف مظلوم را هم نمی دانستیم که الان برایمان تجسم یافت!

نیلوفر جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 13:21

بابا شماها چققققد...باااااااااهوشین
اون که تابلو منم آخهههه!نمی دونم چی شد اسممو ننوشتم وگرنه ما هیچ کاری با ابتکار نامبر واااااااااان شما نداریم آقای هیچ کاره!!
خواهش می کنم عارفه جون،من و تو که این حرفا رو نداریم!در هر صورت پشت همیم!

اه اه به این حرف های خاله زنکی
سرکار خانم نیلوفر کامنت هاتون هم که بی نام باشه از این خنده هاتون قابل ردیابیه

شبنم جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 13:34

سلااااااااااااااااااام امیر ...

میگم امیر امروز خیلی فکر کردم که چرا نتونستم مثل بقیه وقتی اومدی اینجا بهت منزل مبارکی بگم ....اون موقع حسم بهم میگفت اینجا یه چیزی کم داره ولی نمیتونستم پیداش کنم ...
امروز فکر کردمو دیدم که آره این خونه میتونست با یه قطعه زیبا از مهموناش پذیرایی کنه وقتی میان منزل مبارکی ....

پس زود تر آماده کن و بذار ... من از طرف همه قول میدم که حد همون شنیدن قطعه مزاحم بشیم که دیگه قرار نباشه دست به دامن جناب هیچکاره و گیتارش بشی .....

شبنم ؟!
نمی دونم چرا این مدت همش صدات قطع و وصل میشه؟! امان از دست این مخابرات
چیزی گفتی؟! متوجه نشدم!!

arefeh جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 14:31

Are nilu junam ma hamishe poshte hamim

Like be nazaret shabnam juuuuuuun amir ye chizi motenaseb ba halo havaye taghir kardeye khodet bezar
Zud basha ta asre emruz bezar
Lotfan albate

ببین من یه صبح تا عصر نبودم چه قشقرقی ( اینجوری درسته؟!) به پا شده اینجاها
علیرضا هم نیست که لااقل بیاد کمکم

[ بدون نام ] جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 18:43

اگه دیر بجنبی میام با گیتار همه را ..... میکنم
فکر بد نکنید

"شوکه" ...لغتی است که جا افتاده

شبنم جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:03

جناب هیچکاره ؟؟!!!!
چطور دلتون اومده که اسم به این قشنگی رو از بالای کامنتاتون حذف کنین ...؟؟؟!!!!!!؟؟با دیدن اسمتون روحیه میگرفتیم



میگم امیر ؟؟؟!!!!متن اون اس ام اس رو بذار اینجا ما خودمون کشف میکنیم از کی بوده آیا ؟؟؟!!!!

متن اس ام اس این بود : " امیررر؟"

[ بدون نام ] جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:08

خداییش بعضی وقتا اصلا حوصله ی مهمون بازیو ندارم .. ینی میشه گفت اکثرا .. مگه یانکه بساط لهو و لعب و بزن و برقص به پا شه :دیییی

به به ...لایک به کامنتتون

نیلو جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:10 http://for-me2025.blogfa.com

اون کامنت بالا من بودم :دیییی

صمیمانه سپاسگذارم که خودتون را معرفی کردین و گرنه مکافات داشتیم

عارفه جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:23 http://ashianeyedardhayam.blogfa.com/

اول این که پی بردم اصلا جنبه تعریف نداری امیر حسین. تا ما برگشتیم گفتیم چه عجب زود جواب دادی کلا تا عصر دیگه پیداش نشد.
دوم این که نمی شد بارونش نم نبود که بشه رفت خیلی داشت شر شری می اومد .بعد هم من همین جوریش سر به هوام دیگه با بارون گلم شده بوده کوه مطمئن باش الان از بیمارستان باید باهاتون می حرفیدم.
سوم این که به شخصه اصلا فضولیمون گل نکرد برای این که بدونیم اون sms چی بوده و یا چه کسی بوده. اخه کی به شما sms می ده ! ؟ نه واقعا کسی حاضر است بده؟ حاضرم سر هر چی تو بگی شرط ببندم یا تبیلغ بوده یا اشتباه . والا
چهارم این که ببین کی می گه از حرف های خاله زنکی بدم می اید . شما مشغول سبزی پاک کردن باش جانم
پنجم معلومه که نمونه ی یک فرد مظلوم و ستم دیده منم حالا اگه میخواهی یک فرد ظالم و ستمگر هم برات تجسم شه آینه رو یه نیم نگاهی بنداز.
شیشم این که امروز به اندازه ی کافی ناز مامان خانم و .. رو کشیدم که اصلا حوصله ندارم هی به شما اصرار کنم یا بگذار اون قطعه رو یا دوست نداری خوب نگذار دیگه چی کار کنم هر جور عشقت می کشه. حوصله ی چک و چونه زدن ندارم !والا!
هفتم نمی دونم چرا دلم می خواهد تا دهم برم
هشتم جناب هیچ کاره عزیز دوستان باید مثل من ذهن پاکی داشته باشن و دید مثبت حالا اگه ندارن دیگه مشکل خودشونه من جای اون کلمه ی جا افتاده خل ، چل ، دیونه و از این قبیل کلمات گذاشتم(آیکون دختر خوب مودب و ذهن سالم )
نهنم بعید می دونم این همه فک زدن من تو یه نظر جا شه
دهم به پایان امد این کامنت حرف های من همچنان باقیست.

به حول و قوه الهی طی هفته آینده و به مرور کامنتت را می خونم و جواب میدم

شبنم جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 19:59

میگم امیر ؟؟!!!
جواب اس ام اس رو هم اگه بذاری کشف کردنش آسون تره ها.....

از ارائه توضیحات بیشتر در این باره معذوریم

جزیره شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:06

ای بابا . یعنی چهل و خورده ا روز گذشت و ما رسما هیچ غلط جدید تو سال نو نکردیم؟!(ما=من)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد